داعش از کجا و تا به کجا؟
اما آنچه که در این مقاله مهم است تحولات بعد از 2003 و حمله آمریکا به عراق است که نسل جدیدی از افراطگری را پرورش داد. نسلی که بر شانههای مکتب وهابیت و سلفیگری ایستاد و تعریفی جدید از مفاهیم آن ارائه داد.
در قرن هجدهم، مکتبی سلفی با مفهوم دینی به رهبری محمد بن عبدالوهاب (1703- 1791 م) از صحرای نجد به راه افتاد که اندیشه رادیکالی را در پیش گرفت و پیروانش این روش را در مقابله با “بدعتها” روشی نو توصیف میکردند. این مکتب اصولی را بر مبنای “توحید و شرک” و “تولی و تبری” بنیان نهاد که به کارگیری خشونت و زور را توجیهی برای تحقق این اهداف خود میدانست. کارشناسان معتقدند که داعش امروز در واقع حاصل اندیشههای دیروز همین مکتب است.
به گزارش ایسنا، سایت شبکه المنار در تحلیلی با عنوان «داعش از کجا و تا به کجا؟» به بررسی گذشته، حال و آینده این گروه پرداخته که ما در زیر بخش اول این مطلب را میخوانیم: مکتب محمد بن عبدالوهاب در عصر جدید نقطه آغازی برای تشکیل تعدادی از مکاتب دینی در دو جهان عربی و اسلامی شد.
برخی معتقدند که وهابیت که منسوب به محمد عبدالوهاب است، در پاسخ به امپراطوری عثمانی شکل گرفت و از آن هنگام مکتبهای صوفیه، نقشبندیه، قادریه و دیگر مکتبها گسترش پیدا کرد. برخی از محققان تاکید دارند که وهابت دنبالهرو اندیشه ابن تیمیه و شاگردش ابن القیم الجوزیه و پیش از آن احمد بن حنبل است و این علیرغم آن است که چندین مکتب دینی میگویند که وهابیت مکتبی جدای از مذهب حنبلی بوده و مستقل است.
در سال 1744 م ائتلاف محمد بن عبدالوهاب با محمد بن سعود (بنیانگذار عربستان) روی کار آمد که مبتنی بر تقسیم قدرت میان این شیخ و بن سعود بود. این ائتلاف برای تشکیل “مملکت عربی عربستان سعودی” در سال 1932 تاسیس شد و پس از آن محقق شد که عبدالعزیز آل سعود در سال 1921 توانست مناطق مختلف شبه جزیره عربستان را تحت کنترل خود درآورد و نظام آل رشید و حکومتهای محلی در شهرهای حجاز (طائف و مدینه) و شهرهای تهامه (مکة وجدة) را سرنگون کند.
چند سال قبل از تاسیس عربستان و دقیقا در سال 1929 م، درگیریهای شدیدی میان سربازان آل سعود و هواداران اخوان المسلمین بنا به چندین دلیل به وقوع پیوست. برجستهترین این دلایل، روابط مستحکم آل سعود با انگلیس (که در اندیشه اخوانیها کافر به شمار میآمد) و استفاده از تکنولوژیهای جدید (که در آن هنگام و بدعت به حساب میآمد) بود. در این جنگ عربستانیها توانستند با کمک انگلیس به فعالیتهای اخوان المسلمین پایان دهند و جنگندههای انگلیسی مواضع اخوان را بمباران کردند که در درگیریهای «السبله» شکست بزرگی را به آنها تحمیل کردند.
پس از درگیری السبله، اندیشه انتقامجویی اخوان بر تعدادی از پیروان مکتب وهابی تاثیر گذاشت تا اینکه در سال 1966 م گروه سلفی المحتسب شکل گرفت که از برجستهترین شخصیتهای آن جهیمان العتیبی (1936- 1980) بود. العتیبی علیه حاکمان مملکت سعودی سلاح به دست گرفت و در اول محرم سال 1400 هجری قمری (20 نوامبر 1979) از مکه حمله خود را آغاز کرد و خانه خدا را اشغال و دهها زائر را در کعبه به گروگان گرفت.
