پدیده محرم امسال: افزایش دسته های عزاداری همزمان با کاهش تقیدات دینی جوانان

دخترانی که در طول سال اجازه ندارند بیشتر از حد معینی بیرون از خانه باشند، مجوزی به دست می آورند که تا دیروقت با دوستان بوده و در خیابان گردش کنند. خانواده ها نمایش خودجودش و آهنگینی را می بینند که که گفته می شود تماشایش ثواب و اجر به دنبال دارد. نتیجه می شود هم فال و هم تماشا. جوان محاسبه گر با خودش می گوید: نمادی عاشورایی، اتومبیلم را متمایز و انگشت نما کرده، صدای بلند نوحه از باند اتومبیل، توجه اطرافیان را جلب می کند، هیچ پلیسی به چنین خودنمایی ایرادی نمی گیرد و مهمتر از همه اینکه رضای خدا و ائمه نیز جلب شده و ثوابی در کارنامه ام منظور می گردد. چرا که نه؟

با وجود آن که در دو، سه سال اخیر تقیدات دینی و مذهبی قشر وسیعی از جامعه و به ویژه جوانان سیر نزولی محسوس داشته، یکی از پدیده های مشهود محرم امسال، افزایش به راه انداختن دسته های عزاداری و نیز راه افتادن آنها از اوایل دهه محرم است.

با وجود آن که طبق سنت مرسوم، در اکثر هیئت های عزاداری معمولا دسته های عزاداری در دو، سه شب آخر دهه اول محرم و به ویژه روزهای تاسوعا و عاشورا در خیابان ها به حرکت در می آمد، امسال این برنامه زودتر شده و با وجود آن که برخی مساجد و برنامه های سخنرانی چندان پررونق نیست، اقداماتی چون به راه انداختن دسته، شعارنویسی پشت خودروها و ایستگاه های صلواتی پخش چای به همراه بیلبوردهای بزرگ و صداهای بلند پخش مداحی گسترش بیشتری یافته است.

 

در واقع با یک برآورد کلی می توان گفت برنامه های محتوایی که می تواند زمینه ساز رشد و تحول جوانان و آشنایی با اهداف نهضت حسینی باشد تا حدی کمرنگ شده و در عوض، بسیاری به پدیده محرم در حد یک رسم فرهنگی ملی و یک نوستالژی مورد علاقه نگاه و در آن شرکت می کنند.

 
پدیده محرم امسال: افزایش دسته های عزاداری همزمان با کاهش تقیدات دینی جوانان
 

البته در این که عزاداری برای سالار شهیدان با قدمت 1400 ساله، جزء جدایی ناپذیر فرهنگ ما ایرانیان است، تردیدی نیست و امری مطلوب است، اما برخی شواهد و قرائن این هشدار را می دهد که غلبه حاشیه ها و افزودنی ها، مانع رسیدن به هدف واقعی عزاداری ها باشد و تنها زمینه ساز برخی حرکت ها با نیت های دیگر باشد.

 

سجاد سالک در بررسی این پدیده – البته شاید با نگاهی منفی- می نویسد:

پدیده محرم امسال: افزایش دسته های عزاداری همزمان با کاهش تقیدات دینی جوانان 

سوال این است: در شرایطی که اکثریت مردم و صاحبنظران متفق القولند جامعه روز به روز از محتوای دینی تهی شده و علی رغم تلاش حکومت، نشانه های مذهبی از عمق اجتماع در حال رخت بستن است، چرا هرساله هیات ها و تکایا با رونق سابق به کار ادامه داده و لااقل نشانه ای از کاهش اقبال مردم و جوانان به آن دیده نمی شود؟

چرا در شرایطی که ائمه جماعت از خالی شدن مساجد و کاهش صف های نماز جماعت گلایه می کنند، بر تعداد دسته های زنجیرزنی همیشه اضافه می شود. چرا روزه داران هر ساله بیشتر احساس اقلیت بودن پیدا می کنند، ولی تکایایی که هر سال قدعلم می کند، افزایش می یابد؟ اگر جامعه ایران در حال عرفی شدن بوده و اعتقادات دینی با توجه کمتری مواجه می شود، چرا نشانه های این امر در دسته های زنجیرزنی دیده نمی شود؟ اساسا آیا بزرگان مذهبی و مسئولان دولتی می توانند حضور گسترده جوانان و عموم مردم در مراسم دهه اول محرم را نشانی ازگسترش دین باوری مردم محسوب کرده و به آن ببالند؟

به نظر می رسد آنچه که رونق هیات های عزاداری در برخی اقشار را در سال های اخیر باعث شده، دنیایی شدن و لذت بخشی این پدیده میان مردم باشد. دسته های زنجیرزنی، روح یکتاپرستی، خلق و خوی نیکو، شهد مناجات با خالق هستی و تامل و تعمق در آموزه های اسلامی را به کسی ارزانی نمی کند. این سبک عزاداری، بیش از آنکه معنوی، درون گرا و ارزشی باشد، دنیوی، برون گرا و تا حدی تفریحی بوده و حس برتری جویی، خودنمایی، تجمل گرایی و احساس غرور جوانان را برآورده می کند.

