برای تحقق اهدافم میخواهم وارد مجلس شوم
"اتفاقاً یکبار از من سؤال کردند که آیا با پارتیبازی به اینجا آمدی؟! واقعاً اینطور نیست که من با پارتی به اینجا رسیده باشم؛ هرکس سابقه من را داشته باشد تعهد میدهم استخدامش کنم". برای تحقق اهدافم میخواهم وارد مجلس شوم
نعیمه اشراقی فعال سیاسی اصلاحطلب و نوه امام خمینی(ره) پس از سالها که عدم ورود به سیاست را ترجیح داده بود، بالاخره وارد سیاست میشود و مدتی است که در رسانهها نیز مطرح میشود.
نعیمه اشراقی در مورد شایعاتی که در خصوص کاندیداتوریاش در انتخابات شورای شهر بود میگوید: خیلی از گروهها از جمله اصلاحطلبان، طرفداران آقای قالیباف و طرفداران دولت از من خواستند که در انتخابات شورای شهر کاندیدا شوم.
اشراقی در بخش اول این گفتوگو که بیشتر به زندگی شخصی وی اختصاص داشت، از برنامهریزی برای کاندیداتوری در انتخابات مجلس شورای اسلامی خبر داد و گفت: دیدم که شورای شهر محل مناسبی برای اهداف من نیست و شاید مجلس مناسبتر باشد و دیدم که شاید بهتر باشد که خود رابرای اینکه بخواهم وارد مجلس شوم، آماده کنم. به نظر میآید که ما یک سری قوانینی برای زنان و کودکان داریم که دارای نقص هستند و در مجلس فعلی هم این نقصها برطرف نشده است و ما باید در حوزه زنان کارهای زیادی را نجام دهیم.
البته پس از ارسال متن گفتوگو برای تایید نهایی توسط خانم اشراقی، بخشهایی از این مصاحبه حذف شد. با این وجود آنچه در ذیل میآید بخش اول با نعیمه اشراقی، فعال سیاسی اصلاحطلب و فرزند آیتالله اشراقی، داماد حضرت امام(ره) است:
خانم اشراقی در فروردین ماه بود که شایعه شد شما میخواهید برای کاندیداتوری در انتخابات شورای شهر شرکت کنید و بعد لیستها بیرون آمد ولی ما شما را در هیچ کدام از لیستها و حتی مستقلها ندیدیم. آیا اتفاق خاصی افتاد که شما از کاندیداتوری در انتخابات شورای شهر منصرف شدید؟
– اشراقی: تقریباً خیلی از گروهها آمدند و از من خواستند که کاندیدا شوم و گفتند از من حمایت میکنند.
اصلاح طلبها بودند؟
– اشراقی: اصلاحطلبها بودند، طرفداران دولت بودند، طرفداران آقای قالیباف بودند که از من خواستند برای شورای شهر کاندیدا شوم. در مدتی که این موضوع در رسانهها مطرح میشد دقیقاً زمانی بود که من در حال فکر کردن بودم که آیا کاندیدا شوم و یا نشوم؟! ولی در نهایت به این نتیجه رسیدم که بنده به دنبال خواستههایی هستم و از این فعالیتهای خود اهدافی دارم.
*** برای اینکه وارد مجلس شوم خود را آماده میکنم***
بنابراین دیدم که شورای شهر محل مناسبی برای اهداف من نیست و شاید مجلس مناسبتر باشد و دیدم که شاید بهتر باشد که خود رابرای اینکه بخواهم وارد مجلس شوم، آماده کنم. به نظر میآید که ما یک سری قوانینی برای زنان و کودکان داریم که دارای نقص هستند و در مجلس فعلی هم این نقصها برطرف نشده است و ما باید در حوزه زنان کارهای زیادی را نجام دهیم.
بعضیها اعتقاد دارند که این نقصها به خاطر اسلام است و نگاه اسلام به زن باعث میشود که زن محدود شود ولی به نظر من این نیست؛ بلکه به عقیده من تنها تفاوت نگاه غرب و اسلام به زن فقط حجاب است مگرنه هر ۲ به زن یک نگاه مستقل دارند ولی اتفاقی که افتاد، این است که برای این موضوع کار نشده است و به نظر من موضوع زنان در کشور خیلی فضاهای خالی دارد.
من دیدم که در شورای شهر واقعا نمیشود در این گزینهها کار زیادی را انجام داد و از طرفی من ۶ سال سابقه کار در شهرداری را داشتم و شورای شهر هم با آن کارها مرتبط است و به خاطر همین از من درخواست میکردند که کاندیدا شوم ولی من در نتیجهگیری به این برآورد نرسیدم.
