مخوفترین قاتلان زنجیره ای دنیا +عکس

وی که به زندان ابد محکوم شد، سرانجام در 28 نوامبر 1994 به دست یک هم سلولی به قتل رسید.

خبرآنلاین: بی شک فیلم سکوت بره ها یکی از بهترین فیلمهای تاریخ سینماست .
شخصیت دکتر هانیبال لکتر با بازی آنتونی هاپکینز هم شاید یکی از شخصیت
پردازی های مثال زدنی در عالم سینما اما نکته جالب واقعی بودن این شخصیت و
یا به عبارت بهتر داشتن ما به ازای واقعی برای این شخصیت است.چند تن از
قاتلان زنجیره ای آمریکا از جمله اد گین و جفری دامر الهام بخش خلق چنین
شخصیتهایی بوده اند.

اد گین

اد گین یک قاتل زنجیره‌ای آمریکایی بود.

گرچه
فقط ارتکاب دو جنایت توسط او ثابت شد، او در تاریخ آمریکا به خاطر کارهای
عجیب و غریب با مرده‌ها مایهٔ رسوایی شد (مانند کندن پوست قربانیانش، نبش
قبر کردن، ساخت دکوراسیون خانه‌اش با قسمت‌هایی از بدن اجساد و ساختن لباس و
اثاث خانه از پوست اجساد) گرچه او به این کارها مبادرت می‌کرده، ولی مدرکی
دال بر اینکه با اجساد رابطه جنسی داشته موجود نیست. جدا از مرگ مشکوک
برادرش 6 نفر از شهر ویسکانسین بین سال‌های 1947 تا 1957 ناپدید شدند.

ادوارد
گین در لا کروس ویسکانسین به دنیا آمد. پدر و مادرش هر دو اهل همان شهر
بودند و در 7 ژوئن 1900 ازدواج کردند که حاصل این ازدواج، ادوارد و برادر
بزرگ‌ترش هنری گین بود. جرج گین یک الکلی عصبی اغلب بیکار بود. اِد و
برادرش اغلب پدر الکی و عصبی و بی هدفشان را نادیده می‌گرفتند با وجود
تحقیر عمیقی که مادر اد به شوهرش ابراز می‌نمود، این ازدواج سست دوام پیدا
کرد زیرا طلاق به مناسبت باورهای مذهبی مرسوم نبود.

آگاستا مادر گین
مغازه کوچک خواربار فروشی خانواده را به فعالیت انداخت و نهایتاَ زمینی در
حومه یک شهر کوچک دیگر به نام پلین‌فیلد خرید که به خانهٔ ابدی خانوادهٔ
گین تبدیل شد. آگاستا به آن منطقهٔ متروک و مخروبه نقل مکان کرد تا جلوی
تأثیر بیگانگان را بر روی پسرانش بگیرد. گین مجبور به ترک تحصیل شد و
آگاستا هر تلاشی که او برای دوستیابی کرد را ناکام گذاشت. جدا از مدرسه گین
بیشتر وقتش را بر روی انجام کارهای طاقت فرسا در مزرعه می‌گذراند. آگاستا
که یک پروتستانی متعصب بود، افکاری مانند فساد تمامی جهان و ضرر الکل و
اعتقاد بر اینکه همهٔ زنان (که شامل حال خودش نمی‌شد) فاحشه و بدکاره هستند
را به پسرانش القا می‌کرد. او هر بعد از ظهر زمانی را به خواندن کتاب مقدس
برای پسرانش اختصاص می‌داد که معمولاً شامل آیه‌های صوری از عهد عتیق بود
که مرگ، جنایت و مجازات الهی در بر می‌گرفت. با رشد کمی که ادوارد داشت و
با رفتارهای زنانه‌ای که از خودش نشان می‌داد، به زودی به هدفی برای آزار و
اذیت توسط گردن‌کلفت‌ها و قلدرها تبدیل شد. هم‌کلاسی‌ها و معلم‌های ادوارد
از رفتار شخصی عجیب او گفتند اینکه مثلاً او همیشه به جک‌های خودش
می‌خندید! با وجود روابط اجتماعی ضعیف، او انصافاً در مدرسه به ویژه در
روخوانی و علم اقتصاد دانش آموز خوبی بود

