استقبال اصلاح طلبان و اعتدالیون از واژه «خالص ساز» لاریجانی /جلایی پور: لاریجانی نگران کشور است /اطرافیان رئیسی به فکر اعتبار و منزلت او نیستند

روزنامه شرق درباره واژه‌سازی و هشدارهای علی لاریجانی درباره جریان خالص ساز گفتگویی را با حمیدرضا جلایی پور، چهره شاخص اصلاح طلب انجام داده است.

لاریجانی بعد از سال ۱۴۰۰ که مجوز شرکت در انتخابات را پیدا نکرد، بیشتر سکوت می‌کند و کمتر موضع می‌گیرد؛ اما هر بار که موضعی اتخاذ می‌کند یا متنی می‌نویسد، با اصطلاحاتی ابداعی، در فضای سیاسی مورد توجه قرار می‌گیرد. علی لاریجانی علاوه بر اینکه روحانی‌زاده و پسر یک مرجع تقلید -آیت‌الله هاشم‌زاده‌آملی- و نیز داماد شهید مطهری است، با ادبیات روحانیون و مراجع تقلید آشناست، فلسفه خوانده و در دانشگاه تهران فلسفه کانت درس می‌دهد. البته سال‌های طولانی اقامت در نجف نیز در به‌کارگیری برخی واژه‌های عربی غیرمصطلح در فارسی از سوی او بی‌تأثیر نیست.



بخش هایی از گفتگو با حمیدرضا جلایی پور، چهره شاخص اصلاح طلب را بخوانید؛

‌علی لاریجانی در صحبت‌های اخیرش از ترکیب انقلابیون کاسب‌کار که همه پست‌ها را می‌خواهند، استفاده کرده‌ است. به نظر شما مخاطب دقیق اظهارات اخیر لاریجانی چه کسانی هستند؟ آیا او مشخصا از پایداری‌ها سخن می‌گوید یا راست نو هم در این زمره قرار می‌گیرند؟

متأسفانه این جریانی که در کشور مسلط شده، هم تندرو و هم رادیکال است، اما نه مانند رادیکال‌های جوان اول انقلاب که جان‌شان کف دست‌شان بود؛ آنها کاسب و به دنبال موقعیت نبودند. به خاطر دارم آنها حتی نمی‌خواستند حقوق معمولی هم دریافت کنند. اتفاقا کسانی که درباره‌شان صحبت می‌کنیم، رادیکال کاسب هستند. با حرف‌های تند دیگران را حذف می‌کنند و دنبال موقعیت و تثبیت خودشان هستند؛ بدون رعایت شایسته‌سالاری و حتی قانون. به رفتارشان در دانشگاه‌ها، آموزش و پرورش و امور هنری و فرهنگی کشور نگاه کنید.

‌به‌کارگیری اصطلاحات و ترکیب‌هایی که لاریجانی برای توصیف فضا و جریان‌های سیاسی در فضای رسانه‌ای مطرح می‌کند، نوعی تلاش برای مرزبندی مشخص با اصلاح‌طلبان و اعتدال‌گرایان است یا صرفا ناشی از تحصیلات فلسفی و رشدکردن در محیط روحانی و مذهبی است؟

جریان پایداری یک جریان اقتدارگرا-بنیادگرای سیاسی است. این جریان تندرو و اهل حذف‌کردن است. بیشتر در حذف مهارت دارند و بنابراین اهل تصفیه و خالص‌گرا هستند. اتفاقا لاریجانی با انتخاب واژه تحلیلی خالص‌گرایی، واژه خوبی را به کار برده است. این واژه هم نشان‌دهنده جریان حذف است و هم برای او که یک اصولگراست، یک واژه بهداشتی است. روشن است لاریجانی اصلاح‌طلب نیست و طبیعی است که گفتمان خودش را داشته باشد. اما جالب این است که اغلب میانه‌روهای کشور (مثل اصلاح‌طلبان، اعتدالی‌ها و دگراندیشان غیرانقلابی) با اصطلاح خالص‌گرایی او همراهی کردند؛ همچنان که همین میانه‌روها با واژگان «خودبراندازی» و «لزوم خوداصلاحی» که خاتمی مطرح کرد، همراهی کردند.

