حجاريان: صداي روحاني ضعيف است
داعش خطرناك است. مالكي اعلام كرد تكريت را گرفته اما نميدانم چقدر آن را گرفته است. داعش جدي است، كارهاي مالكي جدي است، آينده عراق جدي است، آينده عبدالله عبدالله و افغانستان مهم است. الان تظاهرات در كابل شروع شده است. اين طرف و آن طرف كشور شلوغ است و اگر اوضاع همينطور باشد تركشهايش ما را هم ميگيرد.
غصر خبر: آرمان گفتوگويی با سعيد حجاريان انجام داده در ادامه آمده است:
مي گويند آقاي روحاني تنها مانده است؛ اين جملهاي است كه اين روزها زياد شنيده ميشود. به گوش شما هم رسيده؟
اولا اصلاحطلبان تا آنجايي كه توانستند براي آقاي روحاني مايه گذاشتند؛ دوستاني مانند آقايان جلايي پور، كرباسچي ومرعشي و خود من چه اندازه در تاييد ايشان صحبت كرديم. آقاي زيباكلام هم كه مقالات زيادي در حمايت از رئيسجمهور و دولت داشته است. دوستان ديگر هم هستند اما يك بحث در اينجا وجود دارد. آيا آقاي روحاني خودش بايد بخواهد كه از او دفاع شود يا نه. او به عنوان اصلاحطلب كه به ميدان نيامد البته شايد هم مقداري تحفظ داشته باشد كه ما از او دفاع كنيم. افرادي مانند من بخواهند دفاع كنند، ميگويند اينها سهم ميخواهند و سهمخواهي ميكنند. يادتان هست تلويزيون هم برنامهاي عليه من پخش كرد، آنها كار را به تلويزيون ميكشند و ميگويند ما به دنبال سهم خواهي از آقاي روحاني و دولت هستيم. اگر آقاي روحاني بگويد با من است، تحت فشار راست قرار ميگيرد. مساله بعدي اين است كه خودش هم بايد كمك كند و ستادش را قوي كند. روابط عمومي او ضعيف است، صدايش هم ضعيف است، روزنامه خوبي براي خودش ندارد يا كم دارد. ميخواهم بگويم كه خودش هم يك مقدار تحفظ دارد. تا جايي كه خبر دارم آقايان خاتمي و هاشمي و ديگران از او حمايت و دفاع ميكنند و هر جا كه مينشينند، از روحاني حمايت و دفاع ميكنند. اينطور نيست كه دفاعي از سوي ما نباشد.
در سال 76 كانديداي مورد حمايت شما آقاي خاتمي بود و در سال 92 از آقاي روحاني حمايت كرديد. اما دفاع از اين دو كانديداي مورد حمايت، شبيه هم نيست، از آقاي خاتمي دفاع و حمايت بيشتري داشتيد.
اولا آقاي روحاني ادعا دارد كه كانديداي مستقل است. اين در حالي است كه در سال 76 خاتمي نگفت من مستقل هستم بلكه كانديداي جناح خط امام بود. بچههاي دوم خرداد قبل آن (انتخابات و پيروزي) كار كرده بودند، مجمع روحانيون پشت خاتمي بود، سازمان مجاهدين در اطرافش بودند و احزاب ديگر هم دنبال او بودند. كارگزاران هم دنبالش بود.
البته ميشود كارگزاران را جدا كرد چون حمايت آنها از آقاي خاتمي شبيه حمايت اصلاحطلبان از آقاي روحاني در انتخابات 92 است. اين را نميشود با حمايت احزاب ديگر يكي دانست.
بله اما آقاي روحاني خودش ادعا دارد كه كانديداي جايي نيست، ميخواهد خودش را از احزاب بري كند و ميگويد مستقل است. رابطه ما با ايشان رابطه « اتحاد، انتقاد» است يعني اتحاد علني و انتقاد مخفي داريم.
