7 اسفند و 3 استراتژی پیش روی اصلاحطلبان
قبل از انتخابات به دنبال ائتلاف با نیروهای معتدل اصولگرا نبودند. آنها بر این باور بودند که اصلاحات به تنهایی میتواند راه خود را برای رسیدن به مجلس باز کند
اصلاحطلبان امروز بر خلاف تصوری که قبل از ثبت نام در انتخابات داشتند با بحران نامزدهای انتخاباتی روبرو هستند و آنگونه که خود روایت میکنند حتی توان ارائه یک لیست انتخاباتی را هم ندارند. حسین مرعشی از اعضای ارشد حزب کارگزاران در این زمینه میگوید:« در خیلی ازحوزهها حتی یک کاندید برای ما باقی نمانده است.»
بدین ترتیب میتوان گفت که جریان اصلاحات در آستانه انتخابات مجلس دهم باید دست به تغییر استراتژی بزند. آنها قبل از اعلام نظر هیئتهای نظارت به دنبال کسب اکثریت مجلس دهم بودند و بر همین اساس راهبرد سیاسی خود را تنظیم کرده بودند. اما حالا سران این جریان مجبور هستند با تغییر و بروز رسانی استراتژی ، از مسیرهای جایگزین استفاده کنند.
لیست قرضی
به نظر میرسد آنها برای انتخابات میتوانند از 3 راهبرد جایگزین استفاده کنند. اولین استراتژی میتواند استفاده از «استراتژی لیست قرضی» باشد. آنگونه که از اردوگاه اصولگرایان مشخص است آنها به لیست نهایی رسیدهاند و جایی برای بسیاری از راست گرایان نزدیک به دولت به ویژه فراکسیون رهروان ولایت در میان آنها نیست. اصلاحطلبان میتوانند به این فکر کنند که میشود از ظرفیت رهروان ولایت (طیف میانه روی اصولگرایان و نزدیک به علی لاریجانی) استفاده و یک لیست اعتدالی را با کمک این جمعیت اصولگرا ارائه کنند. حالا که نمیشود از تمام ظرفیت اصلاحطلبان استفاده کنند پس بهتر است از ظرفیت اصولگرایان معتدل استفاده شود.
آنها قبل از انتخابات به دنبال ائتلاف با نیروهای معتدل اصولگرا نبودند. آنها بر این باور بودند که اصلاحات به تنهایی میتواند راه خود را برای رسیدن به مجلس باز کند و به احتیاجی به اصولگرایان معتدل ندارند. این جریان با تمام احترامی که برای اصولگرایان معتدل مانند لاریجانی و مطهری قائل است، به دنبال ارائه یک لیست تمام اصلاحطلب بود اما آنها حالا میتوانند به فکر “یک ائتلاف بزرگ” فکر کنند.
ایستادن بر مواضع اصلاحطلبی با حضور حداقلی
راهکار دوم آنها، «ایستادن بر مواضع اصلاحطلبی با حضور حداقلی» است. جریان چپ ایران میتواند با همین تعداد نامزد هم به کرسیهای پارلمان برسد و هم رای اول برخی استانها را به خود اختصاص دهد بدون اینکه از جریان مقابل کمکی گرفته باشد. به طور مثال آنها میتوانند در مجلس دهم یک اقلیت 50 نفره را تشکیل دهند، اقلیتی که بسیاری از آنها رای اولهای استانهای یا شهرهای خود هستند. محمدرضا عارف میتواند نفر اول تهران و رئیس فراکسیون اقلیت اصلاحطلبان در مجلس دهم باشد. این کار مستلزم دعوت جریان اصلاحات از مردم برای حضور در پای صندوقها و رای دادن به نیروهای اصلاح طلب است. طرفداران جریان اصلاحات میتوانند با رای دادن به نامزدهای اصلاحطلب در سراسر کشور نیروهای خود را وارد مجلس کنند و مسیر ورود تندروهای طرف مقابل را هم ببندند.
قهر با صندوق
استراتژی سوم که در مجلس پنجم، هشتم و نهم نیز مورد استفاده جریان چپ ایران قرار گرفت باز میتواند در دستور کار این جریان قرار بگیرد. قهر با صندوقهای رای میتواند راهکار سوم اصلاحطلبان برای انتخابات اسفند 94 باشد. استراتژی که اما به نظر میرسد مورد قبول زعمای اصلاحطلب نیست. عارف بعد از ردصلاحیتها اعلام کرد که باید در صحنه باشیم و میدان را ترک نکنیم که به نظر میرسد نظر«هاشمی، روحانی و رئیس دولت اصلاحات» نیز همین معناست.
غلامحسین کرباسچی نیز در همین ارتباط میگوید:«در هیچ شرایطی حتی اگر نیروهای اصلاح طلب رد صلاحیت شوند در مقابل ناملایمتیها نباید قهر کرده و انتخابات را رها کرد. تنها ابزار حل مسالمت آمیز اختلافهای درون کشور انتخابات است و اگر آن را حذف کنیم معنی آن این است که اختلاف سلیقهها باید با روشهای غیر دموکراتیک حل شود.»
معمولا طیف تندرو اصلاحات از این استراتژی استفاده میکند و این در حالی است که دیگران بر این باور هستند شرکت نکردن در انتخابات یعنی خالی کردن صحنه برای رقیب و ورود جریان تندرو به پارلمان دهم و واگذاری پارلمان به آنها تا سال 1399.
با بررسی این سه راهبرد میتوان به این نتیجه رسید که با توجه به شرایط ارائه یک لیست نهایی از سوی اصلاحطلبان و اصولگرایان معتدل محتمل تر از گزینههای دیگر است مگر این که در فرصت تجدید نظر، اتفاق جدیدی در صلاحیت ها رخ دهد.