ناگفته های دادكان از حضور كي روش در فوتبال ايران
يكي از نزديكان رئيسجمهور اين ليست را پيش من آورد تا نظر من را نيز در اين زمينه جويا شود. بنده در همان جلسه به صراحت به ايشان گفتم كه انتخاب سرمربي تيم ملي جزو وظايف شما نيست و به شما مربوط نميشود.
محمددادكان چهره آشنايي براي اهالي فوتبال است. مردي كه فوتبال ايران در دوران حضورش در فدراسيون فوتبال از رشد قابل ملاحظه اي برخوردار بود.
وي در بخشي از گفت و گويي كه يكي از روزنامه ها آن را منتشر كرده از دخالت مستقيم محمود احمدي نژاد و علي آبادي در فوتبال خبر داده است. بخش هاي مهم سخنان دادكان را بخوانيد:
– هم آقاي احمدينژاد در مسائل فوتبال دخالت ميكرد و هم آقاي علي آبادي. آقاي دايي عنوان كردند كه احمدينژاد ايشان را بركنار كرده است. بنده اين مساله را تاييد ميكنم.
– احمدينژاد حتي مانع از اين شد كه آقاي قطبي در يك مقطع زماني سرمربي تيم ملي شود.
– بنده حتي در اينجا اين مساله را نيز علني ميكنم كه آمدن كيروش به فوتبال ايران نيز توسط رئيسجمهور دولت گذشته صورت گرفت و احمدينژاد، كيروش را به فوتبال ايران آورد. در دولت گذشته يك ليست تهيه شده بود كه قرار بود از بين آنها سرمربي تيم ملي انتخاب شود.
– يكي از نزديكان رئيسجمهور اين ليست را پيش من آورد تا نظر من را نيز در اين زمينه جويا شود. بنده در همان جلسه به صراحت به ايشان گفتم كه انتخاب سرمربي تيم ملي جزو وظايف شما نيست و به شما مربوط نميشود.
– در نهايت نيز مربي خارجي توسط دولت گذشته وارد فوتبال ايران شد. در شرايط فعلي نيز دولت آقاي روحاني كيروش را حفظ كرده و اجازه نداد از ايران برود. ماندن يا رفتن كيروش نه به آقاي كفاشيان مربوط ميشود و نه به وزارت ورزش و آقاي گودرزي. مسئولان دولت آقاي روحاني عامل اصلي ماندن كيروش در ايران بودند.
– آقاي فركي چند روز پيش در مصاحبه خود عنوان كرد كه فدراسيون فوتبال با من صحبت كرده بود و قرار بود من به جاي ايشان سرمربي تيم ملي شوم. درنتيجه مشخص ميشود كه فدراسيون از ماندن كيروش راضي نبوده و تلاش ميكرده كه شخص ديگري سكان هدايت تيم ملي را به دست بگيرد، اما دولت چنين اجازهاي به آقاي كفاشيان نداده است. هنگامي كه دولت متوجه شد افكار عمومي خواهان ماندن كيروش در ايران است، اين كار را انجام داد و اجازه نداد شخص مورد نظر فدراسيون هدايت تيم ملي فوتبال را برعهده بگيرد.
– دخالتهاي سياسي همواره در فوتبال ايران وجود داشته است. به عنوان مثال بنده در آلمان بودم كه توسط رئيس سازمان تربيتبدني وقت يعني آقاي علي آبادي بركنار شدم.
– آقاي علي آبادي بنده را بركنار كرد. اما بعدأ در جايي عنوان كرده بود مسئولان عاليرتبه دولت حكم بركناري بنده را صادر كرده بودند. با اين وجود اين حرف توسط خود آقاي احمدينژاد تكذيب شد. وي در يك مصاحبه تلويزيوني به صراحت عنوان كرد كه بنده هيچگاه عنوان نكردم آقاي دادكان را بركنار كنيد چون شخص كاربلد و دلسوزي است.
