مرغ همسايه براي صندوق بازنشستگي كشوري غاز است؟
با کدام منابع، سرمایه گذاری های خود را رها و به سرمایه گذاری در شستا و یا سرمایه گذاری در امور مشارکتی روی آورده است.
يكي از كاربران عصر خبر در نوشتاري در خصوص تفام نامه مشترك شستا و صندوق بازنشستگي كشوري در يادداشتي نوشت:
اداره کل روابط عمومی و امور بین الملل صندوق بازنشستگی کشوری در خبري كه سايت اينترنتي اين صندوق منتشره كرده از تفاهم نامه مشترك «نعمت الله ترکی» مدیرعامل صندوق بازنشستگی کشوری و «ابراهیم بازیان» مدیرعامل گروه سرمایه گذاری تامین اجتماعی (شستا) خبر داده و هدف از امضاي اين تفاهم نامه رامشارکت و سرمایه گذاری مشترک در صنایع دارو، نفت، گاز و پتروشیمی، سیمان و ساختمان، تولید برق و ساختمان نیروگاه، معدن و صنایع معدنی، همسوسازی سیاست های بنگاه داری، تقویت سرمایه گذاری با محوریت اشتغال آفرینی، محرومیت زدایی و تحقق عدالت سرمایه گذاری در کشور میان این دو سازمان بزرگ اقتصادی اعلام كرد.
به گزارش عصر خبر، نکته حائز اهمیت این است که صندوق بازنشستگی کشوری که متولی تامین امنیت بازنشستگان دولتي می باشد در حال حاضر با چالش جدی عدم توازن نسبت پشتیبانی با ضریب یک به نیم می باشد. معنی ساده آن این است که اگر این صندوق یک شرکت فرض شود به طور قطع یک شرکت ورشکسته می باشد و اگر حمایت دولتی نباشد امکان پرداخت حقوق بازنشستگان خود را نيز ندارد.
این درحالی است که هم اکنون نیز صندوق بازنشستگي كشوري مبالغ سنگینی را بعنوان همان سازی و یا … به بازنشستگان خود بدهکار است.
اما نکات با اهمیت تفاهم نامه صندوق بازنشستگي كشوري وشستا از این حیث قابل نقد است که اولا این صندوق منابعی برای اداره خودش ندارد و همواره از کمک های دولتی برای ارائه خدمات خود برخوردار است واگر پرداختي هاي دولتها نباشد مشخص و و اضح است كه اوضاع چگونه خواهد بود.از طرفی 5 هلدینگ بزرگ تحت پوشش صندوق بازنشستگي كشوري هرکدام با دارابودن شرکت های بزرگي ازجمله کفش ملی، پگاه، ایرانگردی، هواپیمایی آسمان، پرشین گلف، تراز پی ریز و…..با سرمایه گذاری در حوزههای نفت، گاز، پتروشیمی، نیروگاهی و فولادی و….. فعال بوده و هستند هرچند در باب بکار گیری مدیران مجرب در سالهای اخیر این شرکت ها با مشکلاتی مواجه بودند.گفته مي شود حدود4 تا ۵ درصد منابع این صندوق بازنشستگي كشوري را شركتهاي اقتصادي تامین مینمایند.
حال سوال اینجاست صندوقي که تمام انرژی خود را باید صرف ارتقاء بهره وری وسود آوری شرکت های زیر مجموعه برای توسعه خدمات به بازنشستگان وتامین منابع صندوق نماید چگونه و با کدام منابع، سرمایه گذاری های خود را رها و به سرمایه گذاری در شستا و یا سرمایه گذاری در امور مشارکتی روی آورده است.
البته این مطلب نگارش شده ازیک سوی نقد به وضع موجود شرکت ها وعدم توجه وتمرکز بر روی سرمایه گذاری های صندوق است واز طرفی بدنبال پاسخی مناسب به اين كه منابع سرمايه گذاري مشترك با شستا از كجاست؟ تا برای مخاطبین صندوق بازنشستگی محل اعتبارات این نوع تفاهم نامه ها مشخص شود. ضمن اینکه سرنوشت سود و زیان سرمایه گذاری های مشارکتی گذشته صندوق بازنشستگی و تامین اجتماعی به چه ترتیب بوده و آيا آنقدر سودآور بوده که این همکاری ها نیازمند توسعه نيز باشد؟!
ازسوی دیگر با وضعيت فعلي نه چندان مطلوب، سرنوشت سرمایه گذاری در شرکت های اقتصادي این صندوق به کدام سو میرود؟ چرا با ارایه راهکارهای منطقی وکارشناسی نسبت به ارتقاء سطح سودآوری هلدینگ هاي اقتصادي صندوق بازنشستگي كشوري تلاش محسوسي صورت نمی پذیرد؟
نکته آخر اینکه خود شستا هم اکنون حدود 7 درصد منابع مالی سازمان تامین اجتماعی را تامین میکند و به طور قطع اولویتش تامین اجتماعی می باشد نه صندوق بازنشستگی كشوري.
البته نقطه نظر مطرح شده در این نگارش این نیست که از خدمات مطالعاتی و ظرفیت های کارشناسي حوزهای اقتصادی دیگر برخوردار نشد اما معتقدم که درهرحال یک وقت خدای ناکرده این شائبه نیز برای برخی مدیران پیش نیاید که ‘مرغ همسایه غاز است’.