معیدفر: ایران در بیم و امید است

تلاش‌هايي از سوي دولت براي بهبود فضاي اجتماعي صورت گرفته اما تغيير و تحولات براي مردم همچنان با نگراني و بيم تغيير دوباره شرايط همراه است. هنوز نمي‌توان نتيجه اقدامات و تغيير شرايط را در روابط اجتماعي روزانه مردم ديد.

عصرخبر: اينكه مردم اين روزها با هم مهربان‌تر شده‌اند، اعتماد بيشتري به يكديگر و دولت پيدا كرده‌اند، اميدوارتر شده‌اند، به گروه و كار گروهي اعتماد پيدا كرده‌اند، براي سرمايه‌گذاري و هرگونه تصميم‌گيري مطمئن‎‌تر شده‌اند يا خير، سوال‌هايي است كه به اين زودي نمي‌توان پاسخ آن را از جامعه گرفت. مطمئنا شاخص‌هاي اجتماعي همچون سرمايه اجتماعي، اعتماد و نشاط به سرعت شاخص‌هاي اقتصادي مثل قيمت طلا، ارز، مسكن و… افزايش يا كاهش نمي‌يابد. وضعيت بيم و اميد توصيفي است كه سعيد معيدفر، جامعه‌شناس از وضعيت فعلي جامعه دارد.
در حال حاضر جامعه ما از لحاظ شاخص سرمايه اجتماعي در چه وضعيتي قرار دارد؟
معتقدم كه به‌طور كلي جامعه ما در يك وضعيت بيم و اميد قرار دارد و نمي‌داند چه كار كند. جامعه ما هنوز نمي‌داند آيا در داخل تغييري اتفاق افتاده است يا خير. با وجود خبر‌ها، امروزه گروه‌هاي فشار از تحريم‌ها مي‌ترسند و دولت به دنبال اعتمادسازي در خارج از مرزهاست اما به همان ميزان براي اعتمادسازي در داخل هيچ‌وقتي نمي‌گذارد همه اين اقدامات با اصل سرمايه اجتماعي در تضاد است. بدنه جامعه را اكثريت جامعه تشكيل مي‌دهند نه گروه كوچكي كه مي‌خواهد خودش را پشت حوادث پنهان كند و نگذارد دولت به بدنه اجتماعي‌اش وصل شود.
با توجه به اين شرايط، دولت يازدهم در مقابل گروه‌هاي فشار چه موضعي بايد در پيش بگيرد؟
اولا دولت بايد متوجه اين نكته باشد كه برنده انتخابات است. يعني نه تنها آن آراي 51 درصدي بلكه راي‌هايي كه به او داده نشده هم، اكنون پشتوانه او است و بايد به آنها هم اتكا كند. آنها سرمايه اجتماعي‌اند كه اگر در آنها اميد و اعتماد ايجاد شود پشتوانه خوبي براي دولت به همراه خواهد داشت. بايد به دولت هشدار داد تحت تاثير گروه‌هاي اندك از باز شدن فضاي اجتماعي جلوگيري نكند و بايد مواظب باشد همان‌گونه كه در عرصه بين‌المللي زمان براي اعتماد‌سازي كم بود، در عرصه داخلي هم به مراتب از زمان محدودتر و كمتري برخوردار است يعني با اين شرايط و به تدريج اميد مردم نسبت به تحولات داخل كشور كمرنگ مي‌شود. دولت بايد بداند اگر مي‌خواهد در داخل موفق شود در مقابل گروه‌هاي فشار مقاومت كند و نگذارد سرمايه اجتماعي‌اش از بين برود و در جهت تقويت آن بكوشد. در عين حال بايد ديد در حال حاضر عناصر سرمايه اجتماعي در كشور ما چه شرايطي دارند؟ عنصر آزادي گردش اطلاعات چگونه است؟ شرايط دانشگاه‌هاي ما به چه صورت است؟ چگونه مي‌توان نخبگان، اساتيد و دانشجويان ما كه آينده‌سازان اين مملكت هستند را اميدوار كرد؟ به‌نظرم دولت بايد از يك‌سو نگران گروه‌هاي فشار باشد تا نگذارد اجبارهايشان را تحميل كنند و از سوي ديگر به دنبال اعتمادسازي در داخل باشد. يعني همان‌گونه كه در خارج از كشور به دنبال اعتمادسازي است بايد به همان شكل و با همان فوريت به دنبال اعتمادسازي در داخل كشور هم باشد.
