شعار، عکس یادگاری و برنامههای روی کاغذ؛ ورزش کارگران در سراشیبی فراموشی
کارشناسان میگویند بدون مشارکت واقعی کارفرمایان و تشکلهای کارگری، هیچ برنامهای در این حوزه به نتیجه نخواهد رسید. کارگران به دلیل فشار کاری، کمبود زمان و نبود حمایت، امکان استفاده از سالنها را ندارند و کارفرمایان نیز ورزش را «اولویت هزینهای» نمیدانند. به همین دلیل، ورزش کارگری نه تنها رشد نکرده بلکه درگیر رکود مزمن و بیبرنامگی است.

در حالی که رئیس فدراسیون ورزش کارگری از «توسعه ورزش کارگری» سخن میگویند، واقعیت میدانی چیز دیگری است. آمارها نشان میدهد از حدود ۱۴ میلیون کارگر کشور، کمتر از ۵ درصد یعنی فقط ۶۵۰ هزار نفر از مجموعههای ورزشی کارگری استفاده میکنند.
به گزارش عصر خبر، بخشی از این مجموعهها نیز به گفتهی مسئولان محلی، به دلیل کمبود بودجه، ضعف مدیریت یا زمانبندی نامناسب، کمتر از ظرفیت واقعی خود مورد استفاده قرار میگیرند.
نشست اخیر بهزاد سامدلیری، مدیرکل تعاون، کار و رفاه اجتماعی استان تهران، با رمضی رییس فدراسیون ورزش کارگری بار دیگر پر از وعدههای زیبا بود؛ وعده تجهیز، توسعه و گسترش ورزش کارگری. اما پرسش روشن است: نتیجه این وعدهها کجاست؟
کارشناسان میگویند بدون مشارکت واقعی کارفرمایان و تشکلهای کارگری، هیچ برنامهای در این حوزه به نتیجه نخواهد رسید. کارگران به دلیل فشار کاری، کمبود زمان و نبود حمایت، امکان استفاده از سالنها را ندارند و کارفرمایان نیز ورزش را «اولویت هزینهای» نمیدانند. به همین دلیل، ورزش کارگری نه تنها رشد نکرده بلکه درگیر رکود مزمن و بیبرنامگی است.
فقدان تعامل سهجانبه میان دولت، کارفرمایان و تشکلهای کارگری باعث شده «ورزش کارگری» فقط در بخشنامهها و نشستهای خبری دیده شود.
کارشناسان تاکید دارند لازم است گزارشی شفاف و آماری از وضعیت واقعی ورزش کارگری در تهران و کشور منتشر شود تا مشخص گردد چند درصد از اهداف تعیینشده محقق شده است.
رییس فدراسیون ورزش کارگری گفته است: «مسأله ما در ورزش کارگری زیرساخت نیست، مدیریت و بهرهبرداری از مجموعههاست.»اما سؤال اصلی اینجاست: وقتی مشارکت کارگران پایین است، برنامه عملی فدراسیون برای اصلاح مدیریت چیست؟
چرا تکالیف قانونی بسیاری از کارفرمایان در قبال ورزش کارگران نادیده گرفته شده است؟و اصلاً سرانه ورزشی کارگران کشور چقدر است؟ برنامه دولت برای افزایش آن به کجا رسیده؟
ورزش کارگری امروز مظلومتر از همیشه است؛ نه حاشیه دارد، نه تریبون، نه حمایت مستمر.اگر این روند ادامه یابد، بهزودی از «ورزش کارگری» فقط چند سالن نیمهفعال و وعدههای بیسرانجام باقی میماند.