قتل جوان ۲۹ ساله برای صدای بوق ماشین

قصاص، تنها خواسته اولیای دم جوانی بود كه یك ماه پیش جان خود را بر سر صدای بوق ماشین از دست داد.

به گزارش عصرخبر به نقل از فرهیختگان آنلاین: ، والدین آرش ۲۹ ساله روز گذشته با حضور در شعبه یك بازپرسی دادسرای جنایی تهران و در حالی كه با قاتل فرزندشان روبه رو شده بودند تقاضای خود از قاضی محمد شهریاری را قصاص متهم اصلی پرونده عنوان كردند.
   
آرش به علت وارد شدن ضربه چاقو به ناحیه گیج گاهی چند روزی رادر كما بود اما پزشكان بیمارستان امام حسین اعلام كردند كه وی دچار مرگ مغزی شده است. والدین آرش نیز اعضای بدن او را به ۶ بیمار نیازمند اهدا كردند. با این حال روز گذشته پدر آرش با حضور در شعبه یك ویژه قتل دادسرای جنایی تهران به قاضی شهریاری گفت: من فقط دو فرزند داشتم و حالابا كشته شدن آرش فقط یك دختر برایم باقی مانده است. حالابه اینجا آمده ام تا بگویم تقاضای ما از شما قصاص این مرد است.
   
وی در ادامه گفت: من و مادرآرش از قصاص صرف نظر نمی كنیم هر چند با قصاص، آرش من زنده نمی شود اما ننگی از جامعه پاك می شود. وی با اشاره به اینكه اعضای بدن فرزندش را به نیازمندان اهدا كرده است، گفت: تقاضای من و همسرم فقط قصاص است اگر می خواستیم دیه بگیریم همان موقع كه اعضای بدن آرش را اهدا كردیم از دریافت كنندگان اعضای بدن، پول می گرفتیم اما ما این كار را در راه رضای خدا كردیم. با این حال می خواهیم كه این فرد قصاص شود تا كمی دردها و آلام مان تسكین پیدا كند.

هرچند متهم این پرونده در همان مراحل اول دستگیری و بازجویی به درگیری با آرش و قتل او اعتراف كرد رسیدگی به این پرونده كماكان ادامه دارد تا زوایای دیگر آن نیز روشن شود. در حال حاضرقاضی این پرونده برای دختری به نام هستی كه در این پرونده از او نام برده شده و دوستان مقتول گفته اند كه دعوای بین متهم و مقتول بر سر این دختر بوده، حكم جلب صادر كرده است. بااین حال هنوز كارآگاهان پلیس موفق به دستگیری او نشده اند.

به نظر می رسد پس از دستگیری این دختر و استماع اظهارات وی، كیفرخواست این پرونده صادر و برای رسیدگی به دادگاه كیفری استان تهران فرستاده شود، هرچند. اظهارات دختر جوان تاثیر چندانی بر روند پیگیری پرونده نخواهد داشت با این حال از آنجاییكه متهم در جلسه روز گذشته بازجویی در حضور قاضی شهریاری از وی نام برد و وی را مسبب این واقعه عنوان كرد تكمیل پرونده منوط به دستگیری وی خواهد بود.
   
غروب شنبه یک روز دی ماه امسال مسوولان بیمارستان امام حسین(ع) ماموران را از مرگ جوانی با خبر كردند كه ۴ روز پیش به علت درگیری زخمی و به آن بیمارستان آورده شده بود. با اعلام خبر این قتل ماموران كلانتری ۱۹۰ مجیدیه، بازپرس كشكیك قتل را در جریان امر قرار دادند. با حضور بازپرس شهریاری و اكیپی از عوامل حفظ صحنه جرم و تشخیص هویت و همچنین پزشكی قانونی در بیمارستان مشخص شد مقتول پسر ساله یی به نام آرش است. كه صبح بیست و ششم دی ماه در خیابان مجیدیه با یكی از دوستانش به نام سعید ساله درگیر شده و با ضربه چاقوی او به سرش مجروح و راهی بیمارستان شده بود. در تحقیقات اولیه پلیس از دوستان مقتول مشخص شد دعوا و درگیری این دو به دلیل صدای بوق ماشین مقتول بوده است.
   

یكی از دوستان مقتول كه روز حادثه سوار ماشین او بود به پلیس گفت: صبح روز حادثه من و آرش همراه دو دختر با ماشین در حال گردش در خیابان بودیم. آرش در حال رانندگی بود كه یكی از دخترها از او خواست به دنبال دوستش كه هستی نام دارد، برویم. او گفت هستی به خانه سعید رفته است. آرش هم قبول كرد و بعد به در خانه سعید رفتیم. آرش با تلفن همراه سعید تماس گرفت تا به او بگوید به دنبال هستی آمده ایم اما او به تماس های آرش جواب نداد. آرش هم كه كلافه شده بود دستش را روی بوق ماشین گذاشت و چند بوق ممتد زد. ناگهان دیدیم سعید از خانه شان بیرون آمد و در حالی كه چاقویی در دستش بود به سمت ما آمد. همان لحظه هم آرش قفل فرمان را برداشت و با هم درگیر شدند اما سعید چاقو را به سر آرش فرو كرد و بعد هم متواری شد. جسد متوفی به دستور بازپرس پرونده به پزشكی قانونی ارجاع شد كه با توجه به كشنده بودن آلت قتاله و محل اصابت چاقو نظریه پزشكی قانونی در همان روزهای نخست پیگیری پرونده اعلام شد. پزشكی قانونی علت فوت را ضربه و خونریزی مغزی عنوان كرد.
   
تحقیقات برای دستگیری قاتل متواری ادامه داشت تا اینكه كارآگاهان موفق شدند سعید را در مخفیگاهش دستگیر كنند. سعید در همان لحظات اول بازجویی به قتل دوستش آرش اعتراف كرد. او كه در جریان بازجویی ها مدام اظهار ندامت می كرد در اعترافاتش گفت: من و آرش با هم دوست بودیم آن روز آرش با یكی از دوستانش و دو دختر جوان با ماشین پراید به كوچه ما آمدند. آرش خیال می كرد هستی در خانه ما است. او مدام بوق می زد. من از پنجره خانه سرم را بیرون آوردم و به او گفتم كه هستی پیش من نیست اما او باور نمی كرد و همچنان بوق می زد و می گفت تا زمانی كه هستی نیاید، بوقش را قطع نمی كند. من چندین بار به او تذكر دادم و گفتم كه همسایه ها از خواب بیدار می شوند بهتر است كه از كوچه ما برود.
   
وی ادامه داد: من هرچه اصرار كردم فایده یی نداشت تا اینكه چاقویی برداشتم و به داخل كوچه رفتم. آرش وقتی مرا دید، قفل فرمان را از زیر صندلی برداشت و از ماشین پیاده شد. ما دو نفر درگیر شدیم و من نمی دانم كه چگونه چاقو به او اصابت كرد اما وقتی او خونی شد، من ترسیدم و فرار كردم.
   
تحقیقات از سوی شعبه یكم بازپرسی دادسرای جنایی برای روشن شدن سایر زوایای پرونده ادامه دارد و متهم به دستور قضایی در بازداشت موقت به سر می برد.

عضویت در تلگرام عصر خبر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
طراحی سایت و بهینه‌سازی: نیکان‌تک