بازداشت سارق مسلح طلافروشی/ آتش و دود ایجاد کردم تا دوربین ها تصویرم را ضبط نکنند
ایران نوشت:ساعت 4 بعد از ظهر یکشنبه 5 تیر، مرد جوانی در حالی که ماسکی بهصورت و کیسهای به دوش داشت به سمت طلافروشی زیر پل عابر پیاده در منطقه قرچک ورامین رفت.
چند عابر در حال گذر از آنجا بودند و مرد دستفروشی نیز اجناسش را مقابل طلافروشی بساط کرده بود. مرد جوان که بلوز و شلوار مشکی به تن داشت به سمت طلافروشی رفت و در یک لحظه با آتش زدن بطری که داخل آن بنزین بود، بطری را مقابل طلافروشی به زمین کوبید.
با آتش گرفتن در طلافروشی ناگهان عابران از ترس به اطراف فرار کردند و مرد ناشناس اسلحه کلتش را بیرون آورد و به سمت شیشه طلافروشی شلیک کرد. با شلیک اولین گلوله، شیشه ویترین طلافروشی در مقابل چشمان حیرت زده عابران و کسبه شکسته شد و همزمان آژیر خطر طلافروشی به صدا درآمد. مرد جوان به سمت ویترین مغازه رفت و مشتی طلا از داخل ویترین برداشت و سپس به سمت خودروی پژو 405 خودش که در 200 متری طلافروشی پارک بود رفت. با به صدا درآمدن آژیر طلافروشی، مأموران گشت کلانتری بلافاصله راهی محل شده و بدین ترتیب تعقیب و گریز آغاز شد.
مأموران چندین بار دستور ایست داده اما مرد پژو سوار بدون توجه به اخطارهای آنها به فرار ادامه داد و راهی تهران شد.همزمان با فرار سارق طلافروشی به سمت تهران، پلیس ورامین، بلافاصله موضوع را به پلیس پایتخت و پلیس شهرستانهای اطراف اعلام کرد. با دریافت این خبر مأموران کلانتری 169 مشیریه وارد عمل شده و با زیر نظر گرفتن خیابانهایی که احتمال ورود متهم به آنها میرفت، طرح مهار را به اجرا گذاشتند. دقایقی بعد مرد پژو سوار از مقابل مأموران عبور کرد و مأموران کلانتری با شناسایی خودرو تعقیب او پرداختند.
تعقیب و گریز ادامه داشت تا اینکه سارق طلافروشی مجبور شد خودروی پژو را رها کرده و اینبار پیاده به فرار ادامه دهد اما اقدام به تیراندازی به سمت مأموران کرد. سپس در اقدامی عجیب با تهدید اسلحه راننده یک خودروی عبوری را گروگان گرفته و قصد داشت با سرقت خودروی او، به فرارش ادامه دهد اما با اقدام بموقع مأموران کلانتری مشیریه ناکام ماند و پس از 30 دقیقه فرار توسط مأموران کلانتری بازداشت شد.
سرهنگ جلیل موقوفهای، رئیس پلیس پیشگیری تهران با اعلام این خبر گفت: از متهم یک قبضه سلاح جنگی با دو خشاب و ۱۹ تیر جنگی کشف شد؛ همچنین در بررسی اولیه از داخل خودروی متهم طلاهای سرقت شده که 13 حلقه النگو به وزن حدود 200 گرم بود کشف شد.با دستگیری متهم، روز گذشته او برای تحقیقات به شعبه اول بازپرسی دادسرای ویژه سرقت منتقل شد. وی زمانی که در مقابل بازپرس اکبری قرار گرفت به سرقت طلافروشی اعتراف کرد و از آنجایی که سرقت در شهرستان ورامین رخ داده بود، پرونده با قرار عدم صلاحیت به دادسرای مربوطه ارسال شد. سردار کیومرث عزیزی، فرمانده انتظامی شرق استان تهران نیز گفت: در این حادثه متصدی طلافروشی مجروح شده بود که به مراکز درمانی منتقل شد و حال عمومی وی خوب اعلام شده است.
گفتوگو با متهم
چه شد که تصمیم به سرقت مسلحانه از طلافروشی را گرفتی؟
من در کارگاه تولید بستنی که متعلق به دامادمان بود کار میکردم وضع مالیام بد نبود. اما او با پدرم به اختلاف برخورد و برای انتقام از پدرم، مرا از کارگاه بیرون کرد. مشکلات و بدبختیهای من از زمانی شروع شد که اخراج شدم، باید ماهی 3 و نیم میلیون تومان اجاره خانه میدادم و این در حالی بود که دخترم هم تازه به دنیا آمده بود. خودتان حساب کنید چگونه باید خرج و مخارج زندگی و زن و بچه را تهیه میکردم. هر جا دنبال کار گشتم هیچ کاری که درآمدش کفاف مخارج زندگیام را بدهد پیدا نکردم. به همین خاطر به فکر سرقت افتادم. گفتم طلاهای سرقتی را میفروشم بدهی هایم را میدهم و با باقیمانده آن برای خودم کار و کاسبی راه میاندازم.
طلافروشی را چطور شناسایی کردی؟
طلافروشی در نزدیکی خانهمان بود. دو روز قبل از سرقت به آنجا رفتم و محل را زیر نظر گرفتم. متوجه شدم که طلافروشی از ساعت 3 و نیم تا 4 و نیم بعد از ظهر تعطیل است. از 16 روز قبل هم اسلحه و فشنگ به مبلغ 15 میلیون تومان خریداری کردم تا با کمک اسلحه نقشه سرقت را اجرا کنم.
نقشه سرقت چه بود؟
ساعت حدود 4 بعد از ظهر به سراغ طلافروشی رفتم و ماشینم را 200 متر پایینتر پارک کردم. یک بطری بنزین هم با خودم بردم و آن را مقابل مغازه طلافروشی آتش زدم. دود ناشی از آتش جلوی دوربینها را میگرفت و اینطوری دوربینها تصویر مرا نمیتوانستند بخوبی ضبط کنند. بعد از روشن کردن آتش به سمت ویترین مغازه طلافروشی رفته و یک تیر به سمتش شلیک کردم. شیشه شکسته شد و دستم را داخل ویترین برده و یک مشت النگو برداشتم. اما همین که شیشه شکست،آژیر طلافروشی به صدا درآمد و مأموران گشت پلیس که در آن حوالی بودند متوجه سرقت شدند. صدای آژیر و دیدن خودروی پلیس مرا ترساند و باعث شد که به سرقت 13 عدد النگو قناعت کنم. حین فرار مأموران به سمت شیشه ماشین شلیک کرده و شیشه عقب ماشین شکسته شد و من برای اینکه آنها دست از تعقیب بردارند سه تیر هوایی شلیک کردم.
سابقه داری؟
نه سابقه دارم و نه اعتیاد، تحصیلاتم هم سیکل است