بعد از اقدام العتیبی دستور سرکوب جنبش از سوی آل سعود صادر شد و عملیات نظامی گستردهای در داخل کعبه با کمک نیروهای ویژه فرانسوی صورت گرفت که در این عملیات از تانک نیز استفاده شد. این حمله به کشته شدن بیش از 250 تن و اسارت دهها تن دیگر شد که تمامی آنها نیزاعدام شدند و بدین ترتیب جنبش العتیبی از بین رفت و سرکرده آن نیز اعدام شد.
خروج العتیبی علیه “والیان امر” (همانطور که در نامگذاریهایشان آمده است) آغازگر یک مرحله جدیدی شد و دعوت از یک «جنبش» به مفهوم «جهاد» انتقال یافت. در اینجا نباید گفت جهیمان که خود پیرو مکتب وهابیت بود مکتب رادیکالی به اصطلاح جهاد را تاسیس کرد بلکه اولین گامهای آن را برای اجرای این امر برداشت.
جنبش جهیمان تاثیر بسیاری بر پیرون اندیشه وهابی به ویژه بر اسامه بن لادن، رهبر القاعده و مؤسس آن داشت که با جهیمان و پیروانش ابراز همدردی و از نحوه تعامل مقامات عربستان با وی اظهار ناخرسندی کرد. وی نیز بعدها روشی رادیکالی علیه دولت ریاض در پیش گرفت و حاکمان سعودی را «صاحبان اندیشه گمراه و گروههای فاسد» توصیف کرد.
با گذشت حدود یک ماه از رخداد مکه، نیروهای شوروی سابق در 27 دسامبر وارد افغانستان شدند و “جهاد” علیه نیروهای مهاجم در آن سرزمینی که هیچ قداستی برای مسلمانان نداشت و در آن آثار و بناهای اسلامی چندانی وجود ندارد، اعلام شد و جوانان عرب با تحریک و حمایتهای کشورهای عربی حوزه خلیج فارس و بالأخص عربستان وارد این درگیری شدند. آنها از سوی عربستان به جلو فرستاده شدند تا پیامدهای سرکوب جنبش العتیبی را مهار کنند.
طبقه حاکم در عربستان این جنگ را بهترین راه برای باز گرداندن رنگ و بوی دینی به حکمرانی خود میدانست و علمای دینی عرب را در اشاعه اندیشههای «جهادی» که مبتنی بر اصول وهابیت بالأخص تکفیری آن بود، به کار گرفتند. آنها همچنین اندیشههای سید قطب را که صاحب نظریه «تکفیر جوامع» بود، به کار گرفتند.
تحولات و تغییرات اساسی در افغانستان آغاز شد که با هجرت “مجاهدان عرب” به آنجا رخ داد. دور بعد این روند با جنگ داخلی افغانستان آغاز شد که طی آن طالبان روی کارآمد و آمریکا در سال 2001 پس از حملات 11 سپتامبر به افغانستان حمله کرد که این امور پیامدهایی بر اوضاع فکری و سیاسی کشورهای عربی و اسلامی بر جای گذاشت.
اما آنچه که در این مقاله مهم است تحولات بعد از 2003 و حمله آمریکا به عراق است که نسل جدیدی از افراطگری را پرورش داد. نسلی که بر شانههای مکتب وهابیت و سلفیگری ایستاد و تعریفی جدید از مفاهیم آن ارائه داد.
بعد از حمله آمریکا ابومصعب زرقاوی (1960- 2006) که حلقه آغازین زنجیر درهم تنیده داعش محسوب میشود، به جهان معرفی شد. جوانی که به گفته نزدیکانش فردی آرام بود و برای جنگ از اردن به افغانستان رفت و اردوگاه ویژه خود را برای آموزش جوانان عرب ایجاد کرد. از اینجا بود که حکایت “دولت اسلامی در عراق و شام” (داعش) آغاز شد.
در قسمت دوم این تحلیل به روند رشد داعش بعد از زرقاوی تا ورود آن به سوریه پرداخته میشود.