نمره مردودی مردم به روحانی در بحث اشتغالزایی
واقعیتهای جامعه نه تنها نشان دهنده ایجاد اشتغال نیست، بلکه بیانگر این موضوع است که عمق بیکاری هر روز بیشتر میشود. حال سوال اینجاست ادعای دولتیها برای ایجاداشتغال جدید از کجاست؟ راهکاری برای حل معضل بیکاری وجود دارد؟
عصرخبر به نقل از خبرگزاری تسنیم: سه سال از فعالیت دولت تدبیر و امید می گذرد و با وجود وعده رئیس جمهوربرای حل معضل بیکاری اما هنوز بیکاری موضوع اصلی پای حرف مردم است.
هنوز از یادها نرفته است که حسن روحانی برای پیروزی در انتخابات یازدهم وعدههای زیادی در زمینههای مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و… به مردم داد که یکی از مهمترین آنها وعده اشتغال به تحصیل کردهها و بیکاران بود. اماعلیرغم گذشت سه سال از روی کار آمدن دولت یازدهم هنوز هم بیکاری معضل بسیاری از جوانان و خانواده هاست؛معضلی که به نظر میرسد دولت یازدهم عزم جدی برای حل آن ندارد و تنها در خصوص آن هشدار میدهد.
در حالی که دولت میگوید در فاصله 92 تا94 حدود 1.2 میلیون شغل ایجاد شده اما آمارهای رسمی چنین چیزی را نشان نمیدهدواشتغال خالص دراین دوره نه تنها بیشتر نشده بلکه41هزار نفر هم کمتر شده است.
مطابق آمار مرکز آمار بیکاری در سال 94 باز هم افزایش یافت. چکیده نتایج طرح آمارگیری نیروی کار سال 94 حاکی از افزایش 4دهمدرصدی نرخ بیکاری در سال 94 نسبت به سال قبل آن یعنی 93 است.
بیکاری نتیجه رکود و رشد واردات و محدودیت تولید داخل است.برنامه ریزی مناسب در شرایط تنگنای اقتصادی می تواند در شرایط دشوار موثر باشد. د رحالی که وضعیت اقتصادی موجود حاکی از این است که اقتصاد ایران حتی توان ایجاد 100 هزار شغل دریک سال را هم ندارد. رئیس جمهور مدعی ایجاد 1.2 میلیون شغل در دو سال گذشته است. به منظور صحت این آمار گشتی در جامعه زدیم تا از نزدیک با واقعیت های آمار روبرو شویم.
*وضعیت اشتغال هر روز بدتر می شود
خانم مسنی که در باجه بانک متصدی اموربانکداری بود با بیان اینکه 2پسرفارغ التحصیل بیکار دارم گفت: دولت مدعی این است که جوانان کارآفرینی کنند بیکار نمی مانند. به طور طبیعی این حرف صحیح است اما زمینه برای ایجاد کارآفرینی هم مهیا نیست. شرایط زندگی به حدی دشوار است که امکان پس انداز و قدرت سرمایه گذاری برای کسی وجود ندارد.
وی ادامه داد:در گذشته جوانان امید این را داشتند که پس از فارغ التحصیلی شغلی برای خود دست و پا کنند اما هر روز که می گذرد روزهای بدتری پیش می آید. مسئولان دولتی به جای ایجاد شغل و پیدا کردن راهکارهای مناسب،آمارهای مسئولان قبلی را نقد میکنند. نقد روش ها و آمارهای مسئولان دولتهای قبل برای جوانان شغل نمیشود.
*فارغ التحصیلان راننده آژانس هستند
پسرجوان دیگری که روزنامه به دست بود درباره وضعیت بیکاری می گوید: فارغ التحصیل کشاورزی هستم. هیچ جای برای فعالیت پیدا نکرده ام. شهرداریها جذب نیروی فارغ التحصیل کشاورزی دارند اما از آنجا که بیکاری در کشور غوغا میکند اکثر گزینه ها برای شغل به وسیله پارتی بازی است.از آنجایی که من پارتی نداشته ام تا کنون بیکار مانده ام.
این جوان جویای کار ادامه میدهد: مرکز آمار نرخ بیکاری را 2 میلیون نفر اعلام می کند. اما اگر نگاهی به اطراف بیندازیم خواهیم دید آمار بیشتر از این تعداد است. مسئولین صحبت از وامهای اشتغالزایی می کنند. اما به چه کسی پرداخت میشود خدا میداند. زمانی که برای دریافت تسهیلات به بانکها مراجعه میکنیم اینقدر طول و تفسیر بیان میکنند که از دریافت وام منصرف می شویم. اکثر فارغ التحصیلان کشاورزی در حال حاضر مسافرکش هستند.
