رحیمی مچکریم!

رحیمی‌کاغذ را پیدا می‌کند و عینکش را بر چشم می‌زند و می‌گوید: امروز آمریکایی ها نفس راحتی می‌کشند که دولت احمدی نژاد به اتمام رسید. آنها اعلام کرده‌اند که در داخل آمریکا نیز با تفکرات احمدی نژاد به چالش خورده‌اند و رئیس‌جمهور ما امروز محبوب ملت‌ها و مردم در قاره‌های مختلف است.

روزنامه قانون نوشت: خدا را شاکریم که دولت آقای احمدی‌نژاد تا لحظه‌ای که جان در بدن دارد به فکر ما طنزنویسان است و لحظه‌ای ما را تنها نمی‌گذارد و تا آخرین لحظات از عمد حرف‌های بامزه می‌زند تا چیزی هم این وسط عاید طنزپردازان شود.
 
طبیعی است که با رفتن دولت ما رخت عزا برتن کنیم، افسردگی بگیریم و حتی معتاد شویم. دیروز محمدرضا رحیمی‌ معاون اول دولت که وضعیت ما را دید دلش سوخت و سعی کرد با ما دیالوگ برقرار کند.
 
رحیمی: چی شده جوون؟ ناراحتی.
 
ما: دولت داره عوض میشه ناراحتیم.
 
رحیمی: درک می‌کنم. همه ما ناراحتیم. ملت ناراحت است.
 
ما (خودمان را می‌اندازیم تو بغل رحیمی، سرمان را می‌گذاریم روی شانه‌اش): رحیمی! رحیمی!
رحیمی‌(در حالی آرام می‌زند پشت ما): جان دلم؟
 
ما: محمود کجاست؟
 
رحیمی‌که نمی‌خواهد ذهنیت بچه از آن محمود جاودانی که می‌شناخته خراب شود مکثی می‌کند و می‌گوید: محمود رفته مسافرت عزیزم.
 
ما: زود بر می‌گرده؟
 
رحیمی: زود که …
 
ما: الهام گفته زود بر نمی‌گرده. دیر بر می‌گرده؟
 
رحیمی‌ بحث را عوض می‌کند: شکلات دارم ها عمو! می‌خوری؟
 
ما: نه عمو شکلات چیه، من سوژه می‌خوام.
 
رحیمی ‌دست می‌کند توی جیبش و دنبال سوژه می‌گردد.
 
ما: چیکار می‌کنی؟
 
رحیمی: دنبال کاغذ سخنرانیم می‌گردم.
 
ما: آخ جون! می‌خوای اظهارات کنی؟
 
رحیمی: آره.
 
ما: بذار کاغذ و قلم بیارم.
 
رحیمی‌کاغذ را پیدا می‌کند و عینکش را بر چشم می‌زند و می‌گوید: امروز آمریکایی ها نفس راحتی می‌کشند که دولت احمدی نژاد به اتمام رسید. آنها اعلام کرده‌اند که در داخل آمریکا نیز با تفکرات احمدی نژاد به چالش خورده‌اند و رئیس‌جمهور ما امروز محبوب ملت‌ها و مردم در قاره‌های مختلف است.
 
ما: واقعا اینا رو گفتی؟
 
رحیمی: آره تو مراسم اعلام رسمی‌ گزارش جهانی سرمایه‌گذاری خارجی کشور گفتم.
 
ما در حالی که نمی‌توانستیم خودمان را کنترل کنیم زدیم زیر گریه: رحیمی! رحیمی! تو رو خدا نرو.
 
رحیمی: نگران نباش. من هستم. قول میدم لااقل هفته‌ای یک بار در مورد مسائل گوناگون اظهارنظر کنم.
 
ما: مرسی. دیگه تو دست و بالت اظهارات مظهارات نداری؟
 
رحیمی: چرا… در ادامه همون اظهارات خاطرنشان کردم: اگر کسی بتواند آماری از عملکرد دولت‌های قبلی بیاورد که از نتایج این دولت بهتر باشد برای آن جایزه تعیین می‌کنم.
 
ما: واقعا شما و دوستان شما با این همه پتانسیل برای شادی کشور چرا باید برید؟
 
رحیمی.: جالب این جاست که بعضی از قدرناشناسان این شادی و نشاط بوجود اومده در کشور را به انتخابات و روحانی نسبت می‌دهند و می‌گویند مچکریم روحانی!
 
ما: عده قلیلی هستند و گرنه کیه که نقش شما رو در خنداندن و شادی مردم ندونه؟
 
رحیمی‌ کاغذ را می‌گذارد توی جیبش و می‌خواهد برود که کتش را می‌گیریم: رحیمی! واقعا می‌خوای بری؟
 
رحیمی: دیگه باید رفت. اگه دوست داری حرف آخرتو بزن …
 
ما در حالی که با آستین‌مان اشک‌هایمان را پاک می‌کنیم می‌گوییم: رحیمی‌مچکریم.

عضویت در تلگرام عصر خبر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
طراحی سایت و بهینه‌سازی: نیکان‌تک