مرجع تقلیدی که «استادُ الفقها و المجتهدین» و «زعیم حوزوات العلمیه» خوانده میشد
ابوالقاسم موسوی خویی نام بلندی در تاریخ درس و بحث در حوزه علمیه است.

او از تاثیرگذارترین و پرمقلدترین مراجع تقلیدی شیعی است که به عنوان «استادُ الفقها و المجتهدین» و «زعیم حوزوات العلمیه» یاد میشود.
در میان فقها و مراجع تقلید شیعه نام بلند ابوالقاسم موسوی خویی از چند جهت پرآوازه و حائز اهمیت است. جایگاه بالای فقهی و نقش مهمی که او در تربیت فقها و علما داشته است از اهیمت زیادی در تاریخ شیعی برخوردار است. بسیاری از مراجع تقلید بزرگ تاریخ شیعه شاگردان موسوی خویی هستند. پس از مرگ سید محسن حکیم در سال ۱۳۴۹ خورشیدی او مرجعیت بیشتر شیعیان جهان را دارا شد و با پول خمسی که به وی پرداخت میشد، حوزههای علمیهٔ فراوانی تأسیس کرد. از این جهت به او لقب «استادُ الفقها و المجتهدین» و «زعیم حوزوات العلمیه» را دادهاند.
دهها اثر ماندنی و بنای خیر جاودان از او به یادگار مانده است. علاقه ایشان به گسترش اسلام در سطح جهان، انگیزهای شده بود که دهها مرکز مهم اسلامی و تبلیغی در نقاط مختلف جهان به وجود آورند. این مؤسسات مراکز نشر اسلام و معاهد نشر مکتب تشیع هستند. این مراکز در شهرهای مذهبی قم و مشهد مقدس، اصفهان و دیگر شهرهای ایران به وجود آمدهاند، آنچنان که در کشورهای هندوستان، پاکستان، عراق، لبنان و مخصوصا در انگلستان و آمریکا دو مرکز بسیار باشکوه و آبرومندی به وجود آوردهاند و مبلغانی که آشنا به زبانهای زنده جهان بودهاند، به مناطق مختلف اعزام نمودهاند.
علیرغم فعالیتهای سیاسی، خویی بیشتر با تحقیقات مذهبیاش و شاگردانی که تربیت کرد شناخته میشود.
*آیت الله خویی؛ هجرت از خوی به نجف
ابوالقاسم خویی در نیمهٔ رجب ۱۳۱۷ در خوی زاده شد و علوم مقدماتی را تا ۱۳ سالگی در زادگاهش آموخت.
آیت اللّه سید علی اکبر خوئی، پدر سید ابوالقاسم، پس از مطرح شدن مشروطیت در ایران و موضع گیریهایی که دو طرف موافق و مخالف داشتند، در سال ۱۳۲۸ ه ق شهرستان خوی را به قصد سکونت در نجف اشرف ترک گفت. سید ابوالقاسم جوان نیز در سن ۱۳ سالگی، همراه برادرش سید عبداللّه خوئی در سال ۱۳۳۰ به پدر خود پیوستند و در نجف شروع به فراگرفتن ادبیات عرب، منطق و سطوح عالیه نمودند. در حدود ۲۱ سالگی بود که شایستگی آن را پیدا نمود تا در درس خارج بزرگترین مدرس حوزه علمیه نجف، یعنی مرحوم آیت اللّه شیخ الشریعه اصفهانی حاضر شود و خوشه چین علوم و معارف او گردد
خود آن مرحوم تصریح دارد که: «من از دو استاد اخیر الذکر (آیت اللّه نائینی و آیت اللّه کمپانی) بیشترین بهره را بردهام و نزد هر کدام از بزرگان فوق الذکر، دوره کاملی از اصول و خارج فقه، یا کتابهای متعددی از فقه را حاضر شدهام. مرحوم نائینی آخرین استاد من بود که تا آخر عمر ملازم محضر او بودم و از او اجازه روایتی گرفتهام. او به من اجازه داد که کتب اربعه را از ایشان روایت کنم و ایشان نیز از شیخ و استاد خود محدث نوری (۱۲۵۴، ۱۳۲۰ ه ق) و او از استاد خود، شیخ مرتضی انصاری (م۱۲۸۱ ه ق) روایت مینمود و طریقه شیخ انصاری نیز تا ائمه اطهار (ع)، بسیار روشن و واضح است».
*آیت الله خویی؛ استاد بی بدیل مناظره به روش سقراط
او علاوه بر تدریس علوم اسلامی، در فن مناظره با مخالفان و دانشمندان سایر ادیان نیز خبره بود. در مناظره، شیوه سقراط را در پیش میگرفت و ابتدا، تظاهر به قبول گفتار طرف مقابل میکرد، آنگاه مانند یک شاگرد که در مقام دانشطلبی و استفاده از استاد دانشمند خود است، اشکالات و مطالبی را به عنوان سؤالات علمی، با مهارت خاصی پیش میکشید و موجب میشد که طرفِ مناظره حقایقی را به زبان آورد که ناخواسته، گفتار قبلیاش را نقض کند. بدین گونه او را در تناقضگویی و بنبست قرار میداد و راه فراری برای وی باقی نمیگذارد، جز این که ناگزیر به جهل و اشتباه خود اعتراف کند
* آیت الله خویی؛ از حمایت از علما در جریان انقلاب تا دیدار سرزده فرح پهلوی
آیت الله خویی به تبلیغ دین، ترویج علوم اسلامی و یاری رساندن به نیازمندان بسیار اهمیت میداد؛ ازاینرو خدمات اجتماعی وی گسترده بود و مؤسسات خیریه زیادی در کشورهای مختلف به یادگار گذاشت. ایشان در رابطه با حکومت پهلوی و اقدامات آن بر علیه علما، مراجع و مردم، در حمایت از مردم و مراجع تقلید بیانیههایی علیه حکومت صادر مینمود. او پس از پیروزی انقلاب نیز همین موضع را حفظ کرد، چنانکه در جریان همهپرسی نظام جمهوری اسلامی، در فروردین ۱۳۵۸، مردم را به شرکت در همهپرسی و رأی دادن به جمهوری اسلامی فراخواند.