*** برای کاندیداتوری در انتخابات مجلس برنامهریزی کردم***
الان برای کاندیداتوری در انتخابات مجلس برنامهریزی میکنید؟
– اشراقی: بله! به دلیل اینکه دیدم اگر بخواهم موضوع زنان را پیگیری کنم و قوانین در حوزه زنان اصلاح شود بهترین محل مجلس است. اصلا محل اصلی آن مجلس است تا اینکه بتوانیم در شورای شهر تاثیر بگذاریم.
خانم اشراقی شما از شخصیتهایی بودید که یک دفعه وارد سیاست شدید. چه اتفاقی افتاد که وارد سیاست شدید؟
– اشراقی: علت اصلی که من در ورود به سیاست این بود که یک جاهایی واقعا احساس خطر کردم. یعنی برای کشورمان احساس خطر کردم، برای نظام ایران احساس خطر کردم و شاید هم کمی تعصب خانوادگی و تعلق به پدربزرگم بر روی تصمیم من برای حضور در عرصه سیاست تاثیر گذاشته باشد. یعنی احساس کردم که گاهی به امام (ره) و انقلابی که امام پایهگذار آن بودند خیلی جفا میشود.
احساس کردم انقلابی که امام خمینی (ره) پایهگذار آن بودند، واقعاً در بعضی جاها از مسیر خود منحرف میشود. شاید آن تعلقات خانوادگی باعث شد که دل من یک ذره بیشتر بسوزد، فکر کردم امام (ره) خیلی برای این نظام زحمت کشیده و بعد خیلی اهداف بزرگی داشتند و احساس کردم که رؤیای امام (ره) به حقیقت نپیوست.
به همین دلیل، احساس کردم که شاید ما بتوانیم کمی تاثیرگذار باشیم و علت ادامه این ورود به سیاست این بود که دیدم ما صدای بلندی برای شنیدن داریم و شاید باور خود من این نبود و من همیشه فکر میکردم که امام بیست و چند سال است که فوت کرده و ممکن است حضور ایشان کمرنگ شده باشد و بعد دیدم که اصلاً اینطور نیست.
بعضی از شخصیتها وجود دارند که در علم مردم شناسی و جامعه شناسی “گرید یک” هستند. در دنیا تعداد کمی جزء شخصیتهای تاثیرگذارو تاریخ ساز هستند. این رتبهای که من میگویم شامل رهبران و رئیس جمهورهای دنیا نمیشود، شامل شخصیتهای تاریخساز میشود و بعد هیچ وقت حضور این شخصیتها کمرنگ نمیشود و از بین نمیرود.
البته این افراد فقط شامل شخصیتهای مثبت نیستند، بلکه دربرگیرنده شخصیتهای منفی هم میشود. مثلاً فرض کنید فردی مثل گاندی. هیچگاه حضورش کمرنگ نمیشود و فرقی نمی کند چند سال از فوتش میگذرد، زیرا آنها تاریخ ساختند. امام خمینی (ره) هم در از آن رده از شخصیتها است. امام (ره) به دلیل اینکه تاریخ را عوض کرد، یک رژیم دو هزارو پانصد ساله شاهنشاهی را سرنگون کرده و یک جمهوری اسلامی را به پا کرده است، تاریخساز بوده و چنین شخصیتهایی هیچگاه حضورشان کمرنگ نمیشود.
الان از فوت گاندی ۶۰ سال میگذرد و اگر ما الان اگر یکی از بستگان گاندی مطلبی را راجع به گاندی بنویسد همچنان با ولع میخوانیم، حتی اگر ۵ کتاب راجع به او خوانده باشیم. من احساس کردم که امام شناخته نشده و الان به این موضوع اطمینان دارم که خیلی افراد کمی واقعا امام خمینی (ره) را شناختهاند.
ابتدا به خاطر همین تعلقات خانوادگی بود و اول هم فکر میکردم صدای ما تأثیری ندارد و بعد دیدم که صدای ما شنوندگان زیادی دارد بیشتر احساس تکلیف کردم و دیدم که اگر ما توانایی داشته باشیم بیشتر میتوانیم تاثیرگذار باشیم و ممکن است خیلیها در سابق سکوت کرده باشند ولی الان دیگر وقت سکوت نیست.