‌لاریجانی در پاسخ به این پرسش که چرا در انتخابات اسفند شرکت نمی‌کند، پاسخی فلسفی داده و گفته است امور عدمی نیاز به توضیح ندارد. او البته پاسخی سیاسی هم داشته و گفته که من در آینده خواهم گفت چرا ثبت‌نام نکردم. چرا او پاسخ را به آینده موکول می‌کند؟ آیا این پرده‌پوشی ریشه در نگاه سیاسی او دارد یا منتظر پالس و نشانه‌ای برای حضور در انتخابات ۱۴۰۴ است؟

اگر نخواهیم به گذشته برویم، در شرایط فعلی روشن است که علی لاریجانی یک اصولگرای میانه‌رو است. او که اهل تحریم انتخابات نیست ولی از وضع موجود انتخابات هم راضی نیست، حتما منتظر تغییرات از سوی حکومت است. لذا موضع او به عنوان یک نیروی سیاسی علی‌الاصول اشکال ندارد و نشان می‌دهد لاریجانی ذوب در خالص‌گرایان نیست و در عین حال نگران کشور است و صحنه سیاسی را هم رصد می‌کند. الان که نظرسنجی نداریم، اما فرض کنید در انتخابات ۱۴۰۲ اگر ۴۰ درصد مردم در آن شرکت کنند، مگر عیبی دارد که جریان لاریجانی در آن ایفای نقش کند؟ خالص‌گرایان تصمیمات‌شان برای کشور اغلب مخرب است. لاریجانی برجام را ۲۰دقیقه‌ای تصویب کرد، دولت رئیسی و مجلس دوازدهم دو سال است اقتصاد کشور را معطل کرده‌اند.

‌ به نظر می‌رسد یکی از انتقاداتی که به ابراهیم رئیسی وارد است، نداشتن گفتمان اختصاصی است؛ موضوعی که به نظر می‌رسد رسانه‌های دولتی و همسو هم با آن مشکل دارند و حتی نمی‌توانند یک تیتر و عنوانی از دل سخنرانی‌ها استخراج کنند که تأثیرگذار باشد. اساسا شما داشتن عبارات اختصاصی در بیان سیاسی چهره‌های شاخص را چقدر مؤثر می‌دانید؟ چقدر این ضعف گفتاری حاکم باعث جلب توجه به اظهارات لاریجانی می‌شود؟

همین‌طور است. اولا کلا ذخایر مفهومی آقای رئیسی کم است‌ و ثانیا اکثر تیم کاری دولت او از خالص‌گرایان، پایداری‌ها و فارغ‌التحصیلان دانشگاه امام صادق هستند و کار بهتر از این از آب درنمی‌آید. رئیسی حتی از گفتمان اصولگرایان میانه‌رو هم دور است. اطرافیان رئیسی به فکر اعتبار و منزلت رئیسی نیستند و بیشتر در جریان حذف با هم رقابت دارند. شما دیدید در اوج اعتراضات وزیر کشور مصاحبه کرد و ابراز ناراحتی کرد که چرا هنوز افرادی در سطح مدیرکل در دولت حضور دارند!

‌برخی معتقدند راست نو و پایداری‌ها تفاوت چندانی با هم ندارند. به نظر شما هم عملا هر دو بخش جناح راست یک پروژه را دنبال می‌کنند یا می‌توان از خلال صحبت‌های لاریجانی یک راه دیگری جست‌وجو کرد و جناح راست نمی‌تواند این تمامیت را بین خودش حفظ کند و این حذف بالاخره شامل خودشان هم می‌شود و این عادت به حذف را بین خودشان هم تسری داده‌اند؟

ارزیابی من این است که در دموکراسی آینده کشور، هم به اصولگرای میانه‌رو، هم به اصلاح‌طلب و هم به دگراندیشان نیاز است تا در چارچوب قانون و قواعد بازی سیاست‌ورزی کنند. ولی خالص‌گرایان یک نیروی ضد تمایزیابی سیاسی و نظام رقابتی حزبی هستند. اینها طرفداران نظارت استصوابی حداکثری هستند و به تمام معنا انحصارطلب‌اند. شما دیدید در انتخابات ۹۸ و ۱۴۰۰ چه رفتار انحصارگرانه‌ای را از خود نشان دادند. یکی از راه‌های درمان این جریان تند خالص‌گرایان این است که میانه‌روهای کشور ائتلاف نانوشته داشته باشند

عضویت در تلگرام عصر خبر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
طراحی سایت و بهینه‌سازی: نیکان‌تک