گفتگوی جالب با برترین مربی فوتبال ایران
سرمربی تیم تراکتورسازی در آستانه سال جدید دل پری از برخی افراد دارد؛ خودش می گوید دست خیلی ها را گرفته اما دستش را گاز گرفتند. او آنها را بخشیده اما فراموش نمی کند؛ درست مثل نلسون ماندلا!
ورزش سه: سال 95 برای امیر قلعه نویی خوب شروع شد؛ او تیمی را از تونی اولیویرا تحویل گرفته بود که کاندیدای سقوط به دسته اول بود اما با اضافه کردن چند بازیکن این تیم را تا مرز کسب سهمیه آسیایی جلو آورد. تراکتورسازی تحت هدایت قلعه نویی برای لیگ شانزدهم نیز نفرات قدرتمندی را به خدمت گرفت و برای کسب عنوان قهرمانی گام بزرگی برداشت. همه چیز خوب پیش می رفت تا اینکه بحث محرومیت از نقل و انتقالات توسط فیفا پیش آمد و این مساله آغاز ناکامی های تراکتورسازی بود. قطعا سال 95 برای امیر قلعه نویی از نظر فوتبالی خوب تمام نشد وشاید تنها خبر خوشحال کننده برای او انتخابش به عنوان برترین مربی فوتبال ایران بود.
قلعه نویی اگرچه بابت گذشته و افتخاراتش احساس خوبی دارد ولی هنوز از خیلی ها ناراحت است و دل پری از برخی افراد دارد. خودش می گوید دست خیلی ها را گرفته اما همان افراد دستش را گاز گرفتند. با این حال تنها آرزویش برای سال 96 عاقبت به خیری است.
گفت وگوی خبرنگار “ورزش سه” با امیر قلعه نویی درباره اتفاقات سال 95 در ادامه از نظرتان می گذرد: *یک چرخ مان را پنچر کردند و گفتند مسابقه بده
*دست خیلی ها را گرفتم اما دستم را گاز گرفتند!
*در 10 سال اخیر نصف توانایی هایم را هم بروز ندادم
*همه آنهایی که اذیتم کردند، چوبش را خوردند
*انرژی ام را گرفتند، ازبس حسادت و عناد کردند
*عکسم با خودروی شخصی ام را منتشر کردند و چه حرف هایی زدند
*هرگز برای خودم و خانواده ام به کسی توصیه نکردم
*اگر آدم آقایان بودم، چه کارها که برایم نمی کردند
*آنها را می بخشم اما فراموش نمی کنم
*امیدوارم در سال 96 هیچ پدری شرمنده خانواده اش نباشد
*محرومیت فیفا، مرگ پورحیدری و فاجعه پلاسکو بدترین اتفاق های سال 95 بودند
*اگر افتخاراتم را یک نفر دیگر داشت، شرایط برایش فرق می کرد سال 95 با همه روزهای تلخ و شیرینش در آستانه تمام شدن است؛ به چیزهایی که می خواستید، رسیدید؟
قبل از هرچیز باید پیشاپیش سال جدید و نوروز باستانی را خدمت همه عزیزان داخل و خارج از کشور تبریک بگویم. امیدوارم سال خوب و پربرکتی برای ملت بزرگ ایران بوده باشد. بودند عزیزانی که سال گذشته همین موقع ها در بین ما بودند و الان دیگر نیستند. امیدوارم روحشان شاد باشد.
سال 95 برای من پرفراز و نشیب بود. ما تیم خوبی را بستیم و در ادامه راه نیز خوب کار کردیم. مشکل اولمان این بود که زمین مسابقه نداشتیم، وقتی که زمین آماده شد، یک جلسه از حضور هواداران محروم بودیم و وقتی تماشاچی مجوز ورود به استادیوم را گرفت و تیم مان هم تقریبا شکل گرفته بود، آن مشکلات برایمان ایجاد شد. قهرمانی برای ما دور از دسترس نبود اما متاسفانه اتفاقات به ما صدمه زد. یکی از دوستانم که در اصفهانی است، می گفت یک چرخ خودروی شما را پنچر کردند و گفتند مسابقه بده. 4 بازیکنی که ما روی آنها حساب کرده بودیم، مجوز بازی پیدا نکردند و سروش رفیعی هم که جدا شد و الان هم می بینید که در پرسپولیس چقدر خوب کار می کند و آمار گلزنی این تیم را بالا برده است.
به نظر می رسد از این موضوع بسیار ناراحت هستید…
قطعا همینطور است. ما 5 بازیکن کلیدی مان را از دست دادیم. با این حال اتفاقی است که افتاده و ما کارمان را انجام می دهیم اما واقعا با یک چرخ پنچر نمی شود مسابقه داد. مثل این است که دست و پایتان را ببندند و شما را داخل استخر بیندازد.
با وجود این مسائل اما آخرین خبری که در سال 95 درباره شما منتشر شد، بهترین شدن تان در بین مربیان ایرانی است. این خبر به نظر خوشحال کننده می آید.
این مساله لطف و عنایت بالاسری است. نتایجی که ما در این سال ها به دست آوردیم حاصل کار جمعی و مشارکتی بوده است و فقط برای امیر قلعه نویی نیست اما چیزی را می خواهم بگویم. شما ببینید که چقدر در این سال ها مرا اذیت کردند. واقعا 50، 60 درصد انرژی مرا گرفتند و احساسم این است من در این سال ها فقط 30، 40 درصد قابلیت های فنی ام را به اجرا گذاشتم. من آنهایی که در این سال ها اذیتم کردند را به خدا واگذار می کنم، هرچند که همه شان یکی یکی چوب کارهایشان را می خورند، چه در گذشته و چه در زمان کنونی.