در مرداد سال گذشته گفته بوديد كه حاضر هستيد دندههاي كليد روحاني شويد. در آن مقطع به اين احساس نرسيده بوديد كه آقاي روحاني دوست ندارد منتسب به حزب و جناحي شود؟
همين حرف من كلي سر و صدا كرد چنانكه راستها بسيار سر و صدا و جنجال كردند. شما بازتاب آن را ديديد كه چقدر زياد بود. يك كلمه من بگويم، ميگويند چه خبر است و سعيدحجاريان چه نسبتي با روحاني دارد در حالي كه من آقاي روحاني را بعد از انتخابات 24 خرداد 92 نديدهام.
قبل از انتخابات ديده بوديد؟
نه، آن زمان هم نديدم.
آخرين بار او را كي ديديد؟
از زمان ترور شدنم به بعد ايشان را ديگر نديدم. وقتي ترور شدم يكبار عيادت من آمد و ديگر او را نديدم.
بعد يا قبل از انتخابات هم نامهنگاري نداشتيد؟
نه. نداشتيم. اگر نظري داشتيم به دوستان ميدادم كه به ايشان برسانند.
اشاره كرديد زماني كه گفتيد دنده كليد روحاني ميشويم، فشارهاي زيادي وارد شد اما آيا واقعا توانستيد در اين نقش حضور داشته باشيد؟
ما تلاش داريم كه كمك كنيم تا دولت روحاني زمين نخورد. زمين خوردن دولت روحاني براي ما بد ميشود كما اينكه ممكن است افرادي بر سر كار بيايند كه كاملا برضد ما عمل كنند، بديل هست اما نميگذارند جز روحاني بيايد، برخي نميگذارند كه بديلي در كار بيايد، لذا بديل موجود ما آقاي روحاني است، بهترين گزينه ما آقاي روحاني است و بايد از او دفاع كنيم، منتها دفاعي نرم. من اگر دفاع كنم، چون آنها به ما «فتنه» ميگويند، خواهند گفت كه چه خبر شده كه فتنه گرها دارند از او دفاع ميكنند، روحاني چه كار كرده و چه خدمتي به آنها كرده كه فتنه گرها از او دفاع ميكنند.
البته دولت هم سعي ميكند به شكل علني از اصلاحطلبان دفاع كند. مثلا چند روز قبل بود كه آقاي پورمحمدي خطاب به اصولگرايان گفت كه آنها در پيروزي دكتر روحاني نقشي نداشتند و اصلاحطلبان عامل اين پيروزي شدند. اين اظهارات دولتيها را هزينه پرداخت كردن براي دفاع از اصلاحطلبان نميدانيد؟
ببینيد يك عده اينطور ميگويند ولي يك عده مثلا فرض كنيد آقاي اكرمي هم ميآيد و ميگويد. او چه گفت؟ گفت حجاريان بيكار است وخدا كاري به آنها بدهد. اكرمي اين حرفها را زد.
اما شما نميتوانيد تاثيرگذاري آقاي پورمحمدي را با آقاي اكرمي يكي بدانيد.
آقاي اكرمي بالاخره رفيق آقاي روحاني است. همشهري و صاحبخانه او بوده است يعني وقتي به تهران ميآمد، اجارهنشين بود. برخي اعضاي ستادش هم صحبتهايي ميكنند كه منظورشان من هستم.
آقاي پورمحمدي به نقش اصلاحطلبان در پيروزي آقاي روحاني اشاره كرد اما در عين حال ميگويد دولت در اختيار اصولگرايان نيست. در صورتي كه نظر مخالفي وجود دارد كه معتقد است بدنه دولت غير اصلاحطلب است.
نمي شود گفت دست اصلاحطلبان است. حرف خودش اين است كه دست آدمهاي معتدل است يعني نه اين طرفي و نه آن طرفي. تيپهاي اين شكلي هستند ديگر.
پس به همين ميزان هم بايد مسئوليت عملكرد دولت را قبول كرد. درست است؟
همين قدر ديگر. گفت براي كسي بمير كه برايت تب كند. البته من اين حرف را قبول ندارم. رابطه ما با آقاي روحاني خيلي بهتر از اين حرفهاست.
