اقتصاد ایران در «بحران» نیست، «بیمار» است
دولت همواره تلاش داشته که به مردم بفهماند که بهترین
خدمات وکارامدترین سیاست ها در این دولت روی داده است به طوری که در
بسیاری از مصاحبه های رییس جمهور به صراحت صحبت از ایجاد شش میلیون شغل می
شود که بسیاری از کارشناسان این آمار را نه تنها واقعی نمی دانند بلکه
معتقدند بسیاری از شغل هایی که هم اکنون در کشور وجود دارد یا شغل نیست و
یا میزان درآمد با تورم فاصله بسیار دارد.
در این باره دکتر ابراهیم رزاقی کارشناس اقتصادی و عضوهیأت علمی سابق دانشگاه تهران در گفتگو با«فردا»
بر این باور است که سیاست های دولت در خصوص هدفمندی یارانه ها نه تنها
کارآمد نبوده بلکه سبب شده است که بیماری اقتصاد ایران شدیدتر شود .
وی
با بیان این مطلب که ارائه آمارهای دولت از تولید شغل به مردم، با آنچه که
در واقعیت دیده می شود مطابقت ندارد گفت: ایران 80 میلیون نفر جمعیت
دارد. علم اقتصاد می گوید باید بین 35 تا 40 میلیون شغل در کشور برای این
تعداد جمعیت وجود داشته باشد. طبق آمار رسمی تنها 25 میلیون شغل در کشور
مهیا است یعنی 15 میلیون نفر در کشور بیکارند. این در حالی است که بسیاری
از کارهایی که در ایران شغل محسوب می شود با شغل هایی که به عنوان مثال در
کشور ژاپن وجود دارد متفاوت است.
رزاقی افزود: در این
کشورها بسیاری از شغل های خدماتی به دلیل سود پایین وجود ندارد و مشاغل
تولیدی حرف اول را می زنند. در صورتیکه کشوری مانند ایران تمایل به سمت شغل
های خدماتی بیشتر است زیرا سود و درآمد حاصل از آن بسیار بیشتر از تولید
است. برای مثال ایران 4 میلیون مغازه دار دارد که حدود 3و نیم میلیون آن
نسبت به معیارهای بین المللی اضافه محسوب می شود. همچین براساس معیارهای
اقتصادی با هر ده هزار دلاری که در کشور هزینه می شود باید یک شغل پایدار و
تولیدی ایجاد شود اما از زمان آقای هاشمی رفسنجانی تا امروز نزدیک به
1200 میلیارد دلار خرج شده که بر اساس این معیار باید 120 میلیون شغل ایجاد
شده باشد در صورتی که تعداد شغل قبل و بعد از انقلاب تنها 23 میلیون نفر
بوده است.
این کارشناس ارشد اقتصادی با اشاره به سرمایه های
هنگفتی که در اثر سوتدبیر به تولید منجر نشده است اظهار داشت: معیار ها
نشان می دهد که با سرمایه ها در این دوران ها به گونه ای برخورد شده که به
تولید منجر نشده است. بنابراین در حد 15 میلیون بیکار در کشور داریم و
بسیاری از شغل هایی نیز که وجود دارند تنها نام شغل را یدک می کشند و شغل
نیستند. به این معنا که این به اصطلاح مشاغل، شغل درآمدزایی به معنی تولیدی
نیست برخلاف آن چیزی که از سوی دولت به عنوان افتخار یاد می شود..
وی
تاکید کرد: دولت باید بداند برخورد این چنینی نه تنها افتخار نیست بلکه
این چند میلیون شغلی که ایجاد شده و شغل محسوب نمی شوند، نشان دهنده نبود
یک سیاست اشتغالی متناسب با قانون اساسی است. اصل 43 قانون اساسی می گوید
هر ایرانی باید یک شغل داشته باشد و باهمان یک شغل بتواند زندگی کند در
حالیکه درصد بالایی از مشاغلی که وجود دارد نیز پاسخگویی تامین نیازهای
مردم نیست و کاستی زیادی وجود دارد. متاسفانه در این دوره بسیار می بینیم
افرادی که شغل دارند اما نمی توانند با آن زندگی کنند و مجبور هستند شغل
دوم داشته باشند. این افراد به شدت تحت فشار مادی زندگی اند که این عملکرد
دولت قابل دفاع نیست.