برخی همواره علیه شما موضع گرفتند. به نظرتان دلیلش چه بوده است؟ متاسفانه در ایران شرایط اینطور است. خدا استاد عزت الله انتظامی را حفظ کند؛ او می گوید بخل و حسادت و تنگ نظری شغل دوم برخی از مردم ایران شده است. اعتقاد شخصی ام بر این است که من نصف توانایی هایم را در این سال ها نشان ندادم؛ از بس انرژی ام را گرفتند، از بس عناد کردند. متاسفانه هرکس سالم کار کند ریشه اش را می زنند. با این حال عزت را خداوند می دهد. شما ببینید رفتارهایی که در این سال ها با من شده، چگونه بوده و آمار ها درباره کارنامه ام چه چیزی را به شما می گوید؟ با این حال خداراشکر می کنم و تاکید دارم که این افتخارات مختص به امیر قلعه نویی نبوده و نیست. در کنار این مسائل اما خیلی ها هم بودند که همیشه از شما حمایت کردند و افتخارات شما را مایه افتخار دانستند.
بله، مخصوصا مردم که همیشه مرا مورد لطف قرار دادند. خیلی ها دنبال این بودند که امیر قلعه نویی را بزنند اما خوشحالم که این مردم در فرودگاه، خیابان و تمام معابر عمومی که مرا می بینند، به من لطف دارند. خوشحالم راهی که انتخاب کردم، باعث شده بین مردم مقبولیت داشته باشم. بگذارید مساله ای را برایتان بگویم.
در چه مورد؟
چندی قبل من به دعوت آقای مرتضی شایسته و امیر علی دانایی به اکران خصوصی یک فیلم رفتم. آنجا از من پرسیدند چه فیلمی خوب است؟ پاسخ دادم فیلمی خوب است که لایه های زیرین جامعه و دردهای جامعه را نشان دهد. می دانید چه شد؟ برخی آقایان در بوق و کرنا کردند که قلعه نویی مرفه است و از این حرفها می زند. حتی در رسانه ملی عکس من با خودروی شخصی ام را منتشر کردند و درباره ام حرف زدند. می خواهم افکارها را درباره ام ببینید. آقایانی که رسانه ملی دست تان است و همه چیز هم دارید، آیا اگر کسی که مرفه است و دردهای جامعه را بگوید، بد است؟ اینکه اصلا هنر است. اگر کسی شرایط مالی خوبی دارد و از حرف از مشکلات بزند که خیلی بهتر است. آخر چقدر عناد با امیر قلعه نویی؟
اما انگار دل پری هم دارید…
به هر حال همین است. مطمئنا عزت و ذلت دست خدا است. اگر امتیازات و افتخاراتی که من در ده سال گذشته در فوتبال به دست آوردم، فرد دیگری کسب می کرد، چه کارها که برایش نمی کردند. چون من آدم کسی نیستم و بنده خدا هستم وتا به حال برای خودم و خانواده ام پشت در اتاق هیچ مدیری ننشستم، این طور برخورد می کنند. شک نکنید اگر من هم آدم این افراد بودم، شرایطم بهتر از این حرف ها بود. خداراشکر می کنم که در زندگی ام بنده خدا بودم و بس. من شاید برای رفقایم زنگ زده باشم اما برای خودم و خانواده ام هرگز توصیه ای نکردم.
در آستانه سال نو، این افرادی که از آنها صحبت می کنید را می بخشید؟
نلسون ماندلا می گوید: «می بخشم اما فراموش نمی کنم». من قبل از بازی با فولاد از همه بچه ها حلالیت طلبیدم. در تمرین نیز این کار را کردم. وظیفه ام بود چنین کاری انجام دهم اما دلم می سوزد. دست خیلی ها را در این فوتبال گرفتم ولی آنها دست مرا گاز گرفتند. ناراحتی ندارم چون این کارها را برای خدا کردم و دیگر نباید برایم مهم باشد. از این حرف ها بگذریم، بدترین وبهترین اتفاق سال 95 برای شما چه بود؟
متاسفانه اتفاق تلخ زیاد داشتیم، بزرگان زیادی مثل منصورخان پورحیدری از جمع ما رفتند. حادثه تلخ پلاسکو بود اما فکر می کنم بسته شدن پنجره نقل و انتقالاتی بدترین اتفاق سال 95 برای من بود. درباره بهترین اتفاق هم واقعا حضور ذهن ندارم که پاسخ بدهم.
آرزویتان برای سال 96 چیست؟
بزرگ ترین آرزوی ما شیعیان، ظهور آقا امام زمان(عج) است. آرزوی سلامتی، آرامش و آسایش برای مردم ایران دارم. ملت ایران واقعا بزرگ هستند. ایران اسم بزرگی است و متاسفم که شرایط زندگی در ایران برای خیلی ها خوب نیست و خیلی ها زیر حط فقر هستند. مردم ایران نجیب و شریف هستند و از طرفی کشورمان نیز ثروتمند است. در چنین شرایطی نباید حال و روز مردم ما این باشد. امیدوارم هرچه زودتر مشکلات اقتصادی برطرف شود و هیچ پدری شرمنده خانواده اش نباشد. شفای همه مریض ها را از خداوند خواستارم و امیدوارم آنهایی که در جمع ما بودند و نیستند، خداوند با انبیا همنشین شان کند. برای خودم و خانواده ام و ملت ایران نیز طلب عاقبت بخیری می کنم. انشاءالله خداوند ما را هم بیامرزد.
آرزوی فوتبالی برای سال جدید ندارید؟
من آرزوی ندارم؛ توکلم به خدااست و تکلیفم را انجام می دهم.