 

در واقع دسته های زنجیرزنی و هیات های عزادارای فرصتی است که تمناهای دنیوی مردم دنبال شده و کارناوالی از دوستان، همسایگان و رفقا گردهم بیایند و شبی را به شوکتی جمعی با ظاهری مذهبی بگذرانند.

جوانان گرد آمده حول عَلَم و چلچراغ را تصور کنید. اینجا کانون قدرت نمایی است. نسلی که می خواهد ابهت و توانایی خود را به رخ بکشد، بیشتر از اینکه دغدغه شعائر اسلامی داشته باشد، به تعداد تیغه های علم می اندیشد و فکر و ذکرش مقایسه علم و کتل هیات با دیگر تکایا است.
پدیده محرم امسال: افزایش دسته های عزاداری همزمان با کاهش تقیدات دینی جوانان
قدرت نمایی این حلقه، در میانه هیات به خودنمایی جمعی دیگر می رسد. طبال ها و سنج زن ها در کنار نوحه خوان به زیبایی و خوش آهنگی رفتار خود می اندیشند و تلاش می کنند از لحاظ صوت و آهنگ، بر هیات های رقیب فائق بیایند. بگذریم که رقابتی پنهان و نزاعی زیرپوستی نیز همیشه در جریان است که چه کسی، چقدر و کجا مداحی کند و گرداننده و نظم دهنده هیات چه کسی باشد. شوق عاشورایی باعث از خود گذشتگی و تعاون و همدلی نمی شود و تکایای مختلف رقابت های کدورت آمیز و قهر و غضب های زیادی در خاطره دارند.

ماجرا اما همچنان ادامه دارد:

نوجوانان کم سن و سال که معمولا بزرگترها تحویلشان نمی گیرند، در دسته های زنجیرزنی، جلوی هیات به بازی گرفته می شوند. آنها با پرچم هایی که تکان می دهند، سکاندار و پیش قراول جمعی هستند که آبروی محل محسوب می شوند. از طرفی، جمعی که مسئولیت انتظامات هیات را بر عهده دارد برای مدت کوتاهی این اختیار را به دست می آورد که نظم موجود را به هم بزند، خیابانی را مسدود کند، جلوی رفت و آمد خودروها را گرفته و اختیاراتی همچون ماموران نظمیه را در دست داشته باشد و اوامر آمرانه سردهد.

دخترانی که در طول سال اجازه ندارند بیشتر از حد معینی بیرون از خانه باشند، در دهه اول محرم مجوزی به دست می آورند که تا دیروقت با دوستان بوده و در خیابان گردش کنند. خانواده ها نمایش خودجودش و آهنگینی را می بینند که که گفته می شود تماشایش ثواب و اجر به دنبال دارد. در نهایت اینکه سرمایه گذار و بانی هیات، همچون ستاره ای در وسط مجلس می درخشد و به خود می بالد که همه با دست او را نشان می دهند و تمکن و سخاوت و بخشندگی اش را ستایش می کنند و این حس غرور آنقدر لذت بخش هست که سال دیگر یا به وسعت تکیه بیفزاید یا کیفیت چلو خورش را دوچندان کند.

می بینید که محاسبات، محاسبات دنیایی است. دیده شدن، مطرح شدن، قدرت نمایی، افزایش اختیار، حس غرور، برقراری نظم جدید، شب نشینی و گپ و گفت. حال به این خوشی های عرفی اضافه کنید این باور عمومی را که انجام این اعمال، حاجت می دهد، گرفتاری ها را برطرف کرده و حضور در این مجامع، بهشت را نزدیک می کند.