– آقاي احمدينژاد دوبار و در دو مصاحبه جداگانه به اين مساله تاكيد كرد. با اين اوصاف آقاي علي آبادي بنده را بركنار كرد. ايشان بنده را بركنار نكرد كه وضعيت فوتبال ايران بهتر شود بلكه پس از ما وضعيت فوتبال ايران روز به روز بدتر شد.
– در دوران آقاي كفاشيان كه دست نشانده آقاي علي آبادي بود فساد، ناهنجاري، هرج و مرج، نرفتن تماشاگر به ورزشگاه وبي اخلاقي در فوتبال به مراتب بيشتر از گذشته شد. بنده در زماني كه رئيس فدراسيون فوتبال بودم حتي يك روز هم عنوان نكردم كه با كسري بودجه و بيپولي مواجه هستم. ما با همه تسويه كرده بوديم و فدراسيون هيچ بدهي به هيچ كس نداشت.
– تغيير رئيس فدراسيون براي بهبود اوضاع فوتبال ملي نبود بلكه براي اين بود كه خودشان به «صندلي رياست» بچسبند. در نتيجه فوتبال ملي را فداي صندلي رياست كردند. در شرايط فعلي اگر تلويزيون يك نظر سنجي براي رياست آقاي كفاشيان برگزار كند عيار اين آقايان مشخص خواهد شد.
– صدا و سيما از مردم نظر خواهي كند كه آيا با رياست آقاي كفاشيان بر فدراسيون فوتبال موافق هستند يا خير. من مطمئن هستم كساني كه فوتبال را ميفهمند و درك درستي از فوتبال دارند به رياست آقاي كفاشيان رأي منفي ميدهند.
– ايشان( احمدي نژاد) در مديريت فدراسيون فوتبال زياد دخالت ميكردند. مديري كه وارد ورزش كشور ميشود نميتواند چهل كيلو اضافه وزن پيدا كند. امكان ندارد با اين همه حاشيه كه در فوتبال وجود دارد يك مدير دچار اضافه وزن شود. اين اضافه وزنها از پولهاي مردم ناشي ميشود. هر چقدر بيشتر از اين پولها استفاده كردند دور شكمشان بيشتر شد.
– نخستين ضعف ( كفاشيان) اين بود كه به كيروش اختياراتي بيش از محدوده خود داد و اجازه داد كه كيروش هر تصميمي دوست دارد درباره فوتبال ملي ما اتخاذ كند. دومين ضعف اساسي بيبرنامگي در فدراسيون فوتبال است. سومين ضعف ناتواني در جذب منابع مالي مناسب براي فوتبال ملي است. فوتبالي كه از جذب منابع ملي ناتوان باشد روز به روز بيشتر به قهقرا ميرود. ضعف چهارم تغييرات زياد و بينتيجه در مديران فدراسيون فوتبال است. ضعف پنجم «دست بسته بودن» و ناتواني در مقابل وزارت ورزش است. بسياري از مديران فعلي فدراسيون فوتبال توسط وزارت ورزش تعيين شدهاند. اين مساله حتي بدون هماهنگي با رئيس فدراسيون صورت گرفته است.
– در شرايط فعلي نيز به صراحت به مسئولان ورزش كشور هشدار ميدهم برخي مديران تحصيل كرده ورزشي در اطراف فدراسيون فوتبال حضور دارند كه دغدغه ملي و حل مشكلات فوتبال ندارند و بلكه به دنبال اين هستند كه با پول فدراسيون به كشورهاي خارجي سفر كنند. اين عده به دنبال بزرگ كردن فدراسيون نيستند و تنها تلاش ميكنند منصبهاي فدراسيون را به دست بگيرند و صندليها را اشغال كنند. اين افراد از حضور افراد ورزشي و كساني كه عمرشان را در فوتبال كشور سپري كردهاند هراس دارند. اين عده مطمئن هستند كه اگر فردي به مانند محمد دادكان رياست فدراسيون را به دست بگيرد جايي براي آنها در فدراسيون نخواهد بود. در نتيجه تلاش ميكنند افراد ديگري را به فدراسيون بياورند تا بعدأ بتوانند از وي منصب مطالبه كنند. اين تحصيل كردگان «هنر مديريت» ندارند و تنها به دنبال «صندلي رياست» هستند.
