«چرخش» اعراب بر «مدار» پوتین
اعراب نگرانی شدیدی از عملکرد امریکا در خصوص «طرح خاورمیانه جدید» دارند. از سال 2005 هنگامی که کاندولیزا رایس وزیر خارجه جورج بوش در اثنا جنگ 33 روزه از «طرح خاورمیانه بزرگ و جدید» پرده برداشت؛ اعراب هراسان آن را دنبال می کنند.
بر اساس آمار موجود تعداد مسافرت های پی در
پی رهبران، ولیعهدها و وزرای خارجه کشورهای عرب به روسیه در طول 14 ماه گذشته بیش
از تعداد سفرهای صورت گرفته آنان در طول 20 سال گذشته بوده است.
بر اساس آمار موجود تعداد مسافرت های پی در
پی رهبران، ولیعهدها و وزرای خارجه کشورهای عرب به روسیه در طول 14 ماه گذشته بیش
از تعداد سفرهای صورت گرفته آنان در طول 20 سال گذشته بوده است. این سفرها در
آستانه توافق هسته ای کشورمان با غرب شروع و با یک شیب نسبتا تند پس از توافق
برجام از دیدارهای ماهانه به دیدارهای هفتگی رسید و حالا با ورود مستقیم روسیه در
مقابله با داعش و گروه های تروریستی در سوریه شتاب خاصی پیدا کرده به طوری که
تقربیا هر دو هفته یکی از وزراء خارجه عرب در مسکو حضور داشته است.
انتظار
پیروی اعراب از غرب در موضوع روسیه
مسافرت
های متعدد و پی در پی محرمانه، رسمی و غیر رسمی شیخ های عرب به مسکو در حالی صورت
گرفت که روسیه بعد از تصرف جزیره کریمه تحت فشار، حملات سیاسی و تحریم های اقتصادی
غرب و ایالات متحده قرار داشت.
در
چنین شرایطی غربیها انتظار داشتند دوستان سنتی شان در منطقه کاملا از آنها از
پیروی و تلاش کنند تا روسیه را بیشتر به انزوای اقتصادی و سیاسی بکشانند. همانگونه
که چند ماه قبل از آن سعودی با افزایش استخراج و صادرات نفت خود تلاش کرد تا ضربه
اقتصادی سختی به روسیه وارد کند تا روس ها نتوانند در موضوعات منطقه ای حضور پیدا
کنند.
از
انزوای مفرط تا حضور فعال روسیه در عرصه جهانی
روسیه
پس از پشت سر گذاشتن یک دوره «درون گرایی مفرط» از عرصه های بین المللی و منطقه ای
دور ماندند و فضا را به رقبای بین المللی دادند تا جایی که تحرکات اروپاییها و
امریکاییها در مرزهای غربی و جنوبی روسیه، حیاط خلوت و حوزه نفوذ سنتی روسها در
قفقاز و اوکرین، باقی مانده اعتبارجهانی و بین المللی آنان را کاملا خدشه دار کرد.
از سوی دیگر روس ها در موضوع بهار عربی به ویژه در مورد لیبی نیز غفلت قابل توجهی
داشتند.
با
چنین زمینه ای آنها باید یک تصمیم تاریخی می گرفتند تا حوزه نفوذ، هیمنه و اقتدار
از دست رفته خود در مسائل منطقه ای و بین المللی را بازیابند و این یک اقدام حیاتی
برای روسها بود.
روسیه
در پاسخ به رفتارهای غرب در حوزه پیرامونی مرزهای جنوبی خود با ورود مستقیم در
قفقاز و سپس با حمایت مستقیم از جدایی طلبان اوکرین در مرز های غربی و سپس تصرف
شبه جزیره کریمه خود را وارد یک دوره جدید، پیچیده و اثرگذار کرد و از سوی دیگر با
ورود مستقیم در موضوع سوریه این پیام را به صراحت رساند که سوریه متعلق به حوزه
بازی و یارگیری روسهاست؛ حضور روسها در سوریه از وسط یک بازی شروع شده قبلی آغاز
شد. آنها سریعا توانستند تاخیر بوجود آمده را جبران و خود را بر دیگر بازیگران
تحمیل و موجب جلب نظر کلیه کنش گران منطقه ای و بین المللی شوند.
آنها
با این اقدامات همراه با نقش آفرینی در به ثمر رساندن مذاکرات هسته ای ایران، بار
دیگر خود را به عنوان یک بازیگر جدی در مسایل منطقه ای و بین المللی مطرح کردند.
روابط
اعراب با روسیه در سایه برجام
روابط
ویژه روسیه با جمهوری اسلامی ایران در سالهای اخیر و ورود منطقه به مرحله «پسا
برجام» نیز یکی از موضوعاتی بود که بر بازیگری روسها افزود. در این مدت شاهد آن
هستیم که با امضاء برجام شتاب قابل توجه ای از سوی کشورهای عربی جهت سفر به مسکو و
دیدار و رایزنی با پوتین و مقامات سیاسی و امنیتی روسیه به راه افتاده است.