نتیجه می شود هم فال و هم تماشا. جوان محاسبه گر با خودش می گوید: نمادی عاشورایی، اتومبیلم را متمایز و انگشت نما کرده، صدای بلند نوحه از باند اتومبیل، توجه اطرافیان را جلب می کند، هیچ پلیسی به چنین خودنمایی ایرادی نمی گیرد و مهمتر از همه اینکه رضای خدا و ائمه نیز جلب شده و ثوابی در کارنامه ام منظور می گردد. چرا که نه؟

در این جا البته باید حساب دو گروه را از هم جدا کرد. عزاداران و مومنینی که در طول سال مناسک مذهبی خود را به جا آورده و در این ایام هم گوشه ای به راز و نیاز مشغول شده و در تکایا به سینه زنی مشغولند در این دایره نمی گجند. جمعی که عزاداری محرم، همراستا با دیگر اعمال مذهبی شان بوده و منظومه فکری و رفتاری شان منسجم و یکدست بوده حسابشان جدا است. این نوشته جمعی را مدنظر دارد که این ده روزه محرم احساساتش ناگهان غلیان می کند، مراسم مذهبی را ابزاری قرار می دهد برای کامجویی عرفی اش و این توهم را در برخی مسئولان و علمای دینی به وجود می آورند که شور و عشق دینی در عمق جامعه ریشه دارد.

سنجش این مدعا هم البته کار ساده ای است. ابزارهای خودنمایی، قدرتنمایی، ظاهرگرایی و تجمل گرایی را از دسته های عزاداری بگیرید و جنبه های معنوی، عرفانی و اخلاقی اش را تقویت کنید. ببینید چند نفر باقی می مانند.( برای نوشتن این مطلب کمی تردید داشتم. مبادا که عزاداران واقعی و دوستداران حضرتش را در این ایام آزرده کند. امیدوارم چنین نشده باشد.)

 

البته به نظر می رسد این نگاه بیشتر جنبه های منفی را دیده و این که جذابیت های مشروعی در هیات های عزاداری باشد، نقطه قوت است، نه ضعف.

 

کشتی نجات امام حسین (ع) هم وسیع ترین کشتی است و نمی توان به این راحتی خط کشی و ممیزی کرد و برخی را بیرون کرد.

 

با این حال،  واقعیت آن است که شرط نتایج مثبتی که برای عزاداری ذکر می شود، فهم و تامل و اخلاص است که اگر اینها نباشد، نتیجه چندانی از شور و هیاهوها گرفته نمی شود؛ نتیجه می شود جامعه امروز که به رغم داشتن اسطوره های عدالت و معنویت و تقوا و دادن شعار پیروی از آنها، بهره ای برای خودمان نمی ماند.

 

راه حل هم چیزی نیست جز استفاده از این زمینه اولیه گرایش و کشاندن آن به مسیر صحیح و استفاده کامل از معارف عاشورا.

 

 

در همین رابطه، طیبه مروت هم در گزارشی می نویسد:

جمعیتی از دور در تاریکی شب خیابان زیر نور چراغ های کم سوی خیابان دیده می شوند، مجبورمی شوم سرعت ماشین را کم کنم. نزدیک تر که می شوم سوسوی چراغ راهنمای ماشینهای متوقف شده خیابان بیشتر نظرم را جلب می کند، و آن تصوری که این نور شاید شعله های آتش باشد را از ذهنم پاک می کند.

من هم مثل بقیه شهروندان ماشین را در بین همان شلوغی رها می کنم تابه این بی نظمی ایجاد شده کمکی کرده باشم.  در بین همهمه مردم، صدای «حوسسین حوسسین» هم شنیده می شود.

بخار سماور، شعله های آتش و لیوانهای چایی، از گرمای خیمه سیدالشهدا(ع) خبر می دهد. کمی دورتراز خیمه سیدالشهدا(ع) که مملو از جوانان عاشق ابا عبدالله است و این عشق را به خوبی می توان در چهره های مشتاق آنها دید، چند جوان سیاه پوش با سطل رنگ و شابلون در حال گپ و گفت وبا مردم و عده ای نیز در حال نقش بستن برخوردروهای مردم هستند…

***

 

«یا حسین شهید»، « حسین جانم » و…. شعارهایی است که این روزها توسط همین جوانها بر روی شیشه برخی از اتومبیلها نقش بسته است.

شعار نویسی برای خودروها چند سالی است که به صورت یک ابتکار محرمی در کنار سایر ابداعات جوانان ایرانی مانند برپایی خیمه های پذیرایی در خیابانهای شهر و تولید لباسهایی با شعارهای عاشورایی نشان از توجه و ارادت قلبی مردمی به سید و سالار شهیدان است.

نمی توان از دغدغه مذهبی و نیت جوانان عزادار امام حسین چشم پوشید اما دراین حرکت خودجوش مردمی بیان چند نکته خالی از لطف نیست.

