گپ خواندنی با امامجمعهای که قهوه خانه مي رود
به جوان باید احترام گذاشت. جوانهای خوبی داریم. یکی از اشتباهاتمان این است که فکر میکنیم مردم مثل میوه و تره بار هستند و باید آنها را جدا کنیم ظلمی که روحانیت به خودش میکند از این موضوع است.
عصر خبر به نقل از تسنیم : امام جمعه کشاورز آمل که در تجمع معترضین ۹۶ سخنرانی کرده بود، میگوید برای ارتباط با مردم و شنیدن صدای آنها، دامداری و کشاورزی را ادامه میدهد و برای گفتوگو با جوانان حاضر است حتی در قهوهخانه هم حضور یابد.
حجت الاسلام والمسلمین سید جلیل مرتضوی امام جمعهای است که میگوید روستایی و فرزند قصاب است و در مراسمات عروسی گرفته تا خط مقدم نبرد در سوریه حضور دارد.
اهم این گفتوگو را در ادامه بخوانید:
*روحانیت باید آخوند باشد و در قلبهای مردم جای بگیرد و کنار مردم باشد، بهنظر من یکی از ویژگیهای روحانیت این است که خانوادهاش همرنگ جماعت و مردم باشد. من سال 80 که به ایلام رفتم خانواده را همراه خودم بردم همان مدرسهای که بچههای عادی میرفتند بچههای من هم میرفتند گرچه در قم که بودیم فرزندانم به مدارس غیرانتفاعی میرفتند اما وقتی مسئولیتی گرفتم که ایجاب میکرد همانند مردم باشد، فرزندانم را به مدارس دولتی فرستادم.
*من همه جا هستم، در بیمارستان، در بخش کشاورزی، در بازار، در خانههای مردم، در عروسی و عزا و در زندان که بارها بارها رفتهام.
*من چندین بار زندان رفته و با زندانیانهای هم غذا و هم صحبت شدهام.
*تیم فوتسال داریم که برای نهاد نمازجمعه است. هم خواهران و هم برادران.
*وقتی امام جمعه رامسر بودم، رفتم گوشت بخریم. فروشنده گفت این گوشت خیلی خوب است، گفتم اگر خوب است برای شما. آن که میگوید بد است را به من بدهید. گفت فرقشان چیست؟ گفتم این گوشت بز است و آن یکی بره. قصاب تعجب کرد. به شوخی به او گفتم من به اندازه سن شما قصابی و دامداری کردهام.
*با همین لباس و همین الان از کشاورزی آمدم.
*اصلا امام جمعه چه اشکالی دارد که کار کند؟ این حرفها که بگویند امام جمعه نباید کار کند درست نیست. وقتی صبح فاطمه سادات به مدرسه برود ما هم 7 صبح با حاج خانم به سر زمین میرویم و امروز هم کاهو کندیم.
*معتقدم ماشین باید امنیت داشته باشد. ولی اینکه مقید باشم حتما ماشین خاصی سوار شوم، اینطور نیست. چه ژیان باشد چه بنز، هرچه باشد سوار می شوم.
*من در فقر زندگی نمیکنم اما مثل مردم زندگی می کنم. مثلا برای دخترهایم عروسی گرفتم که مردم می گیرند. البته مراسم در هتل نبود من به مکه فرستادم و در حسینیه عروسی گرفتم با کمترین هزینه.
*من 2 تا داماد دارم که هر 2 بیکار هستند یکی دکترای جامعه شناسی دارد و دیگری شاگرد اول دانشگاه شهید بهشتی است. به جدم قسم سفارش نکردم و نشانهاش هم این است که دامادهایم بیکار هستند؛ اگر همین امروز اراده بکنم مشغول میشوند اما این کار را نکرده و نخواهم کرد.
*به جوان باید احترام گذاشت. جوانهای خوبی داریم. یکی از اشتباهاتمان این است که فکر میکنیم مردم مثل میوه و تره بار هستند و باید آنها را جدا کنیم ظلمی که روحانیت به خودش میکند از این موضوع است.
*من با لاتها هم ارتباط دارم، من میگویم همه خوب هستند شما حرف ما را بد تعبیر نکنید.
*از شورای سیاستگذاری ائمه جمعه ماهانه 200 هزار تومان واریز میشود، حقوق همین است. آدامس هم نمیشود خرید. حقوق همین است که گفتم.
*اگر نخندند، قهوه خانه هم میروم اگر نروم و با آنها صحبت نکنم نمیتوانم حرفشان را بشنوم. امام جمعه باید بین جوانان باشد. باید به میادین ورزشی رفت، باید به مراکز تفریحی رفت باید به قهوه خانه و زورخانه هم که شده رفت. ما حق نداریم دین را تنها در سینه زدن و گریه کردن خلاصه کنیم. شادی و نشاط لازم است و باید به این شادیها احترام گذاشت و با جوانها بود.