در مارس 1944 در املاک گین آتش
سوزی شد. ادوارد به سرعت به پلیس مراجعه کرد و به آنها گفت که برادرش را
در آتش سوزی گم کرده‌است. ولی بعد پلیس را دقیقاً به محل جسد برادرش برد.
گرچه شواهد این‌طور نشان می‌داد که جسم ضخیمی به سر هنری خورده، پزشک
قانونی شهرستان مرگ او را ناشی از خفگی هنگام مواجهه با آتش اعلام کرد. بعد
از آن گین به زندگی در کنار مادرش ادامه داد. کمتر از دو سال بعد در 29
دسامبر سال 1945 آگاستا به طور ناگهانی مرد و پسر غمگین و مصیبت زده‌اش را
در مزرعه‌ای مخروبه تنها گذاشت.

دستگیری 

پلیس به
اینکه گین در ناپدیدشدن منشی یک مغازه به نام برنیس وردن، نقشی داشته باشد
ظنین شد. در 16 نوامبر سال 1957 در پلین‌فیلد آنها در آن شب اولین کشف
هولناک خود را در املاک او کردند: جسد وردن آنجا بود در حالی که سرش از تنش
جدا شده بود. جسد بدون سر او واژگون به‌وسیلهٔ طناب بر مچ دستانش و میلهٔ
عریضی که پاهایش به آن وصل شده بود در آنجا یافت شد. از همه وحشتناک تر
خالی بودن جوارح بدن از شانه تا شکم بود که مانند بز کوهی سلاخی شده بود.
به او از فاصلهٔ نزدیک با یک تفنگ کالیبر 22 شلیک شده بود و اعضای بدنش هم
بعد از مرگ قطع شده بود.

در جستجوی خانه اینها پیدا شد:

جمجمهٔ انسان در دو گوشهٔ تخت او نصب شده بود.
پوست انسان که با آن آباژور تزیین شده و به عنوان رو مبلی استفاده می‌شده.
کاسه سر انسان، که ظاهراً به عنوان کاسهٔ سوپ استفاده می‌شده.
قلب یک انسان
سر ماری هوگان صاحب یک میخانهٔ محلی، در یک کیفی کاغذی پیدا شد.
یک سقف کامل و نورانی از لب‌های انسان.
یک جلیقهٔ که با مهارت از پوست تنهٔ یک زن درست شده.
جوراب ساقه کوتاه که از غضروف انسان ساخته شده بود.

مفتضح‌ترین
ساخته‌های گین ماسک‌هایی از جمجمه بود(ماسکی که از سر انسان ساخته می‌شود.
بدین گونه که اول داخل کاسهٔ سر را خالی می‌کرده بعد چشم‌ها را در
می‌آورده و لب‌ها را نگه می‌داشته و کله را می‌جوشانده که فرم گردش حفظ
شود. استفاده از این روش سابقهٔ تاریخی دارد.

بچه‌های همسایه گین که او
گاهی اوقات از آنها هنگامی که پدر و مادرشان نبودند نگه داری می‌کرد، این
اشیا را دیده بودند یا در موردش چیزی شنیده بودند که خود گین آنها را بدون
فکر و بی مقدمه عتیقه از دریاهای جنوب معرفی کرد که از طرف پسرعمویش که در
جنگ جهانی دوم خدمت می‌کرده، فرستاده شده. در بررسی‌هایی که شد، مشخص شد که
اینها پوست صورت انسان هستند که به دقت از اجساد کنده شده و به عنوان ماسک
توسط گین استفاده می‌شده‌اند.

گین نهایتاً در بازجویی اعتراف کرد که او
زنان میانسال را که به تازگی دفن شده بودند نبش قبر می‌کرد-زنانی که به
مادرش شباهت داشتند- و به خانه می‌برد، جایی که پوست آنها را دباغی می‌کرد
که اشیای مهیب و هولناکش را بسازد. یک نویسنده تمایل گین به پوشیدن پوست و
ماسک زنانه را اینطور تعبیر می‌کند: «یک جانی زن جامه».

مدت کمی از مرگ
مادرش، گین تصمیم به تغییر جنسیت گرفت، البته بحث سر این هست که آیا گین
ترانس جنسی بوده یا نه. ولی او بیشتر لباس زنانه درست می‌کرده که بتواند
وانمود کند مادرش است تا اینکه بخواهد تغییر جنسیت بدهد.

