سرنوشت متفاوت مردی با کفش های کتانی
اگر سید محمد خاتمی در پایان به کار دولت اش عنوان داشت که هر 9 روز یک بار با بحران روبرو بوده می توان گفت محمود احمدی نژاد هر 9 روز یکبار یک سورپرایز ویژه داشته است. حال او به پایان دوران ریاست جمهوری رسیده و سئوال اینجاست که چه سرنوشتی در انتظار وی است.
عصرخبر: یک زمان در اوج یک زمان در فرود؛ این است رسم زمانه تا بودی بود. هر آمدنی رفتنی دارد و سپهر سیاست نیز از این قاعده مستنثی نیست. یک زمان در ولوله یاران پر شمار و در میان هلهله همراهان بسیار بر اریکه قدرت تکیه میزنی و در موعدی دیگر با صحنه وداع می گویی و بر کار دیگر می شوی. این آمدن و رفتن در دنیای پر هیاهوی سیاست جلوتی دو چندان دارد و از زمره فعل و انفعالاتی است که اذهان عمومی را به سمت و سوی خود جلب می کند. در کشورهای غیر دموکراتیک و یکه سالار آمدن ها و رفتن ها بوی خون و گلوله و باروت می دهد اما در نظام های مردم سالار و جمهوری اگر اضلاع و اجزا معتقد و معتکف به سازو کارهای دموکراتیک مدارانه باشند هم آمدن ها توام با جشن و سرور است هم رفتن ها. در طول سی و چهارسال گذشته نظام جمهوری اسلامی آمدن شش رئیس جمهور را به خود دیده که هر کدامینشان سرنوشت های بسیار متفاوتی را در پایان دوران ریاست جمهوری تجربه کرده اند و اکنون در آستانه ظهور هفتمین رئیس جمهور؛ خروج ششمین رئیس دولت از کاخ ریاست جمهوری در شرف وقوع است و سئوال اینجاست که محمود احمدی نژاد پس از این هشت سال با چه عنوان و جایگاه و کارکردی به فعالیت خود در صحنه سیاست ادامه خواهد داد. مردی با کفش ها کتانیاوایل سال 84 زمزمه های ورود شهردار تهران به صحنه انتخابات ریاست جمهوری شنیده شد. دکتر محمود احمدی نژاد که دو سال پیش از دل کم رونق ترین انتخابات شورای شهر به منصب شهرداری کلان شهر پایتخت رسیده بود و علی القاعده باید با عنوان شهردار چهره ای شناخته شده تر در میان مردم می داشت؛ به رغم این نکته چندان در سطح عموم سیاستمداری نام آشنایی نبود اما برای رسیدن به کاخ ریاست جمهوری راه سهل و آسانی را طی کرد. او در مرحله اول انتخابات در میان تعدد کاندیداها و با شکست آرا از آنجا که مورد حمایت قشر سنتی با پایگاه رایی منسجم و متشکل بود کار چندان سختی برای آمدن به مرحله دوم نداشت. معجزه همان دور اول رخ داده بود و در میان تعجب و بهت همگان شهردار تهران به مرحله دوم انتخابات آمد جایی که کار با توجه به شرایط آن برهه زمانی می توان گفت تمام شده بود. احمدی نژاد در دوگانه پروپاگاندا شده اشرافیت و ساده زیستی که عقبه ای دو دهه ای را در پشت خود داشت؛ مردی بود از جنس مردم که بند کفش های کتونی اش را خودش می بست آمده بود تا به لایه های قدرت و ثروت نفوذ کند و طرحی نو دراندازد. در آن برهه زمانی با ذهنیت ایجاد شده پیرامون آیت الله هاشمی که دو دهه مخالفان و معاندان برای جا اندازی آن در اذهان عمومی سعی و ممارستی دو چندان کرده بودند؛ هر آنکه با وی به مرحله دوم می آمد رئیس جمهور ششم نام می گرفت و همین نکته هم محقق شد و احمدی نژاد به پاستور رهنمون شد. رئیس جمهوری خاصمحمود احمدی نژاد را می توان رئیس جمهوری خاص خطاب کرد از آنجا که ادبیات و نحوه تعامل و گفتگوی وی و نیز عملکردهایش با اسلاف پیشین تمایزهای آشکاری داشت و به جرات می توان گفت او رئیس جمهوری بود که شاید نه در کوتاه مدت که در بلند مدت هم بدیل و جانشینی نخواهد داشت. غیر از سبک ویژه پوشش او که حتی در میان سیاستمداران جهانی هم مشابهتی نداشت و کاپشن وی را به یک برند خاص در سطح بین المللی تبدیل کرد او مردی بود که زیاد به تکلف های مرسوم و آراستگی واژگان از نوع دیپلماتیک اش بها نمی داد. هر چه را که درست می پنداشت براحتی بر زبان می آورد و در قید ملاحظات ویژه نبود. ادبیاتی وی که گاه خطوط قرمز عرفی را نیز رد می کرد هیچ گاه از خاطره ملت پاک نخواهد شد و غیر از آن وی نوعی سیاست ورزی