پس لرزههای تراژدی ١٣ نوامبر
گروه تروریستی داعش با انجام اقدامات تروریستی اخیر در فرانسه، سه هدف اصلی و راهبردی را مدنظر قرار داده است.
عصرخبر به نقل از تسنیم: گروه تروریستی داعش با انجام اقدامات تروریستی اخیر در فرانسه، سه هدف اصلی و راهبردی را مدنظر قرار داده است؛ نخست اینکه داعش قصد دارد بر جو ضدغربی و ضد آمریکایی که در بسیاری از کشورهای خاورمیانه حاکم است سوار شود و خود را نماینده اسلام مبارز در مقابل کشورهای غربی نشان دهد.
هرچند در نظرسنجی که چندی پیش یک موسسه آمریکایی انجام داده بود صرفا حدود دو درصد مسلمانان به گروههای تکفیری- جهادی گرایش یا سمپاتی دارند، اما به نظر میرسد که در میان همین دو درصد نیز داعش محبوبیت زیادی همچون القاعده نداشته و اکنون میخواهد با اقداماتی از این دست، وجهه خود را در جهان اسلام ترمیم کند. تفاوتی که داعش بعنوان موج چهارم گروههای تکفیری-جهادی با موج اول و دوم این گروهها دارد در این است که جای عدوالبعید و عدوالقریب (دشمن دور و دشمن نزدیک) را عوض کرده است. به عنوان مثال مجاهدان اولیه در افغانستان و بعد القاعده، دشمن اصلی خود را کافران روس و بعد آمریکایی میدیدند، در حالی که داعش به عنوان موج چهارم جریان تکفیری- جهادی روس ها و آمریکایی ها را بعنوان دشمنان درجه دوم تعریف کرده و معتقد است آمریکا، رژیم صهیونیستی و کشورهای غربی، دشمنان دور هستند و در وهله نخست باید پاکسازی در داخل سرزمینهای اسلامی از آنچه داعش انحراف از اسلام می داند انجام شود. به همین خاطر این اقدام داعش، یعنی حملات خارج از قلمرو کشورهای اسلامی یک امر غیرعادی و یک تغییر مهم در اقدامات این گروه است که آن را می توان در جهت معرفی خود بعنوان نماینده خشن ضد غرب در جهان اسلام و کسب محبوبیت دانست.
دومین بحث به جذب نیرو توسط داعش باز میگردد؛ به خصوص بعد از ورود نظامی روسیه به جنگ سوریه، داعش احتیاج به نیروهای بیشتری پیدا کرده است. چرا که ریزش نیروها در قلمرو داعش افزایش و میزان جذب نیروی جدید کاهش یافته است. حملات تروریستی در پاریس و یا در دیگر کشورهای اروپایی میتواند به طرق مختلف به جذب نیروی انسانی توسط داعش هم در سوریه و عراق و هم در اروپا کمک کند. علاوه بر این که داعش سعی می کند با این حملات وجهه و جاذبه اش را برای مسلمانان و به خصوص جوانان بیشتر کند، در عین حال فکر می کند که اسلام ستیزی و فشار بیشتر بر مسلمانان اروپایی و افزایش سخت گیری ها بر مهاجرت مردم از سوریه به کشورهای اروپایی به این گروه برای جذب نیروی بیشتر یا حداقل جلوگیری از ریزش نیروهای فعلی کمک خواهد کرد. به هر حال میدانیم که بخش اعظمی از نیروهای داعش از داخل سوریه و عراق تامین میشود و بسیاری از این افراد به خصوص بعد از حملات روسیه و سخت شدن شرایط تمایل بیشتری به خروج یا فرار از قلمروی داعش یافته اند. اما به دنبال افزایش محدودیتهای سایر کشورها و به ویژه کشورهای اروپایی بر مهاجرین انگیزه و امکان خروج این نیروها به طرز چشمگیری کاهش خواهد یافت و مجبور خواهند بود در قلمرو داعش باقی بمانند.
از طرف دیگر افزایش فشار بر مهاجران مسلمان به ویژه نسل دوم و سوم مهاجران در اروپا و کشورهای غربی باعث میشود که جذب این نیروها از اروپا برای داعش سادهتر و سهل تر شود و در نتیجه که داعش خواهد توانست نیروهای بیشتری را جذب و محبوبیت خود را افزایش دهد.
سومین هدف راهبردی که داعش دنبال میکند و در این هدف با یکسری از دولتهای ضد اسد در منطقه همسو است کشاندن پای ناتو و آمریکا به بحران سوریه است.
