چرا آیت الله مصباح یزدی ضلع سوم نیست ؟
اعطای چنین امتیازی به موسسه آموزشی آیتالله مصباح این سوال را برای سایر تشکلها و احزاب اصولگرا پدید میآورد که چرا آنها نباید ضلعی از اضلاع بالادستی باشند. برای مثال جبهه پیروان خطامام و رهبری که محل اجتماع بیش از 14 تشکل و حزب راست سنتی است میتواند همچون موسسه آیتالله مصباح خواهان حضور در این اضلاع هدایتکننده باشد. در صورت چنین درخواستی چه ادلهای وجود دارد تا خواسته آنها را رد کرد. ممکن است گفته شود که جامعه روحانیت مبارز میتواند این تشکل را همپوشانی کرده و نماینده این سنتیها باشد اما در مقابل این مساله هم از سوی منتقدین مطرح میشود که آیتالله مصباح هم عضوی از جامعه مدرسین هستند و این جامعه میتواند نوعی همپوشانی را برای آنها انجام دهد.
«این بحث و مذاکره چنانچه با برخی آقایان باشد به معنای ایجاد ضلع ثالث نیست و ضلع، همان دو ضلع (جامعتین) است.بنده برای برادرم آیتالله مصباحیزدی احترام کامل قائلم و شخصاً به ایشان ارادت دارم. نمیدانم آیتالله مصباح رهبری پایداری را قبول کرده باشند یا نه هر چند در این امر تردید وجود دارد، اما به هر حال ما نظر جامعتین را به شما ابلاغ میکنیم.»
به گزارش عصر خبر، خبرگزاری آریا در گزارشی ضمن اشاره به نقل قول فوق نوشت: این اظهار نظر مهم آیت الله موحدی کرمانی برای اهل سیاست معانی بسیاری دارد.این جملات آنوقت اهمیت مییابد که این اظهار نظر پیشین آیت الله موحدی کرمانی را مرور کنیم:«علاوه بر جامعتین، موسسه امامخمینی(ره) هم در تصمیمات اصولگرایان سهیم هستند و جامعتین همراه با آیتالله مصباحیزدی خواهند بود.»
از این سخنان در آن زمان این تعبیر صورت گرفت : «در کنار دو ضلع بالادستی اصولگرایان بهعنوان مرجع داوری و حکمیتکننده در پروسه وحدت حالا برخی اصولگرایان تلاش میکنند ضلع سومی هم در کنار دو ضلع پیشین ایجاد کنند. موسسه آموزشی امام خمینی که رئیس آن آیتالله مصباحیزدی است، همان ضلع سوم مورد نظر این طیف است.»
حامیان چنین ایدهای نکات مثبت طرحشان را در این محورها جمعبندی میکنند:
1- جبهه پایداری در انتخابات پیشین، در نهایت تصمیم جبهه متحد که مورد حمایت جامعتین بود را برنتافت و فهرستی مجزا البته همراه با اشتراکاتی با فهرست اصلی اصولگرایان مطرح کرد. اکنون با چنین ایدهای میتوان جریان سیاسی نزدیک به آیتالله مصباحیزدی را از هماکنون وارد روند وحدت کرد.
2- در شرایطی که رقبا، یعنی اصلاحطلبان و حامیان دولت در صحنه حضور دارند و شرایطی مانند انتخابات مجلس نهم وجود ندارد که اصولگرایان بخواهند با یکدیگر رقابت کنند این تاکتیک میتواند از هماکنون یکی از انشعابات احتمالی اصولگرایان در آستانه انتخابات مجلس را منتفی کند.
3- جناح اصولگرا در نبود مرحوم آیتالله مهدویکنی و مرحوم عسگراولادی با یک خلاء رهبری سیاسی کاریزماتیک مواجه شده، پس این سه ضلعی میتواند هم شکلی جدید برای مدل رهبری جریان و جناح باشد و هم نوعی کاریزمای شیخوخیتی ایجاد کند تا رویه سنتی هدایت جناح همچنان پابرجا بماند.
