نکاتی درباره انتقاد روحانی از منتقدان هسته ای

حسن روحانی رییس جمهور روز گذشته در مراسم گرامی داشت سالگرد 22 بهمن در
سخنانی با انتقاد از مخالفان مذاکرات هسته ای در داخل آنها را به افرادی
تشبیه کرد که از پشت جبهه خیانت می کنند
و با اشاره به اینکه از میز مذاکره کنونی ایران با گروه 1+5 تنها صهیونیست
ها ناراضی هستند، منتقدان مذاکرات هسته ای را به خیانت به کشور و ملت متهم
کرد.

این سخنان روحانی از روز گذشته مورد توجه برخی رسانه ها وشبکه
های اجتماعی قرار گرفته است و برخی از حامیان دولت با انتقاد از این گفته
های روحانی، ادبیات مورد استفاده قرار گرفته از سوی رییس جمهور در بر
نتابیدن مخالفان و منتقدان را با ادبیات دولت سابق که مورد انتقاد خود
روحانی بوده است، مقایسه کرده اند.

درباره این انتقاد روحانی و انتقادهای وارد شده به رییس جمهور ذکر نکاتی چند خالی از فایده نیست:

1- یک
تفاوت بنیادین که بین حامیان دولت یازدهم با حامیان دولت اصولگرای نهم و
دهم وجود دارد همین ” خود انتقادی” است که باید آن را به فال نیک گرفت. این
چندمین بار در بیش از یک و نیم سال گذشته است که سخنان روحانی در موضوعات
مختلف و حملات او به منتقدان و مخالفانش با واکنش انتقادی حامیان و رای
دهندگان به او روبرو شده است. در حالی که در 8 ساله دولت های نهم و دهم ما
شاهد چنین نقد درون گروهی بین حامیان اصولگرای دولت احمدی نژاد نبودیم و
تنها در دو سال آخر دولت او و پس از ماجرای خانه نشینی 11 روزه او، برخی از
حامیان دولت احمدی نژاد به دلیل همین خانه نشینی به او انتقاد کردند.

باید
توجه داشت که نقد درون گروهی یک رفتار مدرن و کاملا عقلانی است و نشان از
فرهیختگی و پختگی و هزم و دوراندیشی دارد که سبب می شود دولت و رییس آن از
کج راه ها و بیراهه ها حذر کند و هزینه بیشتری همانند آنچه در دولت های نهم
و دهم بر سر مردم و کشور رفت، تحمیل نشود.

بدون شک اگر چنین نقد
درون گروهی در بین گروه ها و حامیان اصولگرای دولت سابق بود، شاید ما امروز
شاهد وضع کنونی نبودیم در حالی که رفتار حامیان دولت سابق مصداق این شعر
معروف بود که : “هر چه آن خسرو کند، شیرین بود” رییس سابق دولت هر چه می
گفت و انجام می داد حامیان دولت برای او سوت و کف می زدند و یا به بهانه
عدم تضعیف دولت اصولگرا بسیاری از اصولگرا ها که می دانستند رفتارها و
سیاست های احمدی نژاد در نهایت راه به نا کجا آباد دارد، زبان در کام
کشیدند و این مساله رییس دولت سابق را در سیاست های اشتباه خود مصمم تر
کرد.

2-
در عالم سیاست تاثیر انتقاد درونی از انتقاد بیرونی و از جانب مخالفان
بیشتر است. چه در ایران و چه در هر کشور دیگر دنیا وقتی سیاستمداری سخنی می
گوید و یا تصمیم و سیاستی اتخاذ می کند وقتی با انتقاد مخالفانش روبرو می
شود آن را تا حدودی طبیعی می بیند چرا که اساسا در بسیاری از کشورها انتقاد
کردن از سیاست های دولت کار روزانه احزاب مخالف است؛ در حالی که وقتی صدای
انتقاد از جانب احزاب یا گروه ها و یا شخصیت های حامی دولت باشد، توجه
دولتمرد به این مساله بیشتر جلب می شود و قطعا رفتار و سیاست خود را با دقت
بیشتری مورد بازنگری قرار می دهد.