با توجه به اينكه اشاره داشتيد نميگذارند بديلي بيايد، براي انتخابات مجلس دهم فكر ميكنيد چقدر در مسير حضور اصلاحطلبان سنگ اندازي خواهد شد و چقدر فكر ميكنيد تغيير در مجلس صورت ميگيرد؟
خيلي خيلي خيلي براي آمدن اصلاحطلبان مقاومت خواهند كرد. از همان اول بچهها را ميزنند.
تصور ميكنيد تغييرو تحولات زيادي در مجلس رخ خواهد داد؟
شايد تغيير و تحول بشود. شايد اعضاي جبهه پايداري براي انتخابات مجلس بعدي راي نياورند؛ تاييد بشوند اما راي ندارند. مردم به آنها راي نميدهند.
خوب اگر آنها كم شوند جاي آنها را كانديداهاي ما يعني اصلاحطلبان ميگيرند؟
اگر آنها نباشند مجلس بهتر ميشود يعني مجلس دهم معتدلتر ميشود كه اين به نفع ماست. مجلس اگر با دولت همسو شود خيلي خوب است.
خيلي خوب است كه بيشتر به دنبال هدف باشيم. چه انتظاري ميتوان از مجلس بعدي داشت؟ چند روز گذشته برخي به بحث درباره رياست مجلس بعدي ميپرداختند.
اين بحثها خيلي زود است. بايد گذاشت تركيب مجلس مشخص شود و آن موقع درباره رئيس مجلس بحث كرد. الان نميشود گفت چه كسي رئيس باشد.
درباره كانديداها هم از الان نميشود صحبت كرد؟
نه. در اين مورد هم از الان نميشود صحبت كرد. بايد بروند، ثبت نام كنند و ردصلاحيت شدهها مشخص شوند و ديد چه كساني باقي ميمانند. ليستها تهيه شود و آن موقع صحبت كرد.
برخي از اصلاحطلبان از بيم ردصلاحيت شدن براي ثبت نام در انتخابات رغبتي نشان نميدهند. اين رويكرد صحيح است؟
براي انتخابات مجلس خبرگان اين موضوع صحت دارد. خبرگان مجتهدان باسواد هستند كه كلاس درس قوي دارند. ميآيند ثبت نام كنند، به آنها ميگويند بياييد امتحان دهيد كه نميآيند و بعد رد ميشوند. بحث آبرو مطرح است. آقايي در حوزه، كلاس با 300 نفره طلبه دارد و وقتي ميآيد و امتحان ميدهد قبول نمی شود، خوب او نميآيد. برخي ديگر هم اصلا نميآيند كه امتحان دهند.
در انتخابات سال 90 برخي اين اشتباه را كردند و براي كانديداتوري اقدام نكردند.
بچهها اينبار ميآيند. ديدند ضربه خوردند و اينبار ميآيند.
شما چند روز پيش بحث اصلاح اصلاحات را مطرح كرديد و با نو اصلاحطلبي مخالفت كرديد. دليل اين مخالفت چه بود؟
اصلاحطلبي يك نوع مشروطه خواهي نوظهور است. نو در نو كه ديگر نداريم.
خوب به هر حال هر جرياني بعد از يك مدت نياز به بازسازي دارد تا معايب خود را رفع كند.
بازسازي نياز دارد كه اصلاح محسوب ميشود اما با واژه نو اصلاحطلبي مخالف هستيم.
منظورتان اين است كه جريان اصلاحات هنوز راه زيادي تا به بن بست رسيدن دارد كه بخواهد گفتمان جديدي شكل بگيرد؟
بله. نواصلاحطلبي معنا ندارد و لفظ بيمعنايي است.
حالا اين بحث اصلاح اصلاحات را از الان بايد شروع كرد يا هنوز وقت آن نشده است؟
ما خيلي وقت قبل شروع كرديم و يك عده حتما شروع كردند و يك عده هنوز شروع نكردهاند.
