غفاري با بيمه تكميلي مخالف است اما ظرفيت هاي درماني تامين اجتماعي پاسخگويي قانون الزام نيست
بازنشستگان تامین اجتماعی بارها اعلام کردهاند: «تا زمانی که سازمان تأمین اجتماعی نتواند بهطور کامل و سراسری خدمات درمانی رایگان مطابق قانون الزام فراهم کند، بیمه تکمیلی نه یک انتخاب، بلکه یک ضرورت است.»

با وجود آنکه طبق قانون الزام مصوب سال ۱۳۶۸، سازمان تأمین اجتماعی مکلف است کلیه خدمات درمانی بیمهشدگان و بازنشستگان را بهصورت رایگان و در مراکز ملکی خود ارائه کند، اما این قانون پس از گذشت سه دهه همچنان بهطور کامل اجرا نشده است. در همین حال، شهرام غفاری معاون درمان سازمان تأمین اجتماعی با صراحت از مخالفت با بیمه تکمیلی برای بازنشستگان سخن گفته و خواستار بازتعریف فرآیندهای درمانی در داخل مجموعه شده است.
اظهارات معاون درمان؛ظرفیتهای بلا استفاده و انتقاد از بیمه تکمیلی
غفاری، معاون درمان سازمان، در نشست اخیر خود در بیمارستان البرز کرج گفت:«سازمان با در اختیار داشتن ۸۰ بیمارستان و بیش از ۱۱ هزار تخت فعال، بزرگترین شبکه درمانی کشور را دارد. با این حال، در مقاطعی مجبور به خرید بیمه تکمیلی برای بازنشستگان شدهایم، در حالی که ظرفیتهای ما اجازه میدهد خدمات را در مراکز خودمان ارائه دهیم. خرید بیمه تکمیلی مثل خرید نان از همسایه است در حالی که نانوایی خودمان فعال است.» او افزود: «بررسیها نشان میدهد یک سوم بیماران بستری عملاً نیاز به تخت ندارند و میتوانند در بخشهای سرپایی درمان شوند. اگر فرآیندها بازتعریف شوند، میتوانیم بدون تحمیل هزینه اضافی تا ۲۵ درصد ظرفیت جدید ایجاد کنیم.»
دلایل ناتوانی سازمان در اجرای کامل قانون الزام
کارشناسان و فعالان صنفی چند دلیل کلیدی را برای عدم اجرای کامل قانون الزام توسط تأمین اجتماعی عنوان میکنند:
1. بدهیهای انباشته دولت به تامین اجتماعی
طبق آمار رسمی، دولت بیش از ۱۰۰۰ هزار میلیارد تومان (۱۰۰۰ همت) به سازمان تأمین اجتماعی بدهکار است. این بدهی باعث شده منابع کافی برای توسعه زیرساختهای درمانی و تجهیز بیمارستانها وجود نداشته باشد.
2. فرسودگی زیرساختها و کمبود تجهیزات پزشکی
بخش قابل توجهی از بیمارستانها و مراکز ملکی تأمین اجتماعی بهروز نشدهاند و با کمبود شدید تجهیزات و فناوریهای نوین پزشکی روبهرو هستند. همین موضوع بیمهشدگان را مجبور به مراجعه به مراکز طرف قرارداد یا آزاد کرده است.
3. کمبود نیروی انسانی متخصص
به دلیل محدودیتهای مالی و عدم جذابیت دستمزدها، جذب و نگهداشت پزشکان متخصص و فوق تخصص در مراکز ملکی دشوار شده است؛ بنابراین بسیاری از بیمهشدگان خدمات مورد نیازشان را خارج از شبکه تأمین اجتماعی دریافت میکنند.
4. تمرکز جغرافیایی مراکز درمانی
بیشترین ظرفیت بیمارستانی تأمین اجتماعی در کلانشهرهاست، در حالی که بازنشستگان در شهرستانها و مناطق محروم دسترسی آسان به خدمات ندارند و ناگزیر از استفاده از بیمههای تکمیلی میشوند.
5. تورم هزینههای درمانی و ناکافی بودن بودجه درمان
افزایش سالانه هزینههای دارو و درمان، با بودجه محدود درمان تأمین اجتماعی همخوانی ندارد. در حالی که سهم درمان باید ۹ بیستوهفتم حق بیمه باشد، در عمل این سهم کمتر از میزان واقعی هزینهها پاسخگوست.
تناقض موجود؛ مخالفت با بیمه تکمیلی یا ناتوانی در خدمترسانی کامل؟
اگرچه معاون درمان سازمان بر لزوم جلوگیری از هدررفت منابع در بیمههای تکمیلی و ارائه مستقیم خدمات تأکید میکند، اما واقعیت آن است که بسیاری از بازنشستگان و بیمهشدگان هنوز ناچار به پرداخت از جیب یا استفاده از بیمه تکمیلی هستند. بازنشستگان تامین اجتماعی بارها اعلام کردهاند: «تا زمانی که سازمان تأمین اجتماعی نتواند بهطور کامل و سراسری خدمات درمانی رایگان مطابق قانون الزام فراهم کند، بیمه تکمیلی نه یک انتخاب، بلکه یک ضرورت است.»
جمعبندی
به نظر میرسد حل این تناقض نیازمند پرداخت بدهیهای دولت به سازمان، بازنگری در مدیریت درمان، توسعه خدمات سرپایی و روزانه و افزایش شفافیت در هزینهها باشد در غیر این صورت، مخالفت با بیمه تکمیلی در حالی که بخش بزرگی از بیمهشدگان همچنان از جیب هزینه میپردازند، به چالشی جدی در نظام درمانی سازمان تامین اجتماعی تبدیل خواهد شد.