خانم اشراقی به خاطر اینکه شما نوه امام (ره) هستید در این شرکت نفت کیش مسئولیت دارید؟
– اشراقی: اتفاقاً یک بار از من سؤال کردند که آیا ما با پارتی بازی به اینجا آمدی؟! کلاً ماهیت ما این است که به دولت مشاوره میدهیم و کارفرمای اصلی ما دولت است. ما یا مشاوره میدهیم و یا پیمانکار دولت هستیم؛ که من در پاسخ به این سؤال گفتم “دولت دلش هم بخواهد که ما به او مشاوره دهیم”.
واقعا اینطور نیست که من با پارتی به اینجا رسیده باشم. اگر فردی با شرایط خودم یعنی فارغ التحصیل از دانشگاه امیرکبیر با ۱۰ الی ۱۵ سال سابقه در صنعت نفت باشد من از همینجا تعهد میدهم که استخدامش کنم. به هر حال در حالت کلی ما ذرهبین میاندازیم تا آدمهای با سابقه در صنعت نفت و گاز را در چنین سطحی را پیدا کنیم و نه تنها که من با پارتی بازی به اینجا نرسیدهام بلکه ما به دنبال چنین آدمها هستیم.
پس نوه امام خمینی (ره) با دیگران فرقی ندارند؟
– اشراقی: اصلاً نباید فرقی داشته باشند. من به این دلیل شرکت نفت کیش را دوست دارم، زیرا اینطوری نیست یکی از بیرون آمده باشد و مدیر عامل شده باشد. واقعا همه در سر جای خودشان هستند. یعنی همه نیروهای فنی هستند، مدیر عامل ما یک فرد فنی است که بسیار با سابقه است، مدیر فنی ما با مدرک دکترا و ۲۳ سال سابقه کار در این حوزه است و همه به این صورت واقعا نیروهای فنی هستند.
شرکت ما دانشمحور است و من میدانم ما واقعا در صنعت نفت و گاز دچار قحطالرجال هستیم، زیرا اکثر متخصصین با کمال تاسف کشور را ترک کردهاند. شرایط را به گونهای برای متخصصان تنگ کردیم که همه رفتند و ما دچار کمبود نیروی متخصص واقعی و کارآمد هستیم.
شما چرا برگشتید؟ برای تحصیل به خارج از کشور رفتید؟
– اشراقی: من تحصیلاتم را در تهران تمام کردم. تقریبا دو سال و نیم در انگلیس بودیم و برگشتیم. فضا به گونهای بود که میتوانستیم بمانیم ولی من خودم زندگی در وطن را به همه جا ترجیح میدهم و یکی از ناراحتیهای من این است که چرا برخی از هموطنان امکان بازگشت به ایران را ندارند و خیلی دلم میخواهد که شرایط کشور به گونهای شود که همه افرادی که در خارج زندگی میکنند و نمیتوانند به ایران برگردند، روزی به آغوش وطن برگردند.
به دلیل اینکه زندگی دور از وطن خیلی سخت است و حالا هر چقدر آنجا شرایط بهتر باشد. مثل این میماند که آدم خانه داشته باشد و همسایه یک کاخ داشته باشد و بخواهد به خانه همسایه برود، هر چقدر هم آن همسایه بخشنده باشد، خوب، آنجا خانه من نیست. در خارج زندگی کردن مشکل است. من در همان ۳ سالی هم که در خارج زندگی میکردم همین حرف را میزدم و میگفتم که اینجا خانه من نیست و من اینجا نمیتوانم اعتراض کنم، من اینجا نمیتوانم داد بزنم.
مثلاً فرض کنید که باید در یک صفی میایستادیم، در آنجا هم باید برای همه چیز باید در صف بایستیم. به عنوان مثال به داروخانه که میرفتیم باید یک ساعت در صف می ایستادیم تا اینکه بتوانید داروی خود را بگیرید و بیرون بیایید. بعضی وقتها که میخواستم بروم و اعتراض کنم احساس میکردم خوب، آنها میگویند چرا اعتراض میکنی؟ برگرد و به خانه خودت برو و برای چه به اینجا آمدهای؟
این احساس که تو به آنجا تعلق نداری، خیلی احساس بدی است. ولی زمانی که در وطن خود هستید به آنجا تعلق دارید و اگر شرایطت سخت هم باشد تحمل آن راحت است. یعنی شرایط سخت در خارج از کشور را خیلی سختتر میتوان تحمل کرد و با همه این مشکلات ما خیلی کشور خوبی داریم و من خیلی دوست دارم که در وطن خود زندگی کنم و اصلاً پشیمان نیستم.
به نظر من بهترین انتخاب محل زندگی وطن است…