در بازسازي كه تا الان صورت گرفته چه اشكالاتي در جريان اصلاحات مشاهده كرديد كه بايد رفع ميشد؟
در اين چند سال اخير كه سازمانها و بسياري از احزاب مهم فعاليتي نداشتند و جلساتشان برگزار نميشد پس نميشد كار گروهي انجام داد البته الان هم نميشود كار گروهي انجام شود. اين كارها، كار گروهي است و فرد فرد نميتوان گفت افراد چه نظري دارند. اگر بخواهيم بگوييم فلان حزب چه كاري كرده است كه معلوم نيست چون حزب فعال نبوده است حتي احزابي مانند كارگزاران و اعتماد ملي كه با مشكلات كمتري مواجه بودند را هم نشنيدم كه كاري كرده باشند و خبري از آنها ندارم.
برخي اين انتقاد را به دكتر روحاني وارد ميكنند كه به طبقات محروم جامعه توجه زيادي ندارد و اين را با عملكرد دولت احمدينژاد كه به پرداخت يارانه به همه اقشار ميپرداخت و بسيار زياد صحبت از محرومان ميكرد مقايسه ميكنند. با توجه به اينكه آقاي روحاني در انتخابات بعدي به راي طبقه محروم نياز دارد، چطور ميتوان اين مساله را تبيين كرد؟
آقاي روحاني را هر جا ديدم يا با دكتر هاشمي به عنوان وزير بهداشت و آقاي ربيعي به عنوان وزير تعاون و كار بوده است و همه جا با آنهاست. كارش را وقف اين كارها كرده و بودجه زيادي به آنها به ويژه به وزارت كار داده است.
همانطور كه اشاره كرديد براي اين حوزهها پول خوبي در نظر گرفته شده است، اما نحوه مصرف آن اهميت بيشتري دارد.
نحوه اجرايش مهم است. وزراي قبلي نتوانستند. من شنيدم اوضاع بهداشت بهتر شده و مردم راضي هستند.
خوب بايد نسبت به آن بودجه ميزان پيشرفت را بررسي كرد.
من نميدانم و آمار دقيقي ندارم اما ميدانم رئيسجمهور به طبقات محروم عنايت دارد. دكتر هاشمي دنبال بهداشت جامعه و طبقات محروم بوده و براي اين موضوع پول هم خرج كردند. سر قصه خودكفايي گندم خرج كردند و كشاورزان راضي هستند و زمين كشت زياد شده است. بويژه در طرحهاي مربوط به خوزستان، ميخواهند كار جدي كنند و اگر عسلويه راه بيفتد، بهرهوري بالا ميرود و…
خودتان بطور كلي از عملكرد دولت تدبير و اميد راضي هستيد؟
دولت، دولت نسبتا كارايي است. ستادش بعضا ناهماهنگ است اما صفش خوب است. برخي جاها البته ايرادهايي دارد.
مثلا كجا خوب نبوده است؟
مثلا وزارت كشور. خيلي ازفرمانداران هنوز از قبل باقي ماندهاند.
فكر ميكنيد اين ناشي از ناهماهنگي در وزارت كشور است يا عمدي است؟
آنها مجبور هستند. خوب چه كار كند؟ الان وزارت ارشاد را در نظر بگيريد كه آقاي جنتي ميخواهد كار كند اما خيلي نميتواند.
دليلش نيروهاي بدنه است كه بعضا از دولت قبل باقي مانده اند؟
نه. تمام آن به بدنه مربوط نيست و موضوعات ديگر هم وجود دارد.
آقاي روحاني هر از چند گاهي يك موضوعي مانند بهشت رفتن را مطرح ميكند كه برخي دليل اين اقدام را كاستن از فشار به بدنه دولت يعني وزرا و استانداران ميدانند. به نظر شما اين صحت دارد و نتيجهاي ميتواند داشته باشد؟
من نميدانم كه آيا واقعا قصد آقاي روحاني اين موضوع است يا نه. پروژههاي مربوط به فسادهاي دولت قبل را كه رو ميكند، اثرات زيادي دارد ودرصد آن بالاست كه قوه قضاييه بايد پيگيري كند.
