خانههای مجردی،بهترین مکان برای…
درحال حاضر برنامه های متعددی در حوزه کاهش طلاق طراحی شده است اما مشکل این است که اولا متولی دقیقی برای اجرای این برنامه ها نداریم و دوم این که منابع مالی مناسبی برای اجرای برنامه های کاهش طلاق در کشور در نظر گرفته نشده است به همین دلیل تمام برنامه ها در حد شعار و حرف باقی مانده است و با وجود روند صعودی آمار طلاق در حوزه اجرای برنامه ها در نقطه صفر مانده ایم.
آمار ثبت احوال نشان می دهد که نسبت ازدواج به طلاق 6.7 است که در مقابل هر 6.5 ازدواج یک طلاق به ثبت رسیده است .
رشد طلاق و آسیبهایی که می تواند بر خانواده ها داشته باشد موضوعی بود که سال گذشته در میزگرد طلاق با ناصر قاسم زاده دبیر انجمن حمایت از سلامت و بهداشت روان جامعه و اصغر مهاجری جامعه شناس و استاد دانشگاه و حسن موسوی چلک رییس انجمن مدد کاران اجتماعی در میان گذاشتیم:
به نظر شما چرا در این چند سال اخیر آمار طلاق جهش زیادی داشته است؟
وقتی جوانان در جامعه حاشیه امن اقتصادی نداشته باشند، شاهد معضلاتی مانند پایین آمدن آمار ازدواج و بالا رفتن آمار طلاق خواهیم بود.جوانان باید مطمئن باشند که می توانند هزینه های ابتدایی زندگی را تأمین کنند که با وجود مشکلات اقتصادی، چنین شرایطی ممکن نیست.عدم تفاهم، مشکلات اقتصادی و اعتیاد سه عامل اصلی است که باعث طلاق در کلان شهرها است.متاسفانه وجود خانواده های نا به سامان، والدین معتاد، نا امنی های اقتصادی و اجتماعی شرایط را ایجاد می کند که فرد به اعتیاد رو بیاورد.
مهاجری: به نظر من بیشترین علت طلاقها در کشور به ناتوانی در برقراری ارتباط درست جنسی برمیگردد و در صورتی که طلاق انجام نشود و با تکیه بر باورهای سنتی زندگی ادامه پیدا کند، تبعات منفی روانی و جسمی آن بسیار زیاد است.
موسوی چلک: برخی از علل و عوامل طلاق آشکار هستند و زوجین به هنگام طلاق این علل را در دادخواست خود بیان می کنند مانند مصرف مواد مخدر، خشونت، دخالت والدین و گاهی فقر اما برخی از علل طلاق در دادخواست بیان نمی شود مانند نارضایتی از روابط زناشویی که به دلیل مسائل فرهنگی حاکم بر جامعه در غالب عدم تفاهم در دادخواست ذکر می شود و یکی از عوامل موثر در طلاق است و کمتر در دادخواست های طلاق به آن توجه می شود همچنین می توان به سوء ظن و یا انحراف اخلاقی که معمولا بیان نمی شود، اشاره کرد. فرهنگ گفت و گو در میان خانواده های ایرانی پایین آمده است و مطابق تحقیقاتی که انجام گرفته است مشخص شده است که مدت زمان گفت و گو بیشتر از 15 دقیقه نمی شود.
بخش دیگری از عوامل موثر در طلاق مشکلات اقتصادی، ناباروری، عدم شناخت و یا معیارهای نادرست و ازدواج های اینترنتی و آشنایی در پارک واتوبوس و …است و همانطور که اشاره شد در مناطق مختلف طلاق علل متفاوتی دارد.
آقای مهاجری شما بیشترین علت طلاق را درکشور عدم رضایت جنسی و مسائل جنسی می دانید؟
مهاجری: من بر اساس تحقیقات مدون می گویم که تحریکات جنسی در جامعه نسبت به 30 سال گذشته بیش از صد برابر شده و میانگین ها نشان می دهد که سن ازدواج در کشور نیز به بیش از 10 سال به تاخیر افتاده. میزان بلوغ جنسی نیز به بیش از 5 سال کاهش پیدا کرده است و بستر های فرهنگی نیز برای ازدواج آسان و به موقع جوانان تضعیف شده است .در اینجا با مشکلی دیگری بنام تأخیر در ازدواج برخورد میکنیم؛ وقتی میانگین بلوغ جنسی روی عدد 11 سال و 7 ماه حدود 12 سال است و میانگین سن ازدواج در کلانشهرها مانند تهران روی عدد 26،5 است، سن ازدواج برای پسرها 28-29 و برای دختران 24-25 صورت میگیرد که نشاندهنده یک فاصله حدود 15 – 16 سال بین بلوغ جنسی و بلوغ رسیدن به ازدوج است.