4- برخی از اصولگرایان معتقدند که دوران جریان راست سنتی به پایان رسیده و اکنون باید برای جریانات و تشکلهای طیف چپ و پیشروتر نقش بیشتری قائل شد. باور آنها این است که چنین رخدادی هم به قدرت جناح خواهد افزود و هم همهپذیری بیشتری را پدید خواهد آورد. این اتفاق از جهت دیگر موجب خواهد شد تا انشعاب از جناح آنهم در شرایطی که دوری از قدرت اجرایی در حال تجربه شدن است رخ ندهد. بنابراین این سه ضلعی میتواند نقش بیشتری به این طیف بدهد.
5- در بازسازی جناح پس از انتخابات 24 خرداد اکنون میتوان با این مدل آرایش بهتری را سامان داد. آرایشی که همچنان روحانیت را براساس سنت اصولگرایان در راس قرار داده و مدلی تجربه شده هدایت جناح را بر عهده میگیرد. عدم موفقیت جامعتین در انتخابات ریاستجمهوری و مجلس نهم ادله آنها برای عدم همپوشانی همه اصولگرایان است.
این دیدگاه البته با مخالفت هایی قابل توجه هم روبرو شد .
دامنه این انتقادات آنچنان بالا گرفت که موجب شد جلسه سه شیخ اصولگرا لغو شود.
این خبر را هم البته روح الله حسینیان داده بود.
او به کنایه و البته غیر مستقیم از نقش علی لاریجانی در به هم خوردن این جلسه سخن گفته بود .
در ادامه این تحولات روزنامه ایران در گزارشی با عنوان «وحدت؛ «با» یا «بدون» «پایداری»» نوشته بود:با لغو نشست سهجانبه آیتالله موحدی کرمانی دبیرکل جامعه روحانیت مبارز، آیتالله محمد یزدی دبیر جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و آیتالله مصباح یزدی رهبر معنوی و تشکیلاتی جبهه پایداری، بازار گمانهزنیها و شایعات درباره وحدت اصولگرایان رونق گرفت. متولیان وحدت میان اصولگرایان و رسانههای منتسب به این جریان از مدتها پیش خبر داده بودند که دبیران کل جامعتین با آیتالله مصباح یزدی ملاقات میکنند تا اضلاع اصولگرایی بیش از گذشته به هم نزدیک شوند، خبری که در فحوای خود این گونه القا میکرد جبهه پایداری قصد دارد خود را به عنوان یکی از تشکلهای صاحب نفوذ میان این جریان تعریف کند. به اعتقاد تحلیلگران، تأکید رؤسای این جبهه بر داشتن شورای فقاهتی ناظر به این تلاش بود. به همین دلیل ملاقات دبیران کل جامعتین با آیتالله مصباح یزدی اهمیت ویژهای برای اعضای جبهه پایداری داشت اما با وجود امیدواری رسانههای اصولگرایان به خروجی این نشست، خبر رسید که این دیدار لغو شده است.
هر چند ابتدا به نظر میرسید نشست سهجانبه به «تعویق» افتاده است، اما با اظهارات یکی از اعضای ارشد جبهه پایداری، ظاهر قضیه شکل دیگری یافت. «روحالله حسینیان» اعلام کرده یکی از افراد «مسئول و مؤثر با هدایت غلط فکری» اسباب به هم خوردن ملاقات را فراهم کرده است. انتشار همین نقل قول کوتاه باعث شد طیفی از رسانهها به گمانهزنی درباره مرجع ضمیر حسینیان بپردازند و در همین راستا سایت نامه نیوز ادعا کرد «علی لاریجانی» خواستار وحدت اصولگرایان منهای جبهه پایداری شده است.
مخالفان اینکه موسسه امام خمینی ضلع سوم اصولگرایان باشد معتقد بودند:
1- اینکه جبهه پایداری عامل انشعاب انتخابات پیشین بوده دلیل نمیشود تا با اعطای چنین امتیازی به موسسه آموزشی آیتالله مصباح، روند وحدت را به شکل دیگری پیگیری کرد.
