اگر ایران حماس را از خود براند…
سیاست کنونی جمهوری اسلامی ایران در قبال مواضع حماس نسبت به بحران سوریه، در مسیر درستی قرار دارد چرا که نه مواضع حماس را تائید میکند و نه امکان بازگشت آن به سوی ایران را از میان میبرد.
عصرخبر به نقل از فارس، خبر سفر احتمالی خالد مشعل به ایران اگرچه از سوی یکی از مقامات ارشد حماس تکذیب شد اما برخی رسانههای ایران این مسئله را دستاویز حملات شدیدی به حماس قرار داده و برخی اتهامات بی سند که بارها از سوی حماس تکذیب شده است را دوباره مطرح کردند.
مطمئنا سیاست حماس در قبال بحران سوریه آنگونه که از یکی از اعضای شاخص جبهه مقاومت انتظار میرفت، نبود. حماس آنقدر که از آزادی، دموکراسی، حقوق مردم، و نفی استبداد و ظلم در بحران سوریه گفت و میگوید، رفتارهای تروریستی مورد حمایت غرب و ارتجاع عرب را ندیده و نمیبیند.
با همه این سیاستها و مواضع قابل نقد، آیا از خود راندن حماس توسط ایران آنگونه که برخی رسانهها میگویند و برای آمدن مشعل به تهران شرط و شروط میگذارند، دردی را دوا خواهد کرد؟ آیا این مسئله به سود جبهه مقاومت خواهد بود؟ به نظر میرسد فارغ از غلط بودن مواضع حماس در قبال سوریه، میتوان با نگاهی واقعبینانه موارد زیر را در پاسخ به این سوال در نظر گرفت:
شرایط دشوار حماس در داخل و خارج غره
حماس چندین ماه است که شرایط سیاسی خوبی ندارد. پس از ۳ جولای و کودتای ارتش مصر علیه حکومت قانونی محمد مرسی، شاخه فلسطینی اخوان المسلمین یعنی حماس نیز تضعیف شد. از همان روزها به بعد، حماس مورد هجمه شدید برخی رسانههای مصر قرار گرفت. یک روز این رسانهها از حمله قریبالوقوع ارتش مصر به نوار غزه سخن گفتند،
روز دیگر اسنادی جعلی منتشر کردند که مرسی بخشی از صحرای سینا را به حماس داده است. وارد کردن موشک و تسلیحات نظامی به داخل مصر جهت حمله به ارتش و بازگرداندن مرسی به قدرت، اجرای عملیاتهای تروریستی و … از دیگر اتهاماتی بود که حماس از ۳ جولای تا کنون با آن روبرو بوده است. مصری که چندین ماه به پاتوق رهبران حماس تبدیل شده بود، حالا مرسی را متهم میکرد که چرا به برخی حماسیها تابعیت مصری داده است.
شرایط منطقهای حماس با برکناری اخوان از قدرت، بسیار سخت شده است. اما از سوی دیگر وضعیت حماس در داخل غزه نیز چندان مساعد نیست. در کنار همه شعارها، اقدامات و مواضع سیاسی حماس، آنها حاکم غزهاند و باید به خدمات رسانی به مردم تحت محاصره شدید رژیم صهیونیستی و حالا ارتش مصر بپردازند.
به این مشکلات باید تخریب روزانه تونلهایی که مردم غزه مایحتاج خود را از طریق آنان تامین میکنند را نیز افزود. جنبش تمرد غزه نیز که از تمرد مصر الگوبرداری کرده، اگرچه با اقدامات امنیتی حماس مواجه شد اما همچنان زنده است و تلاش میکند تا حماس را از قدرت به زیر بکشد چرا که معتقد است این جنبش در اداره غزه ناموفق بوده و رفتارهای تنگنظرانهای در قبال مردم این باریکه داشته است.
این مشکلات سیاسی و اقتصادی در مقابل حماس قرار دارد. در چنین شرایطی حذف کامل حمایتهای ایران از این جنبش، تضعیف بیشتر آن را موجب خواهد شد و عملا شرایط را برای حضور قویتر رقبا فراهم خواهد ساخت. لذا میتوان در عین منتقد بودن به مواضع حماس در قبال بحران سوریه، به تبعات عدم حمایت از حماس و تخریب رسانهای این جنبش اندیشید.
