رسانه های دولتی و حامی دولت رئیسی،می خواهند رسانه های منتقد را خاموش کنند؟
شرق نوشت:آقای رئیسی، سالها رئیس سازمان بازرسی کل کشور بود و بهخوبی میداند که برای مبارزه با فساد اداری و بهبود عملکرد دولت، رسانههای آزاد بزرگترین تأثیر را دارند؛ با این وجود در بر همان پاشنه گذشته میچرخد و رسانههای پرتعداد وابسته به حاکمیت، به بهانه جنگ روایتها، تلاش بر خاموشکردن صدای رسانههای منتقد دارند.
از نیمه دوم دهه 70 و نقشآفرینی تاریخی رسانههای آزاد و مستقل، محافظهکاران احساس کردند از ناحیه رسانه ضعف جدی دارند؛ بنابراین برای ایجاد رسانههای بزرگ و تأثیرگذار برنامهریزی کردند. خبرگزاریهای مهمی مانند فارس، مهر و تسنیم ایجاد شد و تلاش خوبی صورت گرفت که مرجعیت فضای خبری را به دست بگیرند. اینها در کنار رسانه اصلی و غیرقابل رقابت صداوسیما بود که هژمونی بزرگی ایجاد میکرد.
در کنار گسترش رسانههای رسمی توقیف و تعطیلی و دستگیری و محدودیتهای رنگارنگ، بالای سر رسانههای مستقل بود. تنگکردن فضا بر روزنامهنگاران مسئول و متعهد و رسانههای آزاد، باعث شد به تدریج بخش مهمی از صاحبان قلم، رفتن را به ماندن ترجیح دهند و جذب رسانههای بینالمللی شوند که حوزه فعالیت آنها عموما در جهت تضعیف و تخریب نظام جمهوری اسلامی بود.
تحقیقات جدید در حوزه مصرف رسانهای نشان میدهد افول مستمر تأثیرگذاری رسانه ملی و رشد روزافزون رسانههای اجتماعی در فضای مجازی، عملا مرجعیت خبری ایرانیان را به خارج از مرزها انتقال داده و نقشآفرینی رسانههای بیرونی را پررنگتر از همیشه کرده است.
اکنون در فضای خبری کشور، بخش فارسی بیبیسی، تلویزیون اینترنشنال، تلویزیون منوتو و صدای آمریکا، صاحبنقش شدند. شبکه ایران اینترنشنال گوی سبقت را ربوده و با بهکارگیری روزنامهنگاران و مجریان مهاجر، بر شکلگیری افکار عمومی در داخل تأثیر میگذارد. حمایت از خانواده سلطنتی پهلوی و بزرگنمایی اعتراضات طبیعی صنفی و جهتدارکردن مخالفتها، به شکل هدفمند دنبال میشود. شاید اگر حسن روحانی نصیحت هاشمیرفسنجانی را گوش میکرد و روابط با عربستان سعودی را بهبود میبخشید و به آن اهمیت میداد، اصولا این شبکه خبری شکل نمیگرفت.
انتظار میرفت با روی کار آمدن دولت انقلابی آقای رئیسی، رسانه ملی در کنار رسانههای پرتعداد وابسته به حاکمیت، به مدار حرفهای برگردند و با فعالیت منطقی، مرجعیت خبری را به داخل برگردانند و بتوانند با همافزایی و جریانسازی درست، کمک کار دولت باشند و بر افکار عمومی و خواستههای مردم جهت دهند. در یک سال فعالیت دولت جدید، چنین حرکتی مشاهده نشد و البته فعالیت رسانههای بیرونی و اثرگذاری آنها، بیشتر از قبل به نظر رسید.
توصیه به دولت آن است که از رسانههای همسو بخواهد فعالیت حرفهای کنند. از توجیه ضعفهای دولت و حمله به منتقدان آن خودداری کنند. اکنون روزنامه کیهان با هدف کمک به دولت انقلابی هر روز برای رسانههای مستقل و نویسندگان منتقد، خطونشان میکشد و تهدید میکند. اینها کمک به دولت نیست و تبعات آن دامنگیر دولت خواهد شد. بخش رسانهای دولت فشل است. سخنگوی دولت به کلی ناتوان از انجام چنین مسئولیت خطیری است. تجربه یک سال حکمرانی باید خود را در تغییر و تحول سال بعد نشان دهد. اگر کار بر همین منوال پیش برود، سال دیگر وضعیت حوزه رسانه بدتر از گذشته و بالطبع فاصله دولت – ملت بیشتر از گذشته خواهد شد. مخلص کلام اینکه امکان فعالیت حرفهای رسانهها اسم رمز موفقیت دولت انقلابی است