2- اعطای چنین امتیازی به موسسه آموزشی آیتالله مصباح این سوال را برای سایر تشکلها و احزاب اصولگرا پدید میآورد که چرا آنها نباید ضلعی از اضلاع بالادستی باشند. برای مثال جبهه پیروان خطامام و رهبری که محل اجتماع بیش از 14 تشکل و حزب راست سنتی است میتواند همچون موسسه آیتالله مصباح خواهان حضور در این اضلاع هدایتکننده باشد. در صورت چنین درخواستی چه ادلهای وجود دارد تا خواسته آنها را رد کرد. ممکن است گفته شود که جامعه روحانیت مبارز میتواند این تشکل را همپوشانی کرده و نماینده این سنتیها باشد اما در مقابل این مساله هم از سوی منتقدین مطرح میشود که آیتالله مصباح هم عضوی از جامعه مدرسین هستند و این جامعه میتواند نوعی همپوشانی را برای آنها انجام دهد.
3- جبهه پایداری اخلافنظرهایی با طیفهایی از اصولگرایان دارد که مهمترین آنها در چند محور قابل مشاهده است:
الف – نابسازی: جبهه پایداری میگوید میباید در مورد افراد حاضر در میان اصولگرایان تصمیمگیری کرد و دامنه مشخصی از آنها را بهعنوان اصولگرا پذیرفت. از دید آنها برخی افراد از تعریف اصولگرایی خارج شده و وحدت با آنها غیرممکن است؛ «بنده بهعنوان کسی که آیتالله مصباح را بهعنوان عقبه فکری قبول دارم، تفاوتی بین سخنرانی هفته گذشته ایشان با سخنرانی دو سال گذشته که در اولین همایش جبهه پایداری داشت، ندیدم. نظر ایشان دوسال پیش هم این بود که وحدت باید روی مبانی و یک سری اصول مشخص باشد و توسط کسانی ایجاد شود که پایبندی به این گفتمان داشته باشند. اکنون هم ایشان همین را گفتند که این وحدت باید روی اصول و مبانی صورت گیرد، والا به صورت طبیعی اختلافات بروز خواهد کرد. من تفاوتی در دیدگاه ایشان نسبت به دو سال قبل ندیدم.» (مصاحبه حمید رسایی با هفتهنامه مثلث)
ب – صالح مقبول و اصلح نامقبول: آیتالله مصباحیزدی میگوید: «گاهی باید فرد اصلح – ولو رایآوری نداشته باشد – مطرح شود تا حداقل مشخص شود هنوز بین مردم اعتقاد و ایمان به اسلام و انقلاب اسلامی وجود دارد. آیا خوب بود از میان کاندیداهای ریاستجمهوری هیچکس حرفی از اسلام و انقلاب نزند و همه به فکر ارزانی اجناس و رفع تحریمها باشند؟ آیا نباید از کسی که ولو رایآوری ندارد، اما دغدغه انقلاب و اسلام را دارد، حمایت کرد؟» به بیان روشنتر جبهه پایداری همچنان بر این ایده است که باید اصلح نامقبول را به صالح مقبول ترجیح داد. عقیدهای که البته مخالفانی در میان اصولگرایان دارد. منتقدین این ایده میگویند اصرار بر چنین عقیدهای شانس پیروزی در انتخابات را کاهش خواهد داد و احتمال پیروزی رقیب را نیز در نسبتی عکس، بالا خواهد برد.
حالا با اظهارنظر آیتالله مصباح که به ماجرای اصلح نامقبول اشاره میکنند و بحثی که در مورد نابسازی مطرح است و بنا به گفته اعضای جبهه پایداری نظر ایشان هم نسبت به هیچ یک از این موارد تغییر نکرده، اضافه شدن این ضلع بهعنوان مرجع بالادستی ممکن است هزینههایی داشته باشد.
به نظر می رسد اصولگرایان بار دیگر به جامعیتن بازگشته اند بدون هیچ ضلع دیگری !