به نظر مي‌رسد دولت تلاش خود را در اين زمينه به كار گرفته است، اما عوامل ديگري مانع شكل‌گيري و تقويت سرمايه و اعتماد اجتماعي و حتي ارتباط متقابل دولت و مردم مي‌شود.
بله، اگرچه دولت تلاش كرده است زمينه اميد را تقويت و اعتماد از دست رفته جامعه را برگرداند اما متاسفانه عوامل ديگر مانع شده‌اند كه بتواند در اعتمادسازي داخلي موفق شود. همه مي‌دانند كه جوانان و دانشجويان و قشر آگاه جامعه در اين انتخابات نقش مهمي داشتند و اگر اين نقش نبود كانديداي رقيب كه بيشتر ادعاي توده‌يي بودن و ادعاي ارتباط با بخش‌هاي محروم جامعه را داشت راي مي‌آورد. اين قشر كه عمدتا قشر آگاه و جوان و دانشگاهي جامعه بودند انتظار تغيير روندهاي گذشته را داشتند. بايد ديد كه دولت چه اقداماتي در راستاي تقويت اعتماد و سرمايه اجتماعي انجام داده است. اينها همه در شرايطي است كه به نظر مي‌رسد، با وجود تلاش دولت براي تقويت اعتماد اجتماعي و اينكه مردم احساس كنند كه تغييري در حال صورت گرفتن است اما متاسفانه عوامل ديگري چندان تمايلي به تحقق اين مهم ندارند بنابراين هنوز هم مردم، در حوزه اعتماد اجتماعي سوال‌هاي جدي دارند چرا كه بخش‌هاي ديگر با دولت همراهي نكردند تا اين اميد مجددا احيا شود.
منظورتان دقيقا چه بخش‌ها و چه عواملي است؟
براي مثال همچنان فضاي رخوت، سكون و جمود در دانشگاه‌ها حاكم است. جايي كه عقل نخبه و جوان جامعه ما در آنجا حاضر است. اگر به همراه تبادل آگاهي‌ها در جامعه، اعتماد اين قشر جلب و مشاركت‌شان تقويت شود مي‌توان به آرامي شاهد توليد سرمايه اجتماعي بود.
بنابراين و به اعتقاد من، انتخابات اخير سرمايه اجتماعي ايجاد نكرده است مردم براي نجات كشورشان حضور پيدا كردند. اما تصميم‌شان به معناي توليد سرمايه اجتماعي نيست.
در اين مدت مواردي داشتيم كه يكسري فشارها حتي از سوي نمايندگان مردم يا مجلس براي مانع شدن تغييرات بود. در اين صورت دولت يا وزارتخانه‌هاي مختلف تاحدودي در انجام فعاليت‌هايشان محدود مي‌شوند.
بله، ممكن است بيان شود كه مجلس فشار مي‌آورد. اما كدام يك مهم‌تر است؟ فشار مردم يا مجلس؟ اگر دولت اكنون در جهت حفظ قدرت، دست به محافظه‌كاري بزند آن زمان پايه‌هاي قدرتي كه در جامعه وجود دارد از بين خواهد رفت. بنابراين معتقدم بايد در راستاي ايجاد اعتماد اجتماعي، هرچه سريع‌تر تكليف مسائلي همچون حصرها و زندانيان سياسي مشخص شود. اگر اين شرايط ادامه داشته باشد، مطمئنا جوان‌ها احساس نخواهند كرد كه تغييري در فضاي كشور ايجاد شده است. به همين شكل در حوزه اجتماعي بايد رويكردهاي جدي اتخاذ شود. ظاهرا دولت تمام ذهن خود را معطوف به حل مشكلات خارجي كرده است در حالي كه ضرورت‌هاي داخلي و خارجي با يكديگر در ارتباط‌اند.
