شکر خدا سیما این قدر عقلانیتی دارد که به امثال شما انتن نمی دهد آقای مجری!
فرهاد عشوندی
وحید ایمانی؛ او همان مجری برنامه متن و حاشیه است که وقتی گروه جدید مدیران سیما آمدند ، از برنامه اش رفتنی شد. چرایش را خودش انداخت گردن دولت و گفت به خاطر انتقاداتش کنار گذاشته شده است. البته اینکه چرا او در میان همه مجریان و برنامه هایی که برای تلویزیون ساخته می شوند و از سر تا ذیل دولت روحانی را به باد انتقاد می گیرند ، باید کنار گذاشته می شد را هیچ وقت درباره اش توضیح نداد و مدیران سیما و مدیران دولتی هم حرف هایش را خیلی جدی نگرفتند. او اما حالا در اینستاگرامش حس خود چه گوآرا پنداری دارد و فکر می کند قهرمان جبهه اصولگرایی است که حقش را دولت خورده پس می تواند هرچه دلش می خواهد بنویسد و بعد هم فکر می کند خیلی با نمک خواهد بود اگر بگوید از ترس دادگاه و شکایت خود سانسوری کردم. جدیدترین نوشته اش به بهانه سلفی نمایندگان مجلس بود با خانم موگرینی و آقای مجری خوش ذوق حتی نکرده بود در انتخاب عکس کمی دقت کند. او می خواست بگوید علیرضا رحیمی از صراط مستقیم خارج شده. علیرضا رحیمی ، نوجوان رزمنده ای که در اسارت به خبرنگار خانم خارجی می گفت« ای زن به تو از فاطمه اینگونه خطاب است ، ارزنده ترین زینت تو حفظ حجاب است.» حالا چون دوربین به دست از موگرینی عکس گرفته ، از باورهایی که برایش جنگیده از نظر آقای مجری خارج شده است!اگرچه آنچه به رفتار علیرضا رحیمی نقد وارد می کند ، مثل همه ان 17 نماینده دیگر در ان قاب ، رفتار خارج از چارچوب دیپلماتیک حضرات و ذوق زدگی بیش از حدشان است که بی شک هیچ یک نگاه اروتیک جنسیتی قطعا به تماشای این خانم دیپلمات نداشتند و اصلا حجاب اسلامی او برای آن مراسم پذیرفته شده بوده که وارد مراسمی رسمی و اینچنینی شده است که پیشتر دوستان اصولگرا هم چنین هیجان زده کنار کاترین اشتون زیاد عکس دارند و قطعا برای آن ذوق زدگی احتمالا نمی توان گفت جذب در زیبایی آن خانم شده اند. حالا بگذریم که آقای مجری این قدر هیجان زده بوده که از بین عکس ها نکرده تصویری درست از رحیمی انتخاب کند؛ تازه اگر نخواهیم بگوییم شرط انصاف را رعایت نکرده است. او عکسی گذاشته از زمانی که این نماینده دارد به فردی غیر از خانم موگرینی دست تکان می دهد و خواسته این رفتار را ذوق زدگی بسیجی سابق و نماینده امروز توصیف کند، درحالی که خیلی ساده با بزرگ کردن تصویر می توان دید اصلا «زاویه افق بدن!»آقای نماینده سمت این خانم نیست، اقلا در این تصویر.باز اما این ماجرا و این بی انصافی آقای مجری چندان از نظر من یکی اهمیتی ندارد که جسارت او به خاندان شهید باکری در اولیت برایم قرار می گیرد. اینکه در بخشی از نوشته اش آورده:« نمیدانم خود شهید باکری را یادت هست یا الان او را با اسم بچه هایش میشناسی؟! من خودِ خودِ باکری را میگویم! نه آن چهره دروغینی که گاهاً بستگانش از اون ساخته اند…» او از بخش هایی از وصیتنامه شهید استفاده کرده که می گوید بعد از جنگ چه سرنوشتی برای شان رقم می خورد. روایتی که خیلی معروف شده است. نه برای خرده رفاقت دورادوری که با احسان عزیز باکری و این خانواده محترم دارم که بیشتر برای جنس جسارت و توهینی که به اسم شهید به خانواده اش می کنند و این بار این حرف ها را دارد مجری مدعی اصولگرایی می زند ، خواستم نکاتی را یادآوری کنم. دوست عزیز که بعید می دانم حتی فرق بین حاجی و برادر و رزمنده را به درستی در ادبیات بچه های جنگ بدانی ، شهیدی که این نسبت را به خانواده اش داده ای ، همان شهیدی است که روزگاری دوست و رفیق شفیق شما اصولگرایان نزدیک به طیف پایداری ، آقای محصولی او را از سپاه کنار گذاشته بود و دلش را شکسته بود. این دیگر حقیقتی انکار ناپذیر است که این جوان تحصیلکرده دانشجو جنس اعتقادات خالصش با تفکرات همفکران شما تفاوت داشته و بی دلیل نیست که امروز هم یادگارانش اینچنین از سوی شما انگ می خورند. شما که خیلی چهره شاخصی نیستی . در آن شلوغی های پایان دهه 80 مگر نبود که همین آقای ذوالنور که امروز در مجلس نماینده تندروی اصولگرایان در قم هستند ، جسارتی به این خانواده عزیز کرد و کار به جایی رسید که عزت ضرغامی رئیس وقت صدا و سیما در سرمقاله ای برای جام جم به این توهین پاسخ داد و اتفاقا همان جا تاکید کرد زمانی که شهید باکری ها می جنگیدند ، شما کجا بودید که امروز به خود اجازه می دهید به اهل بیت شان جسارت کنید.راستش نوشته تان خود گواهی است بر اینکه شکر خدا هنوز می توان رگه هایی از عقلانیت را در مدیران ارشد سیما دید. باید اینکه به چون شمایانی آنتن زنده نمی دهند تا این جنس افکارتان را بی مطالعه نشر دهید را به فال نیک گرفت.