این اقتصاددان با اشاره به اصرار بی مورد
دولت برای ورود به فاز دوم هدفمندی نیز گفت: فاز اول هدفمندی یارانه ها رو
به پایان است و دولت اصرار دارد که مجلس اجازه ورود به فاز دوم هدفمندی را
بدهد و این کار عاقلانه ای نیست. هدفمندی یارانه ها جزء سیاست های بانک
جهانی صندوق بین المللی پول است که به تمام کشورهای در حال توسعه توصیه شده
است. سیاستی که قرار است با این هدف اجرایی شود این است که که به گونه ای
یارانه به یک کشور داده شود که قیمت ها کم کم بالا رود و تولیدات خارجی که
مربوط به کشورهای صنعتی است بهتر بتوانند در کشورهای در حال توسعه ورود
پیدا کنند.
این اقتصاددان با یادآوری این نکته که کشورهایی مانند
ایران چنین تفکر اقتصادی ندارند اظهار داشت: کشورهایی مانند ایران در این
موارد فقط حرف می زنند اما عمل در کار نیست. در ایران مزد حقوقی که به
کارگر و کارمند می دهند متناسب با تورم نیست و هرچه زمان می گذرد فاصله
میان در آمد یک کارمند یا کارگر با مزدی که دریافت می کند بیشتر می شود.
دولت ها برای اینکه افراد را ساکت کنند یارانه می دهند که اگر تورم نباشد
شاید جبران کمبودهای زندگی شود اما در غیر این صورت دوباره باید یارانه را
افزایش دهد که این ضرر برزگ اقتصادی است که به یک کشور می تواند وارد شود.
وی
تصریح کرد: مرحله اول هدفمندی در ایران در شرایطی شروع به کار کرد که همه
می دانستند با حذف یارانه ها افزایش قیمت خواهیم داشت و در مواردی هم دیده
شد که این افزایش قیمت بی نهایت بالا بوده است تا جایی که شکاف عظیمی میان
قشر مرفه و نیازمند ایجاد شده است. متاسفانه یارانه بنزین را با یارانه
نان و دارو را یکی دانستند و شرایطی ایجاد شد که طبقات پایین بیشتر تحت
فشار حذف یارانه قرار گرفتند و یارانه را هم به همه یکسان دادند. برای
طبقات بالا مبلغ یارانه چندان مهم نبود اما برای طبقات پایین در ابتدا رقم
بالایی به نظر می رسید اما به مرور زمان به دلیل افزایش قیمت ها فشار را بر
این طبقه بیشتر می کند .
این اقتصاددان در ادامه با اشاره به
اثرات سو مدیریت در هدایت فاز اول هدفمندی یارانه ها گفت: اجرای بد فاز اول
هدفمندی نه تنها به تولید منجر نشد بلکه بحرانی نیز در تولید کشاورزی و
صنعتی ایجاد کرد. با قیمت ها و تورمی که وجود دارد و همچنین نقدینگی
وحشتناک بخش خصوصی که در کار سودآور سوداگری که دولت ایجاد کرده مشغول شده و
در نتیجه در این فضاهای منفی، مشخص نیست دولت با چه امیدی قصد ادامه فاز
دوم هدفمندی را دارد.
این کارشناس ارشد اقتصادی، با انتقاد از
عملکرد دولت، شرایط فعلی اقتصاد کشور برای چنین کاری مناسب نیست و افزود:
دولت زمانی که از اجرای بد اولین مرحله هدفمندی یارانه دید که چه لطمه ای
به تولید خورده است چرا سیاست های خود را تغییر نداد و بازهم این سیاست ها
ادامه پیدا می کند. هیچ مدیری در دنیا نیست که به کار خودش این جور نگاه
کند. هر مدیری اگر نخواهد انهدامی عمل کند برای تصمیم گیری درست به تجربه
خودش توجه می کند نه اینکه اشتباه گذشته را مدام تکرار کند.