چرا
اعراب در مدار پوتین حرکت می کنند؟
حال
با این مقدمه و مواردی که در زیر می آید می توان تحلیل صحیح تری از چرایی افزایش
تماس های دیپلماتیک اعراب با روسیه داشت.
** جلوگیری
از هم افزائی هر بیشتر بین جمهوری اسلامی ایران و روسیه در پرونده های منطقه
** جلوگیری
از توافقات نظامی روسیه و ایران با عقد قراردادهای نظامی وسوسه انگیز با روسیه
** تطمیع
و کم کردن فاصله خود با روسیه به منظور تعدیل و اثر گذاری در رفتار روسها در
پرونده های منطقه ای
ارسال
سیگنال منفی به آمریکا
** واکنش
عملی و ارسال سیگنال منفی نسبت به رفتار ایالات متحده. اعراب به ویژه سعودی از به
نتیجه نرسیدن تلاش ها و کار شکنیهای مشترکشان با اسراییل در راه انجام توافق هسته
ای ایران با غرب به شدت سرخورده شده اند از سوی دیگر برجام بر ابهامات آنها در
خصوص سیاست های آمریکا افزوده و این ذهنیت را در آنان تقویت کرده که آمریکا دیگر
در شرایط بحران و خطر شریک قابل اعتمادی نیست.
ترس
از اجرای «خاورمیانه بزرگ» در پس «بهار عربی»
** اعراب
نگرانی شدیدی از عملکرد امریکا در خصوص «طرح خاورمیانه جدید» دارند. از سال 2005
هنگامی که کاندولیزا رایس وزیر خارجه جورج بوش در اثنا جنگ 33 روزه از «طرح
خاورمیانه بزرگ و جدید» پرده برداشت؛ اعراب هراسان آن را دنبال می کنند. «طرح
خاورمیانه جدید» چیزی جز تغییر و تقسیم جغرافیای سیاسی کشورهای منطقه در سایه طرح
«نئو سایکس- پیکو» دیده نیست. در حالی که بسیاری تصور می کنند « ربیع العربی» یا
همان «بهار عربی» اصطلاحی است که غرب در پی حوادث سال های اخیر در خاورمیانه و
شمال آفریقا به کار برده؛ اما این یک اصطلاح شناخته شده و مستعمل است که بار معنایی
تلخی برای اعراب دارد.
بریتانیا
و فرانسه در ایام توطئه جهت سرنگونی امپراطوری عثمانی و تقسیم منطقه به اجزاء کوچک
تر در سال های 1906 تا 1912 به شورش ها و قیام های درون سرزمین عثمانی «ربیع
العربی» می گفتند. این اصطلاح تا پایان جنگ جهانی اول استمرار داشته است. حالا
اعراب می ترسند در پس «خاورمیانه بزرگ» آمریکا و «ربیع العربی» بار دیگر سرزمین
هایشان از چنگ شان به در آید.
سردرگمی
و ضعف آمریکا در پرونده های منطقه
** بروز
ضعف عملکرد آمریکا در خصوص پرونده های منطقه. در حال حاضر امریکا در اکثر پرونده
های منطقه از جمله سوریه، عراق و شمال آفریقا و پدیده داعش با حالتی نا مشخص
برخورد می کند. گویا اختلاف شدید در حلقه های سه گانه «تصمیم سازان، تصمیم گیران و
مجریان» باعث شده تا آمریکایی ها با روش سعی و خطاء امور خود را دنبال کنند؛ و یا
این که به دنبال اجرایی کردن استراتژی هرج و مرج سازنده خود هستند. که همزمان با
طرح خاورمیانه جدید از سوی آنان مطرح گردید.بهر صورت این وضعیت و روش نیز نوعی هرج
و مرج را در روابط ایالات متحدخ با دوستان قدیمی اش دامن زده است. از جمله موارد
آشکار غیر قابل هضم بودن رفتار امریکا را می توان در خصوص سقوط حسنی مبارک دید.
کاهش
تنش روسیه و ترکیه
** کاهش
تنش روابط بین ترکیه و روسیه؛ کشورهای عرب منطقه و به ویژه سعودی بر روی توان
نظامی ترکیه در مسائل منطقه با هدف «ایجاد توازن و نوعی بازدارندگی» در پرونده
سوریه و عراق حساب جدی باز کرده اند، پس در گیری و افزایش تنش بین روسیه و ترکیه
را به ضرر محور «ترکیه ای – سعودی – اسرائیل» می دانند بنابر این سعی در کم کردن
این تنش دارند.