گین در دادگاه
روانی و نالایق برای محاکمه تشخیص داده شد و به بیمارستان مرکزی ایالت
ویسکانسین فرستاده شد، بعدها بیمارستان مرکزی تبدیل به زندان شد و گین به
بیمارستان مندوتا منتقل شد. در سال 1968 پزشک گین اعلام کرد که او به
اندازه کافی صلاحیت محاکمه را داراست، ولی دوباره به دلیل نداشتن عقل سلیم
توسط قاضی بی‌گناه شناخته شد و بقیهٔ عمرش را در بیمارستان گذراند.

در 26 ژوئن 1984 اد گین به دلیل مشکل تنفسی و قلبی حاصل از سرطان در سن 77 سالگی در بیمارستان روانی مندوتا درگذشت. 

داستان
اد گین تأثیر ماندگاری بر فرهنگ غرب گذاشته به طوری که در بسیاری از فیلم
های، موسیقی‌ها و ادبیات آمده. داستان گین در بسیاری از فیلم‌ها آمده شامل:
سکوت بره‌ها (فیلم)، نور ماه از استفان جانسون، اِد گین؛ قصاب پلینت فیلد،
دیوانه گین همینطور پایهٔ شخصیت‌های بسیاری از فیلمها شد مانند: بوفالو
بیل، نورمن بیتس از آلفرد هیچکاک، صورت چرمی(کشتار با اره برقی) تأثیر گین
را می‌توان در شمار زیادی از گروه‌های موسیقی که جنایات او را به تصویر
می‌کشند، مشاهده کرد.

جفری دامر

جفری دامر متولد21 می 1960 – درگذشتهٔ در 28 نوامبر 1994یک آدم‌کشی زنجیره‌ای اهل آمریکا بود.

والدین
او از بنیادگرایان مسیحی بودند. او در جوانی الکلی بود. والدین جفری
زمانیکه او 18 سال داشت، پس از سالها درگیری از هم جدا شدند.

او اولین
قتل خود را در سن 18 سالگی انجام داد. اولین مقتول استیون هیکس نام داشت و
19 ساله بود .دامر وی را به خانه خویش دعوت کرد ولی اورا کشت چون «او خانه
را ترک نمی‌کرد».
او بعدها در دانشگاه اوهایو حضور پیدا کرد اما بعد از 2
ترم اخراج شد. سپس به اصرار پدرش به ارتش آمریکا ملحق شد. اما پس از 2سال
به علت نوشیدن بی رویه مشروب از ارتش اخراج شد.او بعد از اخراج چون
نمی‌توانست با پدر رویرو شود به خانه بر نگشت و به میامی بیچ فلوریدا رفت
زیرا از سرما خسته بود.

او
در 22 ژوئیه 1991 در حالیکه مرد دیگری را فریب داده بود دستگیر شد. در حین
تلاش برای قتل این فرد او فرار کرد و توانست خود را به یک ماشین پلیس
برساند.

وی میان ژوئن 1978 تا 19 ژوئیه 1991، هفده پسر و مرد را به نحو
فجیعی سلاخی کرد. او علاقه زیادی به جنازه‌خواری و آدمخواری داشت. اینها
بخشی از رفتارهای هولناک وی بود. او باور داشت که با خوردن گوشت قربانیانش،
آنها دوباره در درون وی زنده خواهند شد.

وی که به زندان ابد محکوم شد، سرانجام در 28 نوامبر 1994 به دست یک هم سلولی به قتل رسید.

او
یکی از بی رحم‌ترین قاتلان زنجیره‌ای آمریکا بود.مقتولین وی که تماما مرد
بودند بعد از کشته شدن مورد تجاوز قرار می گرفتند.او آنها را تکه تکه
می‌کرد و به فریزرش انتقال می‌داد. زمانی که پلیس به محل زندگی وی حمله کرد
ظرفهای پر از اسید دیده می‌شد که در داخل آنها اسکلت انسان بود. همچنین در
کمد خانه اش جایی محراب مانند بود که در آن شمع و استخوانهای قربانی‌هایش
را قرار داده بود و نوعی مراسم مذهبی مخصوص در آن برگزار می‌کرد.
او بیشتر قتل‌های خود را در آپارتمانش که «آپارتمان آکسفورد» نامیده می‌شد انجام می‌داد.

عضویت در تلگرام عصر خبر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
طراحی سایت و بهینه‌سازی: نیکان‌تک