وی
تاکید کرد: قبل از اجرای فاز اول هدفمندی قیمت دلار ثابت بود اما حالا
تغییر کرده آنهم در شرایطی که ما مورد تهاجم غرب قرار گرفته ایم. از لحاظ
اقتصادی مرحله اول هدفمندی رضایتبخش نبوده سیاست های تعدیل اقتصادی را که
سیاستهای اقتصادی آمریکایی است را اجرا کرده ایم. 1200میلیارد هم خرج شده
اما مشکل تولید حل نشده است و متاسفانه باز هم در فکر مرحله دوم هدفمندی
است.
دکتر ابراهیم رزاقی با اشاره به اینکه اقتصاد هر کشور جانش به
تولیدکننده بسته است نه به دلال و واسطه ها و مفت برها گفت: آیا دولت به
نمایندگی از مردم این راه را ادامه می دهد؟ شاید در مرحله اول نمایندگی از
مردم را داشتند اما امروز ادامه این روند برای مردم روشن نیست. ممکن است
برای بخشی از مردم مفید باشد اما اکثریت مردم مورد تایید قرار نمی دهند.
اقتصادی که دلال جایش را به تولید کننده می دهد عاقبت روشنی ندارد.
وی
با تمجید از صبوری مردم ایران در برابر مشکلات اقتصادی و همچنین بی تدبیری
مدیران اقتصادی خاطرنشان کرد: مردم ما غیر از برخی تیپ های شبه روشنفکری،
مردم صبوری هستند. مردم ایران به طور تاریخی حس ناخودآگاهی دارند که خطر را
خوب تشخیص می دهند. . این مردم صبور همان مردم صبور دوران جنگ هستند اما
خارجی ها و برخی از روشنفکران ایرانی فکر می کنند که مردم ایران تغییر کرده
اند. تنها تفاوت این دوره با دوران جنگ از لحاظ اقتصادی این است که در آن
دوره دولت، تدابیر درستی به کار برد اما الان تدابیر به کار رفته درست نیست
و هنوز هم دولت سعی دارد با سیاست تعدیل اقتصادی ادامه دهد.
این
کارشناس اقتصادی با اشاره به هدف واقعی دولت در دادن یارانه به مردم گفت:
دولت با یارانه دادن می خواهد به مردم بگوید من ولی نعمت شما هستم و با
یارانه مشکل مردم را حل می کند و این هم همسو با سیاست های غرب است. ولی
نکته این جاست که اگر دولت قصد دادن یارانه دارد باید به تولید کننده
کشاورزی و صنعتی بدهد. اصلا چرا دولت به جای پول به مردم کالابرگ نمی دهد و
یا چرا وقتی می بیند و می داند سواستفاده زیاد است خودش واردات را به عهده
نمی گیرد. متاسفانه بانک ها نیز در شرایط فعلی نقش واسطه ها را ایفا می
کنند و به جای واسطه ها، سودپرستانه به حالت انهدامی در اقتصاد کشور عمل می
کنند.
وی در پایان با تاکید بر اقتصاد بیمار ایران و سومدیریت در
مسائل اقتصادی گفت: اقتصاد ایران به مرحله بحران نرسیده است و فقط بیمار
است. سیاست های دولت ها، بعد از جنگ، یعنی همان سیاست های تعدیل اقتصادی آن
بسیار ناکارامد بوده و انگار دولتی ها یادشان رفته قانون اساسی چه می گوید
و نظر امام راحل و آرمان های انقلاب راجع به اقتصاد چه بوده است؟ مثل
اینکه در کشوری زندگی می کنند که چیزی به اسم انقلاب و قانون اساسی و آرمان
اقتصادی برای آنها وجود ندارد.