زمان آقاي احمدينژاد ادعا شد كه ليست مفسدان اقتصادي در جيب رئيسجمهور است اما نه تنها اين ليست افشا نشد بلكه به ضد دولت قبل تبديل شد و اين سوال در اذهان عمومي ايجاد شد كه آيا اين ليست واقعي است يا نه. به نظر شما، آقاي روحاني در صورت وجود ليست اقدام به علني كردن آن ميكند؟
اگر ليستي وجود دارد كه بايد به قوه قضاييه داده شود تا پولها وصول شود. آقاي روحاني بيم اين را دارد كه با افشاي ليست، برخي از آنها فرار كنند يا اقدام به امحاي آثار جرم كنند. قوه قضاييه بايد اين ليست را بگيرد و رسيدگي كند. آقاي روحاني بايد يك نسخه از اين ليست را به مجلس بدهد. بيشتر مفاسد را مجلسيها فاش ميكنند مثلا همين پرونده زمين خواران بابلسر كه از سوي نمايندهها پيگيري شد. دولت نبايد خود را خيلي درگير كند و سر اين مسائل وارد چالش شود. بايد قوه قضاييه و مجلس را به ميدان بياورد تا آنها پيگيري و در صورت لزوم مفسدان اقتصادي را به مردم معرفي كنند.
نظرتان درباره رابطه فعلي دولت با رئيس مجلس چيست؟
با خود علي لاريجاني رابطه خوبي دارد و تعامل خوبي برقرار است. لاريجاني با دولت همراهي ميكند.
اگر اينطور است چرا آقاي لاريجاني مانع از اقدامات برخي نمايندگان تندرو نميشود كه بعضا عضو جبهه پايداري هستند ؟
آنها يك عده شلوغ كن هستند كه جنجال ميكنند. بايد در اين باره به فراكسيون گفت و نه رئيس مجلس.
اخيرا يكي از اين نمايندگان عضو جبهه پايداري چنين اتهام زده بود كه اعتدال پوششي براي براندازي است. واقعا ميشود از كنار چنين اتهاماتي به راحتي عبور كرد؟
بگويند. اجازه دهيد آنها اين حرفها را بزنند.
برخي سياسيون اعتدالگرا چنين گفتارهايي را ناشي از بغض شكست انتخابات 24 خرداد 92 ميدانند.
درست است، بگذاريد اين حرفها را بزنند.
اما به هر حال به نظر ميرسد برخي اتهامات وارد شده از سوي اين تندروها ميتواند مانعي براي ورود اصلاحطلبان و ميانه روها به مجلس بعدي شود.
اينطور نيست. مردم آگاهي دارند و اين افراد را خوب ميشناسند. يكبار گفتم كه تريبون را به رسايي و اين طور افراد بدهيد تا حرف بزنند چون هر چه بيشتر حرف بزنند بهتر است. در اين صورت مردم بهتر آنها را ميشناسند. به نظر خود شما تريبون را هميشه بايد به دست چه كسي بدهند؟
اين احتمال وجود دارد آقاي روحاني ائتلاف نانوشته و تقسيم كاري با لاريجانيها داشته باشد؟
نمي دانم. معلوم نيست كه «راست» ميخواهد چه كند يا اصولگرايان چه برنامهاي دارند. آيا ميخواهند حزب بزنند ؟ چه حزبي دارند، نامش چيست. آنها چند حزب دارند؟
منظور من فقط لاريجاني بود.
منظور من هم فقط علي لاريجاني است. اگر علي لاريجاني حزب بزند اين حزب چيست؟ در جامعه روحانيت اوضاع پس از آيتا… مهدوي كني چگونه خواهد بود يا جامعه مدرسين به كدام سمت خواهد رفت؟ اگر خودشان را جمع و جور كنند، احتمال ميدهم آقاي لاريجاني حتما پايه خوبي در ميان آنها دارد و ميتواند با آقاي روحاني هماهنگ باشد. بايد تا آن زمان صبر كرد تا تكليف جامعتين مشخص شود.