قائم به خود را پیش می گرفت و در این میان چندان به الزامات و تذکرات قانونی مجلس و قوه قضائیه توجهی نمی کرد. ده ها تذکر رئیس مجلس و مغایر خواندن مصوبات دولت با مر قانون؛ گزارش تفریغ بودجه با آمار تخلف های 60 و 70 درصدی؛ تاخیر بی سابقه در ارائه سند راهبردی بودجه؛ بگو و مگوها با رئیس قوه قضائیه تا بدانجا که برای اولین بار به ارسال نامه انتقادی و سرگشاده انجامید و ده ها مورد دیگر تنها نکاتی بود که از رئیس جمهوری چون محمود احمدی نژاد بر می آمد و البته دفاع تمام قامت اش از یاران و همراهان علی رغم تمامی انتقادات؛ سفرهای خارجی که استقبال های متفاوتی را رقم می زد و موارد پر شمار دیگر که از حوصله این مقال خارج است را می توان از سورپرایزهای ویژه وی دانست. اگر سید محمد خاتمی در پایان به کار دولت اش عنوان داشت که هر 9 روز یک بار با بحران روبرو بوده می توان گفت محمود احمدی نژاد هر 9 روز یکبار یک سورپرایز ویژه داشته است. حال او به پایان دوران ریاست جمهوری رسیده و سئوال اینجاست که چه سرنوشتی در انتظار وی است. مردی که از نارمک آمد و به نارمک می رودروسای جمهور اسبق هر کدامین شان مورد حمایت بدنه ای موثر از کارگزاران نظام بودند و شأن سیاسی ایشان تنها در قالب رئیس جمهوری محدود و محصور نمی شد. آیت الله هاشمی که خود از پایه گذاران نظام جمهوری اسلامی بوده محوریت لازم برای گردهمایی سیاسیون را حول خود داشت و محل رجوع بخش عمده ای از کارگزاران نظام نیز بود و پس از پایان دوران ریاست جمهوری به موضع مجمع تشخیص مصلحت نظام بازگشت و آینده سیاسی وی تضمین شده بود. سید محمد خاتمی علاوه بر ریاست جمهوری به عنوان لیدر جریان فکری اصلاحات مورد اقبال و استقبال بدنه چپ نظام بود و ضمن آن طرح موضوع گفتمان تمدن ها شانیت ویژه ای به وی در سطح بین المللی بخشیده بود و پس از پایان دوران ریاست جمهوری وی نیز جایگاه و پایگاه سنتی خود را به همراه داشت اما در خصوص محمود احمدی نژاد باید گفت که وی فاقد بسیاری از این فاکتورهاست. او که مهم ترین سمت اش پیش از شهرداری؛ استانداری استان تازه تاسیس اردبیل در دولت هاشمی رفسنجانی بود با حمایت اصولگرایان بر مسند ریاست جمهوری نشست اما به مرور زمان این حمایت و همپوشانی جایش را به انشقاق و دوری گزینی داد و اکنون در پایان دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد وی پشتوانه هیچ طیف سیاسی استخوان داری را در کنار خود نمی بیند. احمدی نژاد نه مبدع گفتمانی تازه بوده و نه سوابق سیاسی گرانسنگی داشته که وی را به حضور دامنه دار در راس هرم معادلات سیاسی امیدوار کند و همین نکته آینده سیاسی وی را در هاله ای از ابهام برده است. شاید لحاظ همین نکات بود که غلامحسین الهام یار دیرین و همیشه همراه وی را بر آن داشت که خطاب به یکی دیگر از حلقه همرهان احمدی نژاد نامه ای بنویسد و خواستار راه اندازی تشکیلات اتاق رئیس جمهور سابق با 25 پست سازمانی در نهاد ریاست جمهوری شود. رفتار های تهاجمی احمدی نژاد و جدل های پر شمارش با دیگر قوا نیز به نحوی بوده که امکان انتصاب وی در جایگاه هایی چون مجمع تشخیص مصلحت نظام را هم به حداقل ممکن رسانده است که در زمانه اش نیز صندلی وی همواره خالی جلوه گر می شد و با این اوصاف شاید پر بیراه نبوده که احمدی نژاد عنوان داشته در حال اسباب کشی به نارمک است. مکانی که روزی مبدا وی بود و اکنون به مقصدش تبدیل شده است. حال باید دید مشایی و بقایی و الهام و احمدی نژاد که که بروز و ظهورشان در بالاترین سطح سپهر سیاسی فراز و نشیب های بسیاری در طول این چند سال رقم زد بالاخره چه سرنوشتی خواهند یافت آیا باید اتهامات گاه و بیگاهی که در رسانه های اصولگرا نسبت به عملکردهای حلقه انحرافی مطرح می شد را جوابگو باشند یا آنکه با تشکیل حزب و رسانه و اعتنا به دیگر مولفه های میدان داری در عرصه سیاست به طلوع مجدد احمدی نژاد یا احمدی نژادی دیگر رهنمون خواهند شد.