خانم احمدی نژاد! “مظلوم”، مردم هستند نه برادرتان
می گویند «فارسی، شکر است » و درست هم می گویند. از شیرین ترین و شکرین
ترین ضرب المثل ها یکی هم، این است :« خوش تر آن باشد که سرّ دلبران، گفته
آید در حدیث دیگران».
سرکار خانم پروین احمدی نژاد اما ترجیح داده
اند که منتظر نظر« دیگران» درباره عملکرد برادر -محمود احمدی نژاد- ننشینند
و خود در « دل نوشته »ای به وصف او پرداخته و این القاب را در پی هم
آورند:« شهید تهمت، رییس جمهور مظلوم و غریب » و البته برای التیام خود و
همفکران، این غربت را با قصه غربت رسول خدا( در مقابله با نفاق)، امام علی (
با قلب”!”شکافته) و ام ابیهای پهلو شکسته و تنهایی امام حسن (ع) و شهادت
امام حسین(ع) و فراق امام عصر(عج) مقایسه کرده و همه باورهای شیعی را در یک
متن آورده تا آرامش خاطر دهد مرتبه غربت برادرش(!) از بزرگان دینی کمتر
است اما هم چنان احمدی نژاد مظلوم است و در پایان یاد آور می شود: «آمده
ایم تا این عصر، به طلایی ترین دوران تاریخ بدل شود.»
این
گفتار نمی خواهد و نمی تواند مانع ابراز احساسات خواهرانه شود. مردمان
ایران عاطفی اند و از عاطفی ترین روابط، مناسبات خواهران با برادران است و
طبیعی است که خواهرِ آقای احمدی نژاد، پاره ای انتقادها نسبت به عملکرد
برادر را تاب نیاورد و از دور شدن او از کانون قدرت و تاثیر گذاری ، دل تنگ
شده باشد.
اما خانم احمدی نژاد خود عضو شورای شهر تهران است و
برای دوره چهارم نیز نامزد شد و البته رای نیاورد و شاید بخشی از این احساس
سرریز شده در دل نوشته اخیر ناشی از همین نگاه ناهمدلانه اجتماعی باشد.
در
این که آقای احمدی نژاد در حق خانواده بدی و سستی نکرده و دست کم این
خواهر را گرامی داشته و به جامعه معرفی کرده هیچ تردیدی نیست. پس اگر سرکار
خانم پروین احمدی نژاد زبان به ستایش گشاید جای سرزنش نیست اما می توان
پرسید چه کسی را « شهید تهمت» می خواند؟ هم او که هیچ گاه از مظان تهمت زنی
در مناظره ها خارج نشد؟
او چه کسی را با شهید بهشتی و شهید رجایی
مقایسه می کند؟ او خود از موضع نسبت خانوادگی این مقایسه را انجام داده اما
آیا می داند اعضای خانواده این دو شهید صدر انقلاب اسلامی درباره گفتار و
رفتار و کارنامه احمدی نژاد چه نظری دارند و برخی هزینه بیان این نظر را
نیز پرداخته اند؟
مهم تر این که چه ضرورتی دارد برای شرح عملکرد یک
مسوول او را با اعاظم و بزرگان مکتب مقایسه کنید؟ رییس جمهور مظلوم یعنی
چه؟ از کدام مظلومیت سخن می گویید؟
از مظلومیت بی تریبونی؟! در
حالی که طی 8 سال هیچ گاه حاضر به گفت و گو با روزنامه نگاران مستقل داخلی
نشد و تنها در برابر دوربین صدا وسیما و مرتضی حیدری نشست و در خارج از
کشور با خبرنگارانی گفت و گو کرد که وارد چالش جدی با او نشدند و به سبب
قلت اطلاعات خود نمی توانستند بشوند.
از مظلومیت بی پولی؟ اگر دولتی
با نفت 150دلاری در سال های نخستین و نزدیک به 700 میایارد دلار در طول 8
سال مظلوم بوده دولت هایی که مملکت را با نفت 10 دلار اداره کردند چه
بودند؟
در حق رییس جمهوری که هر جای ایران و جهان هر چه خواست گفت و
هزینه به کارگیری تعابیری چون « قطعنامه دان و کاغذ پاره» را یک ملت با
گرفتار شدن در تنگناهای تحقیر کننده معیشتی می پردازند کجا ظلم شد؟
لابد
مظلوم است چون گفته شد با این 700 میلیارد دلار نفتی نباید اقتصاد ما به
نقطه ای می رسید که رییس جمهور منتخب در ضیافت افطار مجلس از تورم 42 درصدی
سخن بگوید و این که بالاترین نرخ تورم در منطقه از آن ایران است.
