13نکتهطلاییاززبانغولهایادبی
نوشتن رو شروع کن. شانست رو امتحان کن، ممکنه بد بشه،اما این تنها راهی است که میتونی کار واقعا خوبی را انجام دهی.
پرسش از نویسندگان در مورد عادات نوشتن از سوالهایی بوده که همواره مطرح شده و نویسندگان پاسخهای متفاوتی به آن دادهاند. برای نمونه همینگوی عادت داشت همیشه صبحها پشت ماشین تحریر به صورت سرپا بنویسد و …
به گزارش فارس، پرسش از نویسندگان در مورد عادات نویسندگی و نوشتن از سوالاتی بوده که همواره مطرح شده و نویسندگان پاسخهای متفاوتی به آن دادهاند. هر یک از آنها توصیفی برای خود از نوشتن داشتهاند و عادات نوشتن خاصی برای خود برگزیده بودند. برای نمونه همینگوی عادت داشت همیشه صبحها پشت ماشین تحریر به صورت سرپا بنویسدو یا فوئنتس همیشه با خودکار مینوشت و ….
در ادامه توصیه 13 نویسنده در مورد نوشتن به نویسندگان جوان ذکر میشود:
گوستاو فلوبر نویسنده کتاب «مادام بواری»:
هنر نویسندگی، هنر پی بردن به چیزهایی است که به آنها اعتقاد دارید.
ری بردبری نویسنده کتاب «فارنهایت 451»:
هر کسی که به نوشتن ادامه میدهد، هنوز شکست نخورده است. ممکن است که او نویسنده بزرگی نشود، اما اگر او سنت قدیم سخت کوشی و کار مداوم راپیگیری کند، سرانجام او نیز برای خود نویسندهای خواهد شد.
اسکات فیتز جرالد نویسنده کتاب «گتسبی بزرگ»:
با یک شخصیت شروع کن و قبل از اینکه خودت هممتوجه شوی یک تیپ را برای خودت خلق کردهای؛ اما اگر با یک تیپ شروع کنی بعد متوجه میشوی که هیچ چیزی خلق نکردهای.
ارنست همینگوی نویسنده کتاب «پیرمرد و دریا»:
یاد گرفتم که هرگز در حین نوشتن تمام ایدههای خود را ننویسم و همیشه قبل از اینکه همه چیز را بنویسم دست از نوشتن بردارم. با این کار این اجازه را به خود میدهم تا شب دوباره این ایدهها صیقل بخورند. اولین دست نوشتهها معمولا به هیچ دردی نمیخورند.
آنتوان چخوف نویسنده کتاب گناهکار شهر تولدو:
تجربه من از نوشتن این است که زمانی که نوشتن داستانی را به پایان بردم، کسی باید از ابتدا تا انتهای آن را بخواند و بر غلطهای آن خط بکشد.این گونه است که ما نویسندگان دروغ های خود را میپوشانیم.
جی کی رولینگ نویسنده مجموعه کتابهای هری پاتر:
به هنگام نوشتن، مجبورم داستانی را که دوست دارم بنویسم. من هرگز در حین نوشتن به این فکر نمیکنم که داستانهای خود را برای گروه سنی 8 سال بنویسم. من مجبورم داستان را آن گونهای که دوست دارم روایت کنم.
استیون کینگ نویسنده کتاب «در قتلگاه»:
اگر زمانی برای خواندن ندارید،زمانی برای نوشتن هم نخواهید داشت.
فیلیپ راث نویسنده کتاب «یکی مثل همه»:
نوشتن تنها کاری است که هشت ساعت در روز، هفت روز در هفته، سیصد و شصت و پنج روز در سال میتوانم به آن بپردازم.
ویرجینیا وولف نویسنده کتاب «خانم دالووی»:
عادت نوشتن برای چشمهای من تمرین بسیار خوبی است.نوشتن رباط های چشم من را فراختر میکند.
سامرست موام نویسنده کتاب «دن فرناندو»:
اگر این قابلیت را دارید که خوب داستان بگویید، شخصیتهایی را خلق کنید، صحنههایی را ایجاد کنید و احساس و صداقت دارید، اصلا مسئلهای نیست که شما چگونه مینویسید.
ویلیام فاکنر نویسنده کتاب خشم و هیاهو:
نوشتن رو شروع کن. شانست رو امتحان کن، ممکنه بد بشه،اما این تنها راهی است که میتونی کار واقعا خوبی را انجام دهی.
رالف امرسون نویسنده کتاب «جامعه و فرد»:
به همان نسبتی که خواننده خلاق وجود دارد،نوشته خلاق هم وجود دارد.
جورج اورول نویسنده کتاب «مزرعه حیوانات»:
نوشته خوب به مانند شیشه شفاف است.