مسجدی با یک نمازگزار+عکس
باید کیلومترها جاده خاکی را طی کنی تا به روستای ماجلان از توابع شهرستان خلخال در استان اردبیل برسی. روستایی که زلزله سال ۶۹ آن را دو تکه کرده است.
هنوز
هم مردم روستا زلزله را به یاد دارند، روستا تخریب شد. برای یک روستا با
خانههای کاهگلی و ستونهای چوبی پنج ریشتر هم اصولاً خیلی زیاد است.
عدهای مردند و روستا خراب شد. وقتی مسئولان برای بازسازی آمدند گفتند که
مکان روستا در معرض رانش زمین است و باید روستا به جای دیگری منتقل شود.
همین
شد که چند کیلومتر آنطرفتر و بر روی یک تپه زمینی به روستائیان اختصاص
یافت تا خانههای جدید در آنجا ساخته شود؛ خیلیها رفتند اما پای رفتن برخی
لنگ زد. حالا عدهای در روستای جدید و عدهای در روستای قدیمی ساکن هستند،
البته اگر راستش را بخواهید قفل درهای روستای قدیمی و دیوارهایی که پس از
زلزله به زور چوب و گل سرپانگهداشته شدهاند نشان میدهد قلب مردم روستا
همچنان در روستای قدیمی ماجلان میتپد.
مسئولان
میگویند به همه زمین برای ساخت خانه داده شد اما تعدادی از روستائیان
زمینهای خود را به دیگران واگذار کردند همین شده که اکنون در بخش قدیمی
روستا فقط ۹ خانوار در همسایگی فقر زندگی میکنند که ۶ خانوار آن تحت حمایت
کمیته امداد قرار دارند و امداد در تلاش است برای خانوارهای باقیمانده
زمین در روستای جدید فراهم و آنها را منتقل کند.
روستائیان
میگویند وضعیت خوب بود اما خشکسالی ۱۲ ساله کمر مردم را خم کرده است.
وقتی از ۸۰ خانوار ساکن در یک روستا(روستای جدید) ۵۸ خانوار با کمکهای
کمیته امداد سرپا باشند، یعنی باید خیلی نگران بود.
پاکی
هوا، محیط بسیار زیبا و طبیعتی بکر چنان چشمنوار است که تصور فقر در چنین
محیط زیبایی را سخت میکند. اما فقر عمیق ریشهدوانده است. وقتی جوانان یک
منطقه مهاجرت کنند و بروند بالافاصله فقر از در و دیوار وارد میشود.
اما در میان همه فقر حاکم بر روستای قدیمی ماجلان مسجد تمیز و همچنان سرپای آن نشان از ارادتی قدیمی و همیشگی دارد.
فقر
و خرابی همه جای روستا هست اما در نگاه اول احساس میکنی فقر اصلاً به
مسجد روستا وارد هم نشده. همه جا تمیز، مرتب و با بهترین فرشها، پشتیها و
پتوهای ممکن فرش شده است و برخلاف بسیاری از مساجد شهرها در مسجد باز است.
قرآنهای
قدیمی که از بس خوانده شده و بر سر گذاشته شده برگ برگ شدهاند و تلاش
ساده و از سر مهر روستائیان برای تعمیر قرآنها با چسبهای مشکی برق نشان
میدهند مسجد هنوز پابرجاست و بسیار سالمتر و مجهزتر از خانههای بسیاری
از روستائیان است اما گویی فقر از در پشتی وارد این مسجد شده است. وقتی
مسجدی تمام ماه رمضان فقط یک نمازگذار داشته باشد این یعنی فقر.
اما
چند کیلومتر آنطرفتر در روستای جدید مردم هستند اما مسجدی نیست. مسجد
نیمه ساز است و کمبود بودجه موجب شده زمان تکمیل آن نامشخص باشد. گویی
مسئولان متوجه اهمیت وجود مسجد برای روستائیان نیستند. مساجد روستاها
مهمترین مکان برای گردهمایی روستائیان و همدلی و اتحاد جمعی آنان است.
وجود
مسجد و روحانی فعال در روستاهایی که با آسیبها و مشکلاتی همچون زلزله،
فقر، تغییر مکان، خوشکسالی و … مواجه شدهاند میتواند بهترین کمک به
کاهش فشارهای روانی و بهبود وضعیت روستائیان باشد.
فقر
فقط در دارایی و اموال نیست، فقر یعنی در سن ۳۵ سالگی شبیه افراد ۶۰ ساله
باشی و کوچکترین تلنگری اشکت را جاری کند. با یک نگاه دقیق میتوان به
خوبی متوجه شد که پس از کمکهای صورت گرفته به روستای ماجلان وضعیت فقر
مطلق از بین رفته و روستائیان در تلاش برای بهبود وضعیت خود هستند اما
فشارها و ضربههای روانی وارد شده به آنها به هیچ وجه مورد توجه قرار
نگرفته است. فشارهایی که با توجه به اعتقادات مذهبی روستائیان با صدای
اذان، بودن در مسجد و برگزاری مراسمهای مذهبی و حضور یک روحانی فعال
میتوانست کاهش قابل توجهی داشته باشد.
مسجد
همیشه محلی برای کسب آرامش روانی و بازگشت دوباره به زندگی بوده است، اما
مردم روستای ماجلان در بخش جدید از وجود آن محروم هستند در حالی که با ساخت
مسجد جدید و انتقال تمام وسایل مسجد قدیمی به محل جدید میتوان روستائیان
را بیش از گذشته به محل زندگی جدیدشان دل بسته و در کاهش فشارهای روانی
وارده بر آنها موفق بود. شب قدری را تصور کنید که مردم با همان قرآنهایی
که سالها خود و عزیزانشان بر سر گذاشتهاند، احیا کنند، نماز جماعتی را
تصور کنید که بر روی همان فرشهای همیشگی اما در مکانی جدید اقامه میشود،
آرامشی را تصور کنید که مردم بعد از در کنار هم بودن در مساجد تجربه
خواهند کرد.