اين احتمال وجود دارد كه براي مجلس آينده، آقاي لاريجاني از بدنه راست به سمت آقاي روحاني برود؟
آقاي روحاني هنوز عضو جامعه روحانيت مبارزاست و استعفا نداده است اما ديگر به آنجا نميرود. او، آيتا… هاشمي، علي اكبر ناطق نوري و… هنوز در جلسات اين تشكل حضور پيدا نميكنند. بايد اينها بنشينند و با هم صحبت كنند كه چه كاري ميخواهند انجام دهند.
برخي معتقد به بازگشت احمدينژاد به عرصه قدرت هستند. شما هم اين احتمال را ميدهيد؟
ابدا بر نميگردد و محال است. او ديگر بر نميگردد.
چرا تصور ميكنيد كه ديگر بر نميگردد؟
حدس ميزنم.
مبناي اين حدس عملكردش در دولتهاي نهم و دهم بود؟
عملكرد و كارهايش مبناي حدسم بود ضمن اينكه ديگر تيم هم ندارد كه بخواهد برگردد. حزب و تيم ندارد، بدنهاي كه با او بودند جدا شدند.
اما حامياني دارد كه ميگويند فدايي او هستند.
فدايي هم دارد؟! براي چه فدايي دارد.
شايد دليلش به شعارهايش كه ميداد بازميگردد؟
شعار! با شعار مگر فدايي ميشوند.
اگر قصد بازگشت به قدرت ندارد پس اين همه تبليغات و پول خرج كردن چه دليلي دارد؟
بايد مشخص شود اين پولها از كجا آمده است. ميگوييد فعال هستند مگر چه كاري انجام ميدهند.
فكر نميكنيد افرادي مانند رسايي بار ديگر دور او جمع شده و درخواست بازگشت بدهند؟
بعيد است چون اينها ديگر دنبال احمدينژاد نيستند. حتي آقاي مصباحيزدي هم به نظر من، دنبال او نيست.
آقاي خاتمي اخيرا عنوان كرده بود ما نسلي هستيم كه نبايد ديگر به قدرت باز گرديم. تحليل شما از اين جمله چيست كه برخي عنوان كردند معنايش خداحافظي خاتمي با سياست ورزي است؟
نه آقاي خاتمي از اول نميخواست بيايد. دوم خرداد هم نميخواست بيايد بلكه بچهها به زور او را آوردند؛ خاتمي دنبال كار فرهنگي بود و اصلا تيپ فرهنگي دارد. حرفهايش راست است. خودش نميخواهد بيايد و طرف مقابل هم نميخواهد او بيايد يعني نه خودش ميخواهد و نه آنها ميخواهند كه او بيايد. پس حضور آقاي خاتمي در قدرت عملا منتفي است.
برخي معتقدند آقاي خاتمي به اين دليل از بازنگشتن به قدرت سخن گفته كه تندروها براي جريان اصلاحات دردسرساز نشوند يعني خيالشان بابت عدم حضور خاتمي در قدرت راحت شود.
فشارها بر جريان اصلاحات ربطي به آقاي خاتمي ندارد. فشار ميآورند؛ فشار كم نشده است.
با توجه به مواردي كه اشاره شد، اكنون جايگاه آقاي خاتمي قويتر شده يا نه؟
اگر عكس آقاي خاتمي بالاي ليستي براي خبرگان يا مجلس باشد مطمئن باشيد مردم راي خواهند داد. خوب هم راي خواهند داد.
مثل انتخابات مجلس هشتم؟
مگر در آن انتخابات چه شد؟
ليستي كه به نام ياران خاتمي بود مورد اقبال قرار نگرفت.