– سفرهاي خارجي كه هماكنون در فدراسيون فوتبال اتفاق ميافتد هيچ كدام در تقويت فدراسيون تاثيرگذار نيست و اغلب براي منافع شخصي صورت ميگيرد.
– من اسم اين عده را«مافيا» نميگذارم؛ اما معتقدم مديراني كه فاقد توانايي و وجاهت مديريتي هستند به دنبال منافع خود و تصاحب صندليهاي رياست در ورزش ايران هستند. در فوتبال نيز افرادي حضور دارند كه تلاش ميكنند رنگ ولعاب ديگري به فوتبال ما بدهند.
– از نظر بنده بهترين بازيكن فوتبال ايران بايد صدو پنجاه ميليون تومان و بهترين مربي فوتبال ما پنجاه ميليون تمان درآمد داشته باشند. كسي نبايد به خاطر اين سخنان از من ناراحت شود و عنوان كند كه آقاي دادكان به فوتباليستها و مربيان توهين كرده است. هر كسي چنين فكري كند دلسوز ورزش و فوتبال كشور نيست.
– برخي از بازيكنان فوتبال ما ظرفيت دريافت پولهاي كلان ميلياردي ندارند. اغلب اين بازيكنان پولهاي دريافتي خود را عينك، ساعت و ماشين ميخرند و در خيابانهاي شهر «رژه» ميروند. اين بازيكنان در زندگي شخصي خودشان چنين شرايطي را تجربه نكردهاند و به همين دليل خيلي زود خود را گم ميكنند. بازيكني كه «انگشت كوچك» امثال پروين و حجازي نيستند صد برابر اين افراد حقوق ميگيرند. مشخص است كه اين افراد ظرفيت اين پول را ندارند. به نظر من حتي ظرفيت همان صد و پنجاه ميليوني كه عنوان كردم هم ندارند. چنين بازيكني وقتي به جايي ميرسد در خود كمبود احساس ميكند و درمرحله اول براي خود يك ماشين گران قيمت خريداري ميكند تا كمبودهاي خود را جبران كند. وي گمان ميكند هنگامي كه ماشينهاي گران قيمت سوار ميشود «بزرگ» ميشود. اشتباه اين بازيكنان در اينجاست كه نميدانند بزرگان ورزش ما با «منش» و رعايت اصول ورزشكاري و پهلواني در بين مردم به جايگاه بالايي دست يافتند. برخي از بازيكنان به شكلي لباس ميپوشند كه در شأن يك ورزشكار نيست. برخي بازيكنان ابرو برميدارند و دماغ خود را عمل ميكنند، به گمان اينكه محبوبيت به دست بياورند.
– مردم از اين وضعيت خسته شدهاند. مردم حاضر نيستند پول بدهند و فوتبال كسي را ببينند كه تنها هنرش برداشتن «ابرو» و «رژه» رفتن در خيابانهاي شهر باشد. مردم براي تماشاي فوتبال كسي به مانند «بيوك وطنخواه» پول ميدهند كه در زمين چمن به دنبال دندانهاي خود ميگشت. اين بازيكن به حدي متعصب بود كه تمام دندانهايش در زمين چمن شكسته ميشد.
