نبود تشکل های کارگری به زیان کارفرمایان نیز است
بسیاری از کارگران همچنان از حقوق خود بیخبرند و از اینکه حق آزادی تشکل و چانه زنی جمعی چه سودی برای آنها میتواند داشته باشد، اطلاع اندکی دارند.

مشاور کانون انجمن های صنفی کارگری استان آذربایجان شرقی گفت: بی تردید ایجاد و توسعه تشکل های کارگری و کارفرمایی به عنوان بازوان توانمند وزارت کار می تواند موجب افزایش بهرهوری، ارتقای کیفیت تولید و بهبود عملکرد واحدهای تولیدی شود.
به گزارش عصر خبر، محسن تبریزی افزود: آزادی تشکلها و چانهزنی جمعی دو کنوانسیون اصلی( ۸۷ و ۹۸ ) سازمان بینالمللی کار ( ILO ) هستند که اجرای آنها به مثابه مدلی استاندارد برای برقراری توازن قدرت در روابط کار میان کارگر و کارفرما، توصیه شده است. با این حال بسیاری از دولتها و بنگاههای اقتصادی از اجرای دستورالعملهای تصریح شده در این دو اصل خودداری و در برابر آن مقاومت میکنند.
این مقام کارگری خاطر نشان کرد: با توجه به آنکه تشکلها از نزدیک با مسائل حرفهای و اقتصادی کارگران و کارفرمایان روبه رو هستند می توانند به واسطه مشارکت و تخصصی که دارند در تصمیم گیریهای دولت مفید واقع شوند.
او گفت: تعارض بنیادین میان منافع کارگر و کارفرما عمدتا در ساختارهایی دیده میشود که شالوده روابط و مناسبات بین کارگر و کارفرما، بر مبنای نتیجه برنده- بازنده بنا شده است. در چنین ساختاری که عمدتا تحت تاثیر برساختهای ایدئولوژیک و گاه در پی نقض مستمر قوانین کار شکل گرفته، دو طرف تلاش میکنند تا با انجام کنشهای قهرآمیز یا اعتراضی، خواستههای خود را به صورت یکجانبه و بدون در نظرگرفتن منافع طرف دیگر، دنبال کنند. گرچه این شیوه تقابل در روابط کار در کوتاهمدت ممکن است راهگشا باشد، اما در درازمدت نمیتواند به عنوان یک استراتژی نتیجهگرا مورد استفاده قرار گیرد.
او گفت: تشکل های کارگری در تحقق مطالبات کارگران اعم از وضعیت معیشت، حقوق و دستمزد، بیمه و قراردادهای کار، از دولت نقش بسزایی دارند.
وی گفت: حضور نمایندگان تشکلهای کارگری در مراجع تصمیم گیر اعم از شورای عالی کار، کمسیون های کارگری، سازمان تامین اجتماعی، شورای عالی حفاظت فنی، شورای عالی اشتغال و مراجع تشخیص و حل اختلاف می تواند در دفاع از حقوق و مطالبات جامعه کارگری مثمرثمر باشد.
او گفت: تشکلهای کارگری میتوانند در ارتقای امنیت شغلی کارگران نقش مهمی داشته باشند. برای تحقق این امر، لازم است چالشهای پیش روی این تشکلها برطرف شود و از فعالیت آنها حمایت شود.در بسیاری از موارد، به خصوص در حالتی که یک طرف به صورت تودهوار و سازماننایافته عمل میکند، این شکل از رابطه به نبردی فرسایشی تبدیل میشود که به نتیجه مطلوبِ حداقل یکی از طرفین نخواهد انجامید.
او گفت: کارگران، به خصوص کارگرانی که از آگاهی کافی برای پیگیری حقوق اولیه خود برخوردار نیستند و به صورت سازماننایافته و غیرمتشکل عمل میکنند، بیشترین ضربه را از این شیوه ارتباط بین کارگر و کارفرما خواهند خورد، اما کارفرمایان نیز باید بدانند که فقدان اتحادیه یا تشکل کارگری و مقاومت در ایجاد زمینههایی برای اجرای کنوانسیونهای حق آزادی تشکل یابی و حق چانهزنی جمعی، در نهایت به ضرر فرآیندهایی است که یک کسب وکار برای ادامه حیات خود به آنها نیاز دارد.
وی اظهار داشت: بسیاری از دولت ها، هنوز درک درستی از این موضوع ندارند که واقعاً تشکلات کارگری چون حق آزادی تشکل یا برخورداری از حق چانهزنی جمعی که سازمان بینالمللی کار بر آنها تاکید کرده، چه معنایی دارد و چگونه میتوانند نقش خود را در اجرای این تعهدات ایفا کنند. آنها اغلب احساس میکنند که اتحادیههای کارگری برای مجموعه تحت مدیریتشان مفید نیست و وجود تشکلهای کارگری را نوعی تهدید برای منافع و بقای ساختار سازمانی خود محسوب میکنند. از سوی دیگر برای بسیاری از کارگران نیز، دستیابی به حقوق اولیهای که این کنوانسیونها بر آنها تاکید کردهاند، بدیهی نیست. بسیاری از کارگران همچنان از حقوق خود بیخبرند و از اینکه حق آزادی تشکل و چانه زنی جمعی چه سودی برای آنها میتواند داشته باشد، اطلاع اندکی دارند.
او گفت: این در حالیست که یکی از راههای گفتگو میان این دو طرف و حل تعارضات بین آنها، از مسیر تشکلیابی کارگران میگذرد.با توجه به اهمیت و نقش بسزایی که تشکلات کارگری و کارفرمایی بهعنوان شرکای اجتماعی در سالمسازی محیطهای کارگری و ارتقای سطح بهرهوری و بهطورکلی در چرخه اقتصادی جامعه ایفا میکنند تقویت، ترغیب و تشویق تشکلات از حیث کمی و کیفی در اولویت قرار دارد.
تبریزی گفت: وجود تشکلهای کارگری و برخورداری کارگران از حق تشکیل سازمانها و اتحادیههای کارگری نه تنها بر خلاف آنچه کارفرمایان تصور میکنند به مثابه تهدیدی برای منافع و ساختار سازمانی تلقی نمیشود، بلکه در نهایت به نفع تمامیت یک کسب وکار خواهد بود و روابط کار را از رابطهای یکسویه و مبتنی بر برنده شدن یک طرف مذاکره؛ به سمت رابطه متوازن و برد- برد هدایت خواهد کرد.