* چندین ماه است روزنامه را به امید یافتن شغل ورق میزنم
آقای معینی، جوان 28 ساله ای است که مقابل کیوسک روزنامه ایستاده و با نگاهی پر از امید به آگهیهای استخدام روزنامهها خیره شده است، 1000 تومانی را به مسئول باجه می دهد و یک روزنامه همشهری برمیدارد،بلند بلند فکر می کند و می گوید: زندگیام روی هواست، خدایا امروز کار پیدا کنم.
ادامه میدهد: بیکاری باعث اختلاف بین من و خانوادهام شده،مسئولان فقط شعار میدهند که جوانان مهارت ندارند و گرنه مشغول کار میشدند یا می گویند جوانان به مراکز کاریابی مراجعه کنند. این در حالتی است که من یک سال است در چند کاریابی ثبت نام کردم و مهارتهای لازم را متناسب با واحدهای تولیدی که مد نظر داشتم دیدهام. اما هر بار که برای کار مراجعه میکنم بی فایده است.
وی میافزاید: فارغ التحصیل عمران هستم. هر روز روزنامه همشهری را میخرم و مطالعه میکنم به امید آنکه شاید کاری برایم وجود داشته باشد و پیدا شود. چون کار ندارم،به ناچار مسافرکشی را انتخاب کردم، چرا که چاره ای ندارم. در حال حاضر که شغلی متناسب با رشته تحصیلیام مهیا نشده باید مسافرکشی کنم.
* برای کارآفرینی پول ندارم
محبی، دختر جوانی است،در حال پایین آمدن از پله های یک واحد کاریابی بود. حالت صورتش بیانگر ناامیدی از یافتن شغل بود.
محمدی می گوید: فارغ التحصیل کارشناسی ریاضی کاربردی هستم. رشته تحصیلی من مرتبط به آموزش و پرورش است. اما از آنجایی که این وزارتخانه تنها از طریق دانشگاه فرهنگیان جذب نیرو می کند, نمیتوانم مرتبط با رشته تحصیلیام مشغول فعالیت شود.
وی بیان میکند: زمانی که دیدم با این مدرک تحصیلی امکان فعالیت در آموزش و پروش برایم مهیا نیست، در چند موسسه فنی و حرفه ای، کسب مهارت در زمینه های مختلف هنری کردم, تا از طریق مشاغل خانگی کسب درآمد کنم. اما مسئله مهم اینجاست که مشاغل خانگی از سوی مسئولان به خوبی حمایت نمی شود و تا زمانی که یک فرد سرمایه ای برای سرمایه گذاری نداشته باشد, نمی تواند در این زمینه موفق باشد.
محمدی تأکید میکند: برای دریافت وام به چندین بانک مراجعه کردم. در نهایت به این نتیجه رسیدم که پروسه دریافت وام خود اشتغالی به این آسانیها که مسئولان بیان می کنند نیست. کسب مجوز و دریافت وام برای اشتغالزایی به اندازه ای اذیت کننده و طولانی است که معمولاً آن دسته از فارغ التحصیلانی که مانند من به فکر ایجاد اشتغال برای خود هستند را منصرف میکند. دولت حمایت از کارآفرینان را در شرایط فعلی که شغلی وجود ندارد باید در دستور کار قرار دهد.
فاجعه تازه از آن جا آغاز می شود که بر اساس آمار رسمی بیکاری در میان دانشگاه رفته ها چند برابر بیشتر ازدانشگاه نرفته ها است.اگر تا همین دیروز راهیابی به دانشگاه و کسب مدرک از مهمترین آرزوهای هر جوان ایرانی بود امروز کسب در آمد آرزوی بزرگی شده است که دیگر مدرک هم خریدار ندارد. در مورد اینکه بیکاری چه نوع ناهنجاریها و خسارتهای اجتماعی بزرگی را به همراه دارد بارها سخنها گفته شده و نیازمند این نیست که بازهم تعریف و تفسیر شود. صحبت اینجاست در حال حاضر که به گواه شهادت مردم در کنار شهادت مرکز آمار بیکاری افزایش یافته است، ادعای اشتغالزایی دولت از کجاست؟ وعده رئیس جمهور برای حل معضل بیکاری حل شدنی است؟