3-
قضاوت درباره صحت این گفته  رییس جمهور که می گوید:” مخالفان میز مذاکره
از پشت جبهه به کشور خیانت می کنند ” کمی سخت است. اما یک نکته را نباید از
نظر دور داشت که رییس جمهور نیز باید مانند هر شهروند دیگری در بیان 
نظرات و دیدگاه هایش آزاد باشد، اما جایگاه رییس جمهوری اقتضائاتی نیز دارد
که یکی از مهم ترین آنها ارجح دانستن منافع عمومی بر منافع فردی و گروهی
است.
 به بیان دیگر وقتی طبق قانون اساسی رییس جمهور فرد دوم در جایگاه
حقوقی قدرت در کشور است، طبیعتا همان طور که  این قدرت از مواهب و مقدوراتی
برای او حکایت دارد به طور اولی محدودیت ها و مسئولیت هایی را نیز بر گردن
او می گذارد و در بسیاری از موارد رییس جمهور که برگزیده اکثریت رای
دهندگان است و نماینده “جمهور مردم” است، باید یک حق یا مصلحت عمومی را بر
حق فردی یا گروهی خود ترجیح دهد.

این سخن به معنای پذیرفتن انتقاد
مخالفان دولت در موضوع هسته ای نیست، اما رییس جمهور قطعا نیک تر از همه می
داند که پذیرفتن حق انتقاد مخالفان ولو انتقاد اشتباه یا از سر کینه و
عقده و هر دلیل دیگر نیز یکی از اقتضائات جایگاه ریاست جمهوری است و رییس
جمهور و دیگر سران قوا و مسئولان عالی و میانی کشوری باید با سعه صدر با
منتقدان و مخالفان برخورد کنند تا این فرهنگ برای نسل های آینده کشور
نهادینه شود چون یکی از راه های رسیدن به دموکراسی و پایان دادن به فرهنگ
خودکامگی پذیرفتن نقدها یا حتی تخریب ها است تا هزینه نقد بالا نرود و بذر
آن در دل کشور و فرهنگ عمومی کاشته و بارور شود.

رییس جمهور روحانی
باید توجه داشته باشد که نهادینه شدن انتقاد و مخالفت در کشور نیازمند
تمرین است و چه تمرینی بهتر و به وقت تر از زمانی که او خود زمام قوه
اجراییه را در دست دارد به ویژه آنکه او در برنامه ها و شعارهای انتخاباتی
خود روی موضوع آزادی بیان و بعد از بیان تکیه و تاکید داشته است.

4- 
اما نکته پایانی اینکه به دلایل بسیار آشکاری که شاید همه مردم در چند سال
گذشته آن را در زندگی و زمانه خود درک و لمس کرده اند ، شاید رییس جمهور
حق داشته باشد که منتقدان مذاکرات را بنوازد و آنها را به خیانت متهم کند،
چه آنکه با شرایط کنونی عاقلانه ترین راه برای کشور و مردم مذاکره و
دیپلماسی به نظر می رسد و این مساله نه تنها برای ایران بلکه برای هر دو
طرف مذاکره صدق می کند.

همه مردم ایران و دولت های طرف مذاکره در
گروه 1+5 و بسیاری از ناظران بین المللی نیز عاقلانه ترین رویکرد و راهکار
برای برون رفت از وضع فعلی را رسیدن به یک راه حل مرضی الطرفین با فرمول
“برد – برد” در مساله هسته ای ایران می دانند و طبیعی است که تنها راه
رسیدن به چنین نقطه ای “مذاکره” است.

حال در این میان عده ای اندک
که سابقه اقدامات و سیاست های آنها در 8 سال دولت سابق برای مردم روشن است،
به خود می پیچند و ابراز نگرانی می کنند؛ این مساله ای است که غالب مردم
از آن آگاهند و مادامی که این آگاهی عمومی و این ضرورت و اجماع ملی و بین
المللی بر سر تداوم مسیر مذاکره و دیپلماسی وجود دارد، چه ایرادی دارد عده
ای نیز سخن دیگری سر دهند و ایراد و بهانه های “بنی اسراییلی” بگیرند؟ به
ویژه اینکه رییس جمهور و غالب مردم می دانند سیاست ها و برنامه های  آنها
در انتخابات 24 خرداد 1392 که می توان با مسامحت آن را یک رفراندوم هسته ای
غیر مستقیم نیز دانست، بیش از 4 میلیون رای نیاورد در حالی که راه و صلاحی
که روحانی در آن انتخابات نشان داد قریب به 19 میلیون رای جمع کرد.
از
همین رو شاید نیاز و ضرورتی به بیان چنین دیگاهی از سوی ریس جمهور نبود آن
هم با ادبیاتی که برای مردم تداعی کننده یک دوره تلخ 8 ساله است. بدیهی است
که این توصیه به رئیس جمهور برای خویشتنداری، به معنای آن نیست که رسانه
ها هم جریان دلواپس را نقد نکنند.

عضویت در تلگرام عصر خبر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
طراحی سایت و بهینه‌سازی: نیکان‌تک