پس از قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ و کشتار مردم، خویی با صدور بیانیهای دستگاه حاکم ایران را ستمگر خواند و همکاری با آن را تحریم کرد. شرکت در انتخابات دوره بیست و یکم مجلس را نیز ممنوع کرد و چنین مجلسی را از درجه اعتبارساقط دانست.
وقتی خبر دستگیری و شایعه محاکمه امام خمینی را شنید، همراه تعدادی از شاگردانش به کوفه نزد آیتاللّه حکیم رفت و پس از مشورت، هر دو مرجع، جداگانه تلگرام شدیداللحنی در حمایت از امام خمینی به ایران فرستادند. در پی انتصاب حسنعلی منصور به نخست وزیری، خویی در اسفند ۱۳۴۲ با ارسال تلگرامی از او خواست اشتباهات دولتهای پیشین را تکرار نکند و قوانین مخالف اسلام را ملغا و امام خمینی و آیتاللّه قمی را آزاد کند.
پس از شروع نخستوزیری هویدا نیز در تلگرامهایی به او از بین بردن نفوذ صهیونیستها، الغای قوانین مخالف شریعت، برگرداندن امام خمینی از تبعید و آزادی فوری مخالفان را خواستار شد.
در این دوره، مواضع او در برابر حکومت گاه چنان تند و شدید بود که امام خمینی از او خواست از شدت و حدّت آن بکاهد. بعد از استقرار امام خمینی در نجف، اما دوره سکوت آیت الله خویی آغاز شد. این دوره حدود دوازده تا سیزده سال طول کشید و در این دوره، نهتنها از بیانیههای شدید دوره نخست، خبری نیست بلکه اعتراضی نیز به حوادث گوناگون ایران حتی حوادث سالهای ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷ش، دستکم بهطور علنی، گزارش نشده است. این موضع، گاه انتقاداتی نیز در پی داشته است. بهنظر میرسد یکی از دلایل سکوت او بیتأثیر دانستن اعتراض بوده است.
همزمان با اوجگیری انقلاب اسلامی ایران و اخراج امام خمینی از عراق فرح دیبا، همسر محمدرضا پهلوی، به قصد تخفیف حرکت دینی مردم ایران در مقابله با حکومت پهلوی، در ۲۸ آبان ۱۳۵۷ (مصادف با عید غدیر ۱۳۹۸) به صورت ناگهانی و بدون تشریفات متعارفِ کسب اجازه، در منزل آیتاللّه خویی با ایشان ملاقات کرد. در پی این دیدار، خویی در برخی محافل مورد انتقاد قرار گرفت، ولی او در یادداشتی خطاب به بعضی علما، ضمن تأکید بر ناگهانی و ناخواسته بودن این ملاقات، نوشت که در این دیدار فرصت را مغتنم شمرده و خواستهای ملت ایران را گوشزد کرده و به حوادث ناگوار و فجایعی که در ایران رخ داده بهشدت اعتراض کرده است.
*نقش آیت الله خویی در مبارزات علیه حکومت صدام
در جنگ عراق با ایران، نیز بهرغم فشار شدید دولت عراق، ایستادگی کرد و کمترین حمایتی از آنان نکرد و همواره در مقابل حکومت بعث ایستادگی مینمود.
در جریان حملهٔ عراق به کویت، او شیعیان را از خریداری کالاهایی که از کویت آورده شده بودند منع کرد. خویی همچنین در پاسخ به یک سؤال فقهی فتوا داد که نماز خواندن سربازان عراقی در خاک کویت باطل است، چون زمین غصبی است؛ در خیزش شعبانیهٔ شیعیان، او حمایت خود را از مجلس اعلای اسلامی عراق اعلام کرد که در قبال آن صدام حسین وی را تا آخر عمرش در حبس خانگی نگه داشت.
آیت الله خویی در مرداد ۱۳۷۱، به علت بیماری قلبی در سن ۹۳ سالگی، در کوفه درگذشت و در مسجد الخضراء صحن حرم علی بن ابیطالب دفن شد. تصاویری از تشییع و خاکسپاری او که بعد از سقوط صدام منتشر شد حاکی از حضور تعداد کمی از نزدیکان و فضای سنگین امنیتی و حضور نظامیان بعث در داخل حرم در حین تشییع است.
در سالهای اخیر برای نخستین بار در جشنوارهٔ حقیقت فیلم مستند-پرتره آیت الله ساخته سید مصطفی موسویتبار اکران شد. در این مستند برای نخستین بار به صراحت به نقش آیت الله خویی در خیزش شعبان یا انتفاضه شعبانیه یعنی قیام مردم عراق علیه رژیم بعث عراق بود که سرتاسر کشور از شمال تا جنوب را دربرگرفت، اشاره میکند.