بی لیاقتی مدیران، بدتر از سیل و توفان/ چرا نمک بر زخم قربانیان می پاشید؟!
پایان تعطیلات عید فطر، برای بسیاری از مردم ایران، تلخ و مرگبار بود. سیل و توفان، ناگهان از راه رسید، ساختمان ها را ویران کرد، جاده ها را شست و برد، خودروها را بلعید و بسیاری را کشت و مجروح کرد و بی خانمان ساخت.
مردم از آمدن سیل و توفان خبر دار نبودند. درست مانند آن بود که این کشور ، سازمان عریض و طویلی به نام “هواشناسی” نداشت.
بحران نیز به حال خود رها شد تا آن که همان گونه که آمده بود، برود و مسؤولان “ستاد بحران” نیروهایی را برای جمع آوری خودورهای له شده و جسدهای قربانیان اعزام کنند!
وقتی جاده چالوس را سیل برد و مسافران را به کشتن داد، جاده را یک طرفه کرده بودند و نیروهای امدادی مجبور شدند با حمایت و پیشقراولی پلیس، بر عکس جریان خودروها حرکت کنند تا به محل حادثه برسند و وقتی نوشدارو را رساندند که سهراب مرده بود. این یعنی بی تدبیری محض که در یکی از پرتردد ترین جاده های ایران، ایستگاه های امدادی به حدی کم است که مجبور می شوند از سمت تهران نیرو بفرستند و البته بر می خوردند به ترافیک ماشین هایی که از روبرو می آیند!
برخی سازمان ها و نهادها در کشور، بودجه می گیرند که به طور روزانه به مردم سرویس دهی کنند، مانند وزارت نیرو که اگر لحظه ای کار نکند، کشور دچار مشکل آب و برق می شود. اما برخی دستگاه ها 12 ماه سال بودجه می گیرند و کار شاقی ندارند تا در فقط لحظات حساس که کشور بدان ها نیاز دارد وارد عمل شوند، مانند سازمان هواشناسی که مأموریت اصلی و حیاتی اش پیش بینی وقایع مهم آب و هوایی ، مانند توفان و سیل است تا مردم غافلگیر نشوند و نمیرند.
ستاد بحران نیز همین طور است و تنها در مواقعی که بحرانی بروز می کند ، باید کارایی اش را نشان دهد. هلال احمر نیز همین گونه است و انتظار می رود هنگام بحران خودی نشان دهد.
با این حال، در ماجرای سیل و توفان اخیر، دستگاه های مرتبط، عملکرد بسیار شرم آوری را از خود بروز دادند.
سازمان هواشناسی که گویا وظیفه خود را برگزاری شوهای تلویزیونی می داند، عمده تمرکز خود را بر روی این گذاشته است که با گرافیک های جذاب رایانه ای، درباره توده های پر فشار و کم فشار و وضعیت ابری و کمی تا قمستی ابری سخن بگوید، درباره توفان و سیلی که در راه بود ، لام تا کام حرف نزد تا مردم بی خبر از همه جا، کشته شوند و آقایان خم به ابرو نیاورند.
اگر وظیفه هواشناسی همین است، بهتر است آن را تعطیل کنند و به جایش به سایت های هواشناسی بین المللی رجوع کنند که بسیار دقیق تر از این ها ، اطلاعات هواشناسی را عرضه می کنند.
طنز تلخ ماجرا این است که سازمان هواشناسی، “بعد از توفان” هشدار عمومی داد که توفان خواهد آمد که نیامد!
12 خرداد سال گذشته هم که توفان تهران 5 کشته داد، هواشناسی پیش بینی نکرده بود و باز هم “بعد از توفان” هشدار عمومی داد که توفان خواهد آمد که نیامد!
معلوم نیست این سازمان عریض و طویل، چه می کند و مردم و شعور و جان مردم را چه حساب کرده است؟
جالب اینجاست که مدعی اند فقط به مراکز مربوطه اعلام هشدار کرده بودند، گو این که آمدن سیل و توفان، امری محرمانه و امنیتی است که نباید عموم مردم را در جریان بگذارند که اگر چنین کرده بودند، مردم به کنار رودخانه ها نمی رفتند یا در برنامه سفرشان تغییر ایجاد می کردند تا بعد از گذر سیل و توفان راهی جاده شوند.
ستاد بحران نیز که گویا خود درگیر بحرانی در مدیریت اش هست، نتوانست این بحران را مدیریت کند و مردم به حال خود رها شدند.
تأمل برانگیز است که رئیس ستاد بحران در برنامه زنده تلویزیونی بدون هیچ شرمساری می گوید که “همه دستگاه های مربوطه کارشان را به خوبی انجام دادند!” و این در حالی است که در همان برنامه، یکی از گرفتار شدگان در سیل گفت که تا 8 ساعت، کسی به دادشان نرسید!
جای تأسف است که خودروهای ستاد بحران که باید در این مواقع ، وارد عمل شوند و به کمک آسیب دیدگان بروند، در اختیار استاندار و فرماندار قرار گرفته اند و رئیس ستاد بحران می گوید که آنها چون رئیس هستند می توانند این خودروها را در اختیار داشته باشند! معلوم نیست این خودروها برای امدادرسانی هستند یا برای سواری دادن به آقایان رؤسا؟!
اورژانس نیز که برنامه تلویزیونی گفت و گوی ویژه خبری سیما، متهم شد که پد هلی کوپتر (که باید هلی کوپتر از آنجا برخیزد و بنشیند) را به عنوان پارکینگ اجاره داده بود! قرار شد رئیس ستاد بحران این موضوع را پیگیری کند که اگر صحت داشته باشد باید تأسف خورد به حال اورژانسی که به جای آماده باش دائمی برای مقابله با پیامدهای حوادث، پد هلی کوپتر اجازه می دهد تا برای چندمین بار ثابت شود که در این کشور دستگاه ها به جای انجام وظایف ذاتی خود وارد کسب و کار و درآمدزایی شده اند! و البته بعد از تأسف باید با مدیران این سازمان برخورد کرد که چنین بی مبالاتی بزرگی را مرتکب شده اند.
تأسف آور است که در پی حادثه ای که به اذعان رئیس ستاد بحران، حادثه ای کوچک بود، این همه آشفتگی و سردرگمی به وجود آمده است و مشخص است که اگر حادثه ای بزرگ تر پیش آید، چه مصیبت هایی رقم می خورد.
سیل و توفان آمد، مردم قربانی شدند، مسؤولان توجیه کردند و بر زخم مردم نمک ریختند و حتی یک عذرخواهی خشک و خالی هم نکردند ولو آن که دستکم 15 نفر به دلیل بی لیاقتی شان جان خود را به دردناک ترین وضع ممکن از دست دادند.
این یک ماجرای تکراری است و اگر حوادث قبلی و ادبیات مسوولان را در آن حوادث مرور کنیم ، همین حرف ها و توجیهات را خواهیم شنید و این طور که پیش می رود ، قرار است این سناریو تا همیشه تکرار شود و در این میان آنچه اهمیتی ندارد، جان و مال مردمی است که اینک نیک می دانند نه سازمان هواشناسی شان کارآمد است، نه ستاد مدیریت بحران و نه اورژانس شان شان و این یعنی “خودِ فاجعه” ، بدتر از هر سیل و توفان!