***
بسیاری ازکسانی که داوطلبانه به شعار نویسی می پردازند، می گویند برای این کار نذر کرده اند.

محسن، یکی از چندین جوانی است که لباس مشکی محرم برتن کرده و سطل رنگی هم در دست دارد. او می گوید برای رفع گرفتاری اش نذر کرده است که برای امام حسین از هنرش استفاده کند.  بنابراین قلم مو و سطل رنگ را برداشتم و در کنار سایر دوستانم هیاتی را برای امام حسین راه اندازی کردیم تا به حال و هوای محرمی شهرمان کمک کرده باشیم.

جوان دیگری شعار نویسی را زکات هنرش می داند و آن را یکی از راههای جدید تبلیغ دین.

به راستی باید این شور عاشورایی جوانان کشورمان را در این آشفته بازار فرهنگی تحسین کرد اما سوال این جاست که چرا این همت مردمی برای برپایی یک خیمه و شعار نویسی که به سرعت همه گیر هم شده، با برنامه ریزی فرهنگی و تبلیغ درست برای وقف و نذر ساماندهی نمی شود.
پدیده محرم امسال: افزایش دسته های عزاداری همزمان با کاهش تقیدات دینی جوانان
آیا این عاشقان ابا عبدالله الحسین که در این شبهای سرد پاییز قلم مو در دست گرفته اند و یاد دل و ذکر لبشان را بر شیشه خودروی همشهری شان خطاطی می کنند، نمی دانند که طبق ماده 206 آیین نامه راهنمایی و رانندگی هرگونه نوشتار بر روی بدنه خودرو به ویژه شیشه عقب ممنوع است و می تواند باعث حواس پرتی و تصادف شود؟

اگر روحانیون و مبلغان که در ماه محرم بیشترین فرصت و بهترین زمان برای اشاعه فرهنگ دینی را دردست دارند، از این فرصتها و آمادگی دلها برای استفاده بهینه از انرژی و سرمایه وقف شده مردم استفاده کنند، مردم نیز راه ابراز احساسات پاکشان را نسبت به اهل بیت(ع) می یابند.

وقف و نذر کتاب، برای محرومینی که نمی توانند خرید کتاب را در سبد کالای خانوارشان جای دهند، وقف و نذر آموزش مهارتهای مورد نیاز جامعه و فرد و ….نمونه ای از راههایی است که می توان از آنها به جای نذر شعار نویسی استفاده کرد چه اینکه نذر کتاب نه تنها به فرهنگ کتابخوانی در بین افراد محروم  و بی بضاعت اقتصادی کمک بسیاری می کند، بلکه می تواند به عنوان یک راهبرد برای گسترش فرهنگ کتاب خوانی در بین آحاد جامعه در ایام سوگواری امام حسین با محوریت قیام عاشورا و آشنایی با ابا عبدالله الحسین(ع) کمک کند تا بدین وسیله با بالا بردن سطح آگاهی مردم مانع نشر برخی اکاذیب منتسب به عاشورا توسط برخی مداحان شود.

***
یکی از مسایل دیگری که بعد از رایج شدن شعارنویسی خوردرو ها در ایام محرم به چشم می خورد استفاده از واژگان و جملات سخیف برای دشمنان اهل بیت و امام حسین در پشت شیشه ماشین هاست.

گرچه برخی شاید این نوع نوشته ها را نشان از ابراز تنفر مردم به ظالمان و دشمنان ائمه بدانند اما نمونه هایی که در ذیل خواهید دید تنها چند نمونه از عکسهایی است که در سایتهای اینترنتی دیده شده و به جای اینکه حس تنفر به یزیدیان را برساند،  فضای عزاداری محرم را که باید همراه با معرفت اهداف قیام سید الشهدا باشد به فضایی برای شوخی و تمسخر تبدیل می کنند.

به نظر می رسد عدم اطلاع رسانی درست و آگاهی بخشی به دوستداران اهل بیت(ع) باعث ایجاد چنین فضاهایی شده است و بازهم تاکید می کنم  تشویق به کتاب خوانی راه را بر چنین معضلات فرهنگی خواهد بست

****
خبرنگار “بازتاب” در پایان می افزاید: به هر حال آنچه مهم است فهمیدن واقعیت آنچه در جامعه می گذرد، بدون کم و کاست است تا نه برداشت غلط خوشبینانه کنیم و نه جوانان را از این فرصت مهم محروم کنیم؛ بلکه باید تدبیری اندیشید تا از حاشیه کاست و جامعه را از پیام اصلی عاشورا سیراب نمود.

عضویت در تلگرام عصر خبر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
طراحی سایت و بهینه‌سازی: نیکان‌تک