وقتی رئیس قوه با سوابق فراوان میگوید من دیگر دستم به جایی نمیرسد و پناهی ندارم
جماران نوشت : محمد سروش محلاتی گفت : گاهی بنده با قساوت قلبم، میلرزم وقتی میبینم یک آدمی در کشور و جامعه ما همین حرف را تکرار میکند که من پناهی غیر از خدا ندارم. آقای عراقچی به همراه آقای دکتر ظریف در دولت سابق مشغول کار بودند و نماینده مشهد تهمتی را متوجه ایشان کرد. شخصیتی که شخص دوم وزارت خارجه و امین این ملت در مذاکره است، نوشت «جز آنکه آقای فلانی و خبرگزاری فلان را به خداوند بزرگ واگذار نمایم، چه میتوان کرد؟!» این تازه برای کسی است که دستش در قدرت هست و معاون وزیر است
مگر شما یادتان رفته که دو سال پیش انتخابات ریاست جمهوری برگزار شد و افرادی ثبت نام کردند و رد شدند و گفتند شما صلاحیت ندارید؛ رئیس مجلس، معاون اول رئیس جمهور و افراد مختلف را حذف کردند تا آنکه میخواهند، بماند. رئیس مجلس در جوابیه به آن نهاد نوشت اگر رفع ظلم نشود، موضوع بین من و شما برای روز قیامت باقی میماند. یعنی رئیس قوه با سوابق فراوان میگوید من دیگر دستم به جایی نمیرسد و پناهی ندارم.
١۴ سال پیش انتخابات برگزار شد و اینکه چه مسائلی اتفاق افتاد محل بحث من نیست اما حرف این است که دبیر محترم شورای نگهبان مرداد ماه سال ٨٩ در مسجد جمکران سخنرانی کرد و گفت آمریکاییها یک میلیارد دلار از طریق افراد سعودی که اکنون عامل آمریکا در منطقه هستند، به سران فتنه دادهاند و به آنها گفتهاند اگر توانستید نظام را سرنگون کنید تا ۵۰ میلیارد دلار دیگر هم میدهیم. اما خداوند این فتنه را به دست بندگان صالحش خاموش کرد. این اتهام است به کسانی که تا دیروز مورد تأیید نظام بودهاند؛ این بندگان خدا باید به چه کسی پناه ببرند؟
وقتی چنین ادعای بزرگ و سنگینی میشود باید یک جایی برای رسیدگی وجود داشته باشد یا نه؟ آن دو بزرگوار، که خداوند آنها را از حصر نجات بدهد، نامهای به مراجع و علمای دین نوشتند. این اوج بی پناهی است. در آن نامه آمده است که برای حفظ آبروی روحانیت، از ایشان بخواهید سند و مدرک خود را ارائه کند؛ یا منبعش را بر ملا نماید تا مردم، این محرمان اصلی انقلاب و کشور در جریان واقعیت یا افترا و دروغ که برای متاع دو روز دنیا بیان شده، قرار بگیرند. بعد از چند روز سخنگوی شورا گفت هر وقت دادگاه تشکیل شد آقای دبیر اسناد و مدارکش را خواهد آورد