اصلا براي آن مجلس اشتباه كردند كه از نام و عكس آقاي خاتمي استفاده كردند. تعداد زيادي از نيروهاي اصلاحطلب در آن مجلس رد شدند و اصلاحطلبان قهر كرده بودند. شرايط بايد براي حضور اصلاحطلبان آماده شود.
الان شرايط در حال آماده شدن است؟
شما نگاه كنيد براي انتخاب آقاي روحاني، آقاي خاتمي اثر داشت يا نداشت؟ حضور و حمايت آقاي خاتمي خيلي در پيروزي آقاي روحاني موثر بود. خاتمي دنبال قدرت نبود. او همواره نيروي موثري در تمام مقاطع است.
آقايان هاشمي و خاتمي و ناطق نوري در سالهاي قبل از 88 هر يك به اردوگاهي منتسب بودند؛ آيتا… هاشمي به عنوان چهره فراجناحي، خاتمي به عنوان رهبر اصلاحات و ناطق نوري هم از بزرگان اصولگرايي بود. چه پروسهاي طي شد كه اين سه شخصيت در انتخابات سال 92 در كنار هم قرار گرفته و مثلث قدرتمندي تشكيل دادند؟
ببينيد دركل 8 سال كارهاي دولت قبل به كشور ضربه زد و كاري كرد كه همه به هم نزديك شوند و فهميدند تندروي چقدر به كشور ضربه زده است. اين موضوع همه را به هم نزديك كرد.
پس ميتوان گفت كه احمدينژاد سبب خير هم شده است.
بله. احمدينژاد سبب خير بود!
چندي است كه موضوع رسيدگي به تخلفات دولت قبل با جديت پيگيري ميشود. به نظر شما عملكرد آقاي احمدينژاد در قامت رئيسجمهور دولتهاي نهم و دهم دليلي براي حضور او دردادگاه ميتواند باشد؟
بالاخره اگر پروندهاي موجود است بايد به دادگاه برود. اگر رانتي داده بايد در دادگاه پاسخ دهد.
اگر سيستم او، اين اشتباه را كرده يا خودش به خاطر بيتدبيري كارهايي كرده باشد، چطور؟
بي تدبيري با انجام كارهاي تعمدي فرق دارد. قصور با تقصير فرق دارد، بحث مقصر و قاصر است و بايد دادگاه بگويد چه كسي قاصر و چه كسي مقصر بوده است.
اين روزها دلواپسي مد شده است. شما دلواپس نيستيد؟
نه؛ براي چه بايد دلواپس باشم. دلواپس اين باشم كه داعش بيايد جلو.
دليل بخشي از دلواپسان كه اين روزها تجمع ميكنند يا اعتراض دارند اين است كه پس از پيروزي دكتر روحاني بر خلاف گذشته صاحب قدرت نشدهاند.
به ما خيلي وقت است چيزي نرسيده و نميرسد!.
شما دلواپس داعش كه بهآن اشاره كرديد هستيد؟
داعش خطرناك است. مالكي اعلام كرد تكريت را گرفته اما نميدانم چقدر آن را گرفته است. داعش جدي است، كارهاي مالكي جدي است، آينده عراق جدي است، آينده عبدالله عبدالله و افغانستان مهم است. الان تظاهرات در كابل شروع شده است. اين طرف و آن طرف كشور شلوغ است و اگر اوضاع همينطور باشد تركشهايش ما را هم ميگيرد.
منظورتان از تركشها چيست؟
حداقل يك مشت مهاجر افغاني و عراقي به ايران ميآيند. مردم كشورمان چه بايد بكنند، آنها كه كاري نكردهاند. بيكاري زياد ميشود. در ماجراي حلبچه چقدر عراقي به ايران آمدند. فرض كنيد داعش به خانقين بيايد، چقدر از مردم آنجا فرار ميكنند و به ايران ميآيند. كردستان كه نميتواند همه آنها را پناه دهد. از اين طرف هم از افغانستان به خراسان سرازير ميشوند. دلواپسي من اين موضوعات است و مساله، مساله ملي ماست.