هزینههای بالا، تجملات، عدم کارکردهای دولت در حوزه تأمین مسکن و شغل مانع از ازدواج در سن مناسب می شود به طور کلی در 30- 40 سال قبل میانگین بلوغ جنسی روی عدد 15،5 بوده است و میانگین سن ازدواج روی عدد 15 است یعنی این دو مقوله متناسب با یکدیگر رشد داشتهاند اما هماکنون بلوغ جنسی حدود 16 سال با تشکیل خانواده فاصله دارد.
بنابراین این فاصله ایجادشده موجب میشود که افراد برای رفع نیازهای خودشان بیشتر به دنبال الگوهایی بگردند از طرف دیگر الگوهای پویای در داخل کشور طراحی نمیشود بنابراین الگوهای آن طرف آب میتواند برای پاسخ به این نیازها الگوی قابل دسترسی باشد.
یکی از پاسخها به این دسته از نیازها در جامعه روی آوردن به خانههای مجردی است از طرف دیگر تغییراتی هم در سن جوان رخ داده است به عنوان مثال پیش از این به کسی نوجوان اطلاق میشد که سن او از حدود 13 سالگی آغاز شده و تا تا 18 سالگی ادامه داشت اما هماکنون سن نوجوان از 18 سالگی آغاز شده و تا 24 سالگی ادامه مییابد بنابراین با توجه به اینکه از خصوصیات این دوران عدم مسئولیت پذیری است میتوان خانههای مجردی را بهترین مکان برای خروج از تعهدات زندگی انتخاب کرد..هم اکنون فاصله میان بلوغ جنسی تا سن تشکیل خانواده در مقایسه با 40 سال گذشته 16 سال افزایش داشته است؛ این مسئله موجب شده است تا برخی از جوانان برای رفع نیازهای خود به خانههای مجردی رو بیاورند.
شما سیاستهایی که از سوی دولت برای کاهش طلاق مطرح می شود را چطور ارزیابی می کنید؟
مهاجری: برخی مواقع دولت در نهاد خانواده بدون داشتن برنامهای منظم و مطالعات خاص دخالت میکند مانند یکی از طرحهای سازمان ملی جوانان که خانوادههای نیمه مستقل را مطرح کرد که این مسئله خود موجب به هم ریختگی خاصی در نهاد خانواده شد.از طرف دیگر مسائلی در برخی از خانوادهها وجود دارد که معمولاً خانواده از آن پنهانکاری میکند یا اینکه خانواده دوست ندارد مشکلات درونی خود را بازگو کند به همین دلیل دردهای پنهان در خانواده درمان نشده و نتیجه کارکرد منفی خانوادهها فرار دختر و پسرهایی می شود که شاهد هستیم.زمانی که ساختارهای اقتصادی و فرهنگی جامعه تغییر پیدا میکند، مواجه با باورها، ارزشها و هنجارهای جدیدی میشویم .طبق یک دستور حکومتی و فقاهتی، خانواده باید به عنوان مبنا در تمام برنامههای کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت دولت مد نظر قرار گیرد اما متأسفانه دولت که وامدار این دستور فقهی و حکومتی است از اهمیت نهاد خانواده غافل مانده است. غربیها که روزی خانواده گریز بودند هماکنون برای حل مشکلات اجتماعی خود به خانواده روی آوردهاند چرا که خانواده به دلیل ساختار و کارکردهای خاصی که دارد، مانند تولید نسل، شکلدهی اولیه شخصیت، ارتباطات عاطفی عمیق و ارتباطات چهره به چهره و بسیاری از ویژهگیهای دیگر، قادر است نه تنها مشکلات خود را حل کند بلکه میتواند بسیاری از مسائل اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را حل و فصل کند.
موسوی چلک:درحال حاضر برنامه های متعددی در حوزه کاهش طلاق طراحی شده است اما مشکل این است که اولا متولی دقیقی برای اجرای این برنامه ها نداریم و دوم این که منابع مالی مناسبی برای اجرای برنامه های کاهش طلاق در کشور در نظر گرفته نشده است به همین دلیل تمام برنامه ها در حد شعار و حرف باقی مانده است و با وجود روند صعودی آمار طلاق در حوزه اجرای برنامه ها در نقطه صفر مانده ایم.
قاسم زاده:بهوجود آوردن شرایط ازدواج سالم از وظایف مسوولان و مدیران در جامعه است. اگر مدیری دلسوز آینده مملکت باشد، باید ایجاد اشتغال کند و جوانان بیکار را از سرگردانی نجات دهد. در حال حاضر اکثر جوانان دارای شغل های تخصصی نیستند و همین باعث درآمد پایین آنهاست. پس اگر بتوانیم اشتغال زایی کنیم، شرایط مالی و مشکلات اقتصادی در جامعه را تحت کنترل قرار دهیم، نیمی از این مشکلات حل خواهد شد.