مظلوم ، کارگر آن شرکت فولاد است که به گفته آقای کمال علی پور نماینده مجلس ماه هاست حقوق نگرفته است.
مظلوم،
کودکی است که از گفت و گو با پدر محروم شده چون صبح گاهان از خانه می رود و
شب نیز که باز می گردد خفته است. چون مرد خانه محکوم به کار بیشتر و بیشتر
برای جبران همان تورم 42 درصدی شده است.
مظلوم، نویسنده شریف این
سرزمین است که به خاطر کلمات باید با کارمند تحت امر وزیر دولت برادر شما
جدل کند تا مجوز کتابی را بگیرد که نتیجه عمرش هست.
اگر احمدی نژاد
حرفی برای گفتن دارد این گوی و این میدان. اما با مظلوم نمایی نمی توان
وضعیت کنونی را توجیه کرد. صریح تر این که مظلوم نمایی اساسا به آقای
احمدی نژاد نمی آید که خود گفته بود بهترین دفاع، حمله است و بیشتر در
آرایش هجومی بوده تا دفاعی و همین حالا هم فرصت پیدا کند هل من مبارز می
طلبد.
رییس جمهور اصولگرا در دیپلماسی این استراتژی را برگزید که به
جای توضیح درباره اتهامات مطالبه گری کند و او نیز بپرسد . اما تعمیم این
روش به همه عرصه ها اخلاقی نیست.
تعابیری چون «بزرگ ترین خطر از
صدر اسلام تا کنون» البته اغراق آمیز و دور از انصاف است اما این فرهنگ را
چه کسی نهادینه کرد؟ وقتی شما اصرار داشته باشید همه حسنات و برکات را به
خود نسبت دهید و حتی تاریخ جمهوری اسلامی را نیز از 1384 آغاز کنید دیگران
نیز در انتساب کاستی ها تردید نشان نخواهند داد.
یک پرسش ساده از
خانم احمدی نژاد:افتخار فناوری نانو و هسته ای از آنِ برادرتان اما مسوولیت
رنج تهیه داروی عادی و شرم تهیه یک لقمه نان متوجه دیگران؟
ایشان
به سبب سال ها عضویت در شورای شهر و رصد کردن عملکرد شهردار رقیب دولت
برادر، قاعدتا با آمارها و گزارش ها آشنا شده اند و انتظار این است که همان
حقی را که برای خود در آگاهی از گزارش امور شهرداری قایل بودند برای
دیگران نیز در نظر بگیرند و به تهمت افکنی متهم شان نکنند.
بحث بر
سر شخص محمود احمدی نژاد نیست که قصه غربت و مظلومیت او در میان باشد. پرسش
درباره شخصیت حقوقی او و رییس دولتی است که 8 سال پیش با تورم 10 درصدی
آمد واکنون با تورم 40 درصدی می رود.
دولتی که با 700 میلیارد دلار نفتی میراث 3 میلیون بیکار مطلق و 8 میلیون اشتغال ناقص را برای جانشین خود بر جای می گذارد.
مهم تر اما این که باورهای مذهبی را چرا برای توجیه کاستی ها و خود شیفتگی ها هزینه می کنید؟
کاش
دل نوشته دیگری نیز در کار باشد و خانم احمدی نژاد مانند خانم فاطمه رجبی
از سیاست کناره نگیرد و توضیح دهد اگر « احمدی نژاد هست و می ماند و رجعت
می کند» چرا تعبیر «شهید» را برای او به کار می برند و اگر کار او و دولت
او به پایان رسده چرا تازه می گویند:« ما آمده ایم تا این عصر به طلایی
ترین دوران تاریخ بدل شود ». مظلومیت با رفتن نسبت دارد نه با آمدن.
هر
چند که استفاده از تعبیر «قلب شکافته» به جای «فرق شکافته» برای حضرت امیر
حکایت از آن دارد که مشارالیها صرفا قصد داشته متنی احساسی را به روی کاغذ
بیاورد و متن را به دقت ننوشته و سهو قلم در استفاده از تعابیر و تشبیهات
دیگر نیز از او سرزده است. هر یک از اینها را نیز اگر بپذیریم دور شدن از
قدرت به اراده ملت و پس از 8 سال «قربت» را نمی توان «غربت» خواند و
مردمان را با مظلوم خوانی به اشک افشانی واداشت.
اینک ، نه وقت
مظلوم نمایی که زمان پاسخگویی و حساب پس دادن است ولی کسی که پاسخی نداشته
باشد ، حکماً وارد حاشیه عاطفه می شود و می کوشد با مرثیه سرایی ، این چند
روز را هم پشت سر بگذارد ولی آیا با تاریخ نیز می توان چنین کرد؟!