اگر از چهار سال قبل سیر حوادث و جنگ سوریه را دنبال کنیم، متوجه میشویم که هم گروههای مسلح داخل سوریه و هم کشورهایی که خیلی صریح و آشکار با ادامه حکومت آقای بشار اسد در سوریه مخالف بودند، همیشه سعی داشتند پای نیروهای جهانی به ویژه آمریکا و ناتو را به بحران سوریه باز کنند. دلیل اصلی این راهبرد آن بود که می دانستند که ارتش سوریه قدرتمند است و بدون ارتقا این بحران منطقهای به یک بحران جهانی، امکان شکست دولت سوریه و تغییر رژیم، اگر نگوییم غیر ممکن بسیار مشکل خواهد بود. لذا طی 4 سال گذشته با هر توطئهای آمریکا و ناتو را تا پای ورود و مداخله مستقیم پیش بردند. در نهایت نیز سال گذشته با سر بریدن یک سری اتباع آمریکایی و تهییج افکار عمومی داخل این کشور، ائتلاف ضد داعش را شکل دادند. با این حال آمریکایی ها و متحدینشان این ملاحظه را داشتند که به صورت واقعی و عمیق وارد جنگ سوریه نشوند. بسیاری اعتقاد دارند که ائتلاف آمریکایی ضد داعش بیشتر یک ائتلاف نمایشی است.
لذا حملاتی که اخیرا در پاریس انجام گرفت و حتی اقدام ترکیه در سرنگون کردن هواپیمای روسی را می توان در چارچوب همان هدف یعنی تحریک آمریکا، غرب و ناتو برای ورود جدی به بحران سوریه قابل ارزیابی است. این در شرایطی است که طی 4 سال گذشته کشورها و گروههای مسلح ضد اسد تصور نمیکردند که مسکو به این گستردگی وارد جنگ نظامی در سوریه شود. بنابراین اکنون که روسیه در مبارزه با داعش وارد سوریه شده است انگیزههای آنها برای کشاندن آمریکا بطور مستقیم یا در چارچوب ناتو به بحران سوریه و ارتقای این بحران به یک بحران جهانی و حداقل بازگرداندن موازنه قوا در داخل سوریه مضاعف شده است. در نتیجه یکی از انگیزههای اصلی حملات پاریس نیز همین نکته بوده است.
در مورد ناتو نیز باید در نظر داشت که آمریکا مهمترین بازیگر و تصمیم گیر در این پیمان نظامی است. در مقابل فرانسه اگرچه چنین جایگاهی ندارد و یکی از اعضای تازه وارد بخش نظامی ناتو به شمار میآید، ولی می تواند نقش مهمی در ورود ناتو به بحران سوریه داشته باشد. فرانسه اغلب با مداخله های نظامی ناتو مخالف بوده است و از بین بردن این مخالفت سنتی می تواند دستاورد مهمی برای کشاندن ناتو به صحنه درگیری ها در سوریه باشد. با این حال به نظر من عواملی که در طول 4 سال گذشته باعث شده آمریکا چه به صورت مستقیم و چه در قالب ناتو از ورود به جنگ سوریه پرهیز کند، همچنان پابرجاست و به همین دلیل در شرایط عادی دور از تصور است که آمریکا یا ناتو به صورت گسترده در جنگ سوریه وارد شوند.
همچنین وضعیت در سوریه بعد از ورود روسها پیچیدهتر شده است و توازن قوا به هم خورده است، گروه های مسلح حاضر در سوریه با همراهی کشورهای مخالف اسد در منطقه از هر ابزاری برای کشاندن ناتو و آمریکا به جنگ سوریه استفاده میکنند.
در مورد آینده عملیاتهای داعش نیز باید گفت که قدرت این گروه محدود است و در واقع اگر توان آن را داشت که حملات تروریستی بیشتری در غرب انجام دهد اصلا زمان را از دست نمیداد. اما بعید به نظر میرسد که فعلا تحول عمدهای در معادلات راهبردی جهانی در مورد سوریه ایجاد شود و یا حملات پاریس، نقطه عطفی در این رابطه باشد.
یکی از مشکلاتی که در مبارزه با داعش و بحران سوریه وجود دارد این است که مبارزه با تروریسم بیشتر در حد بیانیه و قطعنامه دنبال میشود و یک تصمیم و اراده سیاسی واقعی در مبارزه با داعش دیده نمیشود. بعد از حملات 11 سپتامبر در سال 2001 انتظار میرفت که اقدامات جهان شمول و کاملی در مبارزه با تروریسم آغاز شود و در این رابطه قطعنامه ١٧٣٧ نیز صادر و قرار شد که تمام کشورها خارج از استانداردهای دوگانه به مبارزه با تروریسم برخیزند. اما چند ماه پس از این اتفاق یک سری مکانیسمهای انتخابی و دوگانه موازی با این روند ایجاد شد که منجر به آن شد که سازوکارهای پیش بینی شده در این قطعنامه کاری از پیش نبرد. امروز نیز در قبال داعش، برخی دولتها به آنها در فروش نفت، تامین سلاح و نیروی انسانی کمک میکنند؛ در نتیجه تا زمانی که رویکرد جامع و یکدستی از سوی جامعه جهانی در قبال مبارزه با تروریسم و گروههای جهادی-تکفیری وجود نداشته باشد، کار مبارزه با آنها بسیار دشوار خواهد بود.