– شعارهايي كه آقاي روحاني در زمينه تحقق وعدههاي ورزشكاران عنوان ميكردند هيچ كدام محقق نشده است. آقاي ربيعي و صالحي اميري با بنده براي وزارت ورزش صحبت كردند و چهار شرط مهم و اساسي كه مدنظر رئيسجمهور بود را با من درميان گذاشتند اما در نهايت هيچ كدام از اين چهار شرط محقق نشد. اين چهار شرط اين بود: اول اينكه وزير جديد متخصص در مساله ورزش باشد، دوم «خوشنام» باشد، سوم با فساد در ورزش مبارزه كندو چهارم اينكه به «خصوصيسازي» اعتقاد داشته باشد. آقاي ربيعي و صالحي اميري با بنده صحبت كردند اما در نهايت شخص ديگري براي وزارت ورزش انتخاب شد. از قديم گفتهاند: «تا يار كه خواهد و ميلش به كه باشد». ميل آقايان نيز به شخص ديگري بود. در نهايت هم از گزينههايي كه براي وزارت ورزش انتخاب شدند هيچ كدام داراي اين چهار شرط نبودند. نكته جالب اينكه آقاي صالحي اميري در نهايت به عنوان وزير ورزش به مجلس معرفي شد. اين عمل به اين معنا است كه كسي كه براي ديگري شرط ميگذارد در نهايت خود را معرفي ميكند. بگذار مردم حقايق را بدانند.
– هماكنون كه فساد در ورزش بيست برابر شده است. تاوان و هزينه اين سوءمديريتها را بايد «مردم» بدهند. اگر دولت آقاي روحاني اين مسائل را شفافسازي كند مطمئنأ هواداران زيادي در بين ورزشكاران پيدا خواهد كرد. من عضو هيچ باند و گروهي نيستم و براي كسي «سينه» نميزنم. من كسي نيستم كه به مردم دروغ بگويم.
– كسي تاكنون عنوان نكرده كه پولهايي كه از اسپانسر ليگ برتر گرفتهاند چه شده و كجا هزينه شد. فدراسيون فوتبال 160ميليارد تومان با اسپانسر ليگ براي دو سال قرارداد بسته است. سال اول هفتاد و سال دوم نود ميليارد تومان قرار داد بسته شده است. از هفتاد ميليارد سال اول تنها وضعيت 13ميليارد تومان آن مشخص شده است. مشخص نيست بقيه اين پولها در كجا و توسط چه كساني استفاده شده است. چرا كسي اين مسائل را بررسي نميكند. چرا برخي خود را مصون از پيگيري و حسابرسي ميدانند. عدهاي فقط شعار ميدهند اما هنگامي كه بايد پاسخ مردم را بدهند ناتوان ميشوند. چرا برنامه «نود» مساله فساد درفوتبال و پول اسپانسر سازمان ليگ را بررسي نميكند. آيا اين برنامه هم فقط براي سرگرمي مردم ساخته شده است؟. پدر آقاي فغاني چند روز پيش بنده را ديد و عنوان كرد اين چه بلايي است كه قرار است براي اتفاقات تبريز سر پسر من بياورند. من به ايشان گفتم اين مساله به «حق» يا «ناحق» بايد يك قرباني داشته باشد كه اينبار نوبت پسر شما شده تا يك بار ديگر سر همه را كلاه بگذارند.
– نايبرئيسي( كنفدراسيون فوتبال آسيا) كه هيچ كشوري به جز آقاي كفاشيان متقاضي آن نبوده است به هيچ درد فوتبال ايران نميخورد. ايران كميته اجرايي كنفدراسيون فوتبال آسيا را توسط همين آقا و آقاي سعيدلو در چهار سال پيش از دست داد. كميته اجرايي كجا و نايبرئيسي آسياي ميانه كجا. چرا بااحساسات مردم بازي ميكنند. آقاي كفاشيان «صد» را رها كرده و «دو» را چسبيده است. من همان زمان به رئيسجمهور نامه نوشتم و عنوان كردم نگذاريد به راحتي كميته اجرايي از دست ايران خارج شود. اما آقاي سعيد لو و كفاشيان با يك بازي نخ نما شده اين جايگاه را از ايران گرفتند. مشكلات فوتبال ما با جايگاهي كه هيچ متقاضي به جز ايران نداشته حل نخواهد شد.