شکاف در حماس
اگرچه چندی قبل حماس در بیانیهای هرگونه شکاف میان رهبران این جنبش را تکذیب کرد اما شواهد بسیاری وجود دارد که نشان میدهد اختلاف نظرات جدی در میان آنان وجود دارد. به عنوان نمونه، مواضع حماس در خصوص ورود حزبالله لبنان به سوریه و حضور در نبرد شکست حصر القصیر موجب شد تا بخشی از این اختلاف نظرها رسانهای شود.
سایت رسمی حرکت مقاومت اسلامی (حماس) روز دوشنبه ۱۷ ژوئن بیانیهای به نام «حول تطورات الاحداث فی سوریا» منتشر کرد که در آن از حزبالله خواسته شده بود تا نیروهای خود را از سوریه خارج کند و سلاحهایش را فقط برای مبارزه با دشمن صهیونیستی نگه دارد.
در این بیانیه آمده بود که ورود حزبالله به سوریه درگیریهای طائفهای را در منطقه افزایش میدهد. همزمانی این بیانیه با مواضع ضدشیعی، ضدسوری و ضد حزبالله قرضاوی و برخی دیگر از علمای سلفی و همچنین موضع مرسی نسبت به سوریه و حزبالله موجب شد تا فضای سنگینی علیه حزبالله شکل بگیرد. اما آنچه نشاندهنده شکاف در حماس بر سر بحران سوریه بود، از زبان محمود الزهار یکی از مسئولان ارشد جنبش اسلامی حماس بیان شد.
الزهار در مصاحبه با سایت اطلاع رسانی «العهد» گفت: این بیانیه در خارج از غزه منتشر شده است و حاکی از مواضع اصلی حماس در قبال بحران سوریه نیست. وی موضع حماس در قابل بحران سوریه را دوباره تکرار کرد: حماس از ابتدای بحران سوریه موضع خود را در قبال بحران سوریه و دخالت نکردن در امور داخلی این کشور با هدف تمرکز بر ستیز با دشمن اصلی منطقه یعنی رژیم صهیونیستی اعلام کرده است.
الزهار همچنین به روابط گرم حماس با حزبالله و ایران نیز اشاره کرد و تغییر رئیس جمهور در ایران را به معنای تغییر موضع ایران نسبت به مقاومت ندانست. لذا بر اساس مواضعی که طی ماههای گذشته از سوی شخصیتهای مطرح حماسی اعلام شده است، میتوان به دو جناح در این جنبش اشاره کرد؛ حماسیهای داخلی غزه به رهبری محمود الزهار که در مصاحبههای متعددی از حمایتهای ایران تشکر کرده و به روابط گرم حماس با ایران و حزبالله اشاره داشته و حماسیهای خارج از غزه به رهبری خالد مشعل که بحران سوریه او را از ایران دور ساخته است.
دست رد زدن به سینه حماسیهای خارج غزه از سوی ایران، میتواند شکاف حاکم در حماس را بیشتر و در نهایت آن را تضعیف کند. در این صورت، احتمال اینکه حماس رسما به دو شاخه تبدیل خواهد شد، بیشتر میشود چرا که ارتباط با ایران یکی از موارد اختلافی مهم دو جناح در حماس است که در اظهارات رسانهای شخصیتهای برجسته این جنبش مطرح میشود.
از سوی دیگر، از آنجا که حماسیهای خارج غزه به امکانات مالی نیاز دارند، طبیعتا به سوی یک کشور دیگر که این امکانات را در اختیار آنان قرار دهد، خواهند رفت کما اینکه تا کنون نیز این اتفاق هر چند به صورت ضعیف افتاده است. لذا هر یک از این جناحها حامی مخصوص خود را داشته و عملا صدای واحدی از حماس شنیده نخواهد شد. در این شرایط امکان نفوذ برخی قدرتها در حماس و تقلیل مواضع حداکثری آن در قبال فلسطین هر چند کم اما محتمل خواهد بود.
به نظر میرسد اگرچه برخی اخبار از کاهش حمایتهای مالی ایران از حماسیهای خارج از غزه حکایت میکند اما سیاست کنونی جمهوری اسلامی ایران در قبال مواضع حماس نسبت به بحران سوریه، در مسیر درستی قرار دارد چرا که نه مواضع حماس را تائید میکند و نه امکان بازگشت آن به سوی ایران را از میان میبرد. ایران رهبر جریان مقاومت در منطقه است و نوع مواضع آن نسبت به اشتباهات اعضای این جریان، نمیتواند تنگنظرانه و آنگونه که برخی رسانههای ایرانی میخواهند، باشد.