به‌طور مصداقي مثال بزنيد در اين مدت روي كار آمدن دولت چه مواردي باعث به عقب برگشتن جامعه و مردم از لحاظ شاخص اجتماعي شد؟
توجه به آزادي رسانه‌ها، عدم خود‌سانسوري و مبادله صحيح اطلاعات در جامعه بسيار ضرورت دارد. براي مثال پيامي كه توقيف روزنامه بهار براي مردم دارد، اين است كه اتفاق خاصي در فضاي رسانه‌يي كشور نيفتاده است كه متاسفانه برخي از مجلسي‌ها مي‌خواهند همين موضوع را القا كنند. مردم بايد احساس كنند كه تغييري صورت گرفته است نه به اين معنا كه دولت جديدي آمده است بلكه در عمل بايد به اين نتيجه برسند كه آنها مركز قدرت‌اند و بايد براي حل مشكلات به آنها مراجعه شود. بايد نهادهاي مدني تقويت شوند و به كمك دولت بيايند و شرايطي ايجاد شود كه مردم با تاسيس اين نهادها به دولت كمك كنند.
با اين توضيحات به‌طور كلي مي‌توانيم بگوييم بعد از انتخابات و با توجه به اقدامات صورت گرفته سرمايه اجتماعي در جامعه افزايش يافته يا خير؟
به شخصه و با توجه به شناختي كه از مبحث سرمايه اجتماعي دارم، معتقدم اين سرمايه چيزي نيست كه به سرعت ايجاد شود يا از بين برود. سرمايه اجتماعي ارزش و اندوخته‌يي است كه براي به وجود آمدن نياز به زمينه‌هاي عميقي در جامعه دارد و اين زمينه بايد در طول زمان ايجاد شود.
اساسا مولفه‌هاي سرمايه اجتماعي چيست؟ به عبارتي تقويت چه عواملي در يك جامعه مي‌تواند سرمايه اجتماعي را افزايش دهد؟
براي بررسي بهتر است، ببينيم كه سرمايه اجتماعي از چه ابزاري تشكيل مي‌شود. يكي از اين ابزارها اعتماد است، اينكه در يك جامعه چه ميزان اعتماد خصوصا از نوع تعميم يافته وجود دارد و به چه صورتي افزايش مي‌يابد. ابزار ديگر بحث مشاركت مدني در جامعه است. فعاليت‌هايي كه افراد براي جامعه خودشان انجام مي‌دهند كه الزاما اقتصادي هم نيست. بلكه به صورت عام‌المنفعه صورت مي‌گيرد. ابزار مهم ديگر آگاهي و اطلاعات مردم است كه بخشي از آن به سطح تحصيلات و بخش عمده ديگر آن به رفت و آمد‌ها مربوط مي‌شود. اينكه در جامعه تا چه ميزان مطالعه جهت مبادله اطلاعات و آگاهي وجود دارد و تا چه اندازه از آزادي انديشه برخوردارند.
در انتخابات اخير، از كدام يك از اين ابزارها بهره‌برداري شده است؟ به عبارتي در مقطع انتخابات وضعيت اعتماد چگونه بود؟
به اعتقاد من در زمان انتخابات مردم كشور را در شرايط بسيار نگران‌كننده‌يي كه هم از داخل و هم از خارج درگير تهديدات بزرگي بود، ديدند و اگر مردم مشاركت نمي‌كردند اين خطر وجود داشت كه جامعه دچار بحران عميق اجتماعي و اقتصادي شود يا در معرض تهديد دشمن قرار گيرد. بنابراين مردم با نوعي مصلحت‌انديشي و با وجود ترديدها و سوال‌هاي فراواني كه نسبت به آينده كشور داشتند در پاي صندوق‌هاي راي حاضر شدند.
آيا اين حضور در آن زمان به معناي سرمايه اجتماعي نبود؟
از نظر من اين‌گونه نيست. مردم در نهايت تلاش كردند كشور را از خطري جدي دور كنند. حال نكته مهم اينجاست كه مساله اعتماد بايد بعد از اين اتفاق بيفتد و از اين مرحله به بعد است كه مردم مي‌توانند ببينند كه تصميم شان درست بوده است يا خير؟ بايد ديد كه دولت و كلا مجموعه نظام در پاسخ به توجه مردم چه كار مثبتي صورت داده‌اند كه اعتمادشان را نسبت به قبل بيشتر كنند و درستي تصميم‌شان را به مردم نشان دهند.
اگر فرض كنيم تا الان و حتي با وجود حضور مردم در انتخابات و حتي يكسري دستاوردهاي دولت، سرمايه اجتماعي ايجاد نشده است، از اين زمان به بعد براي به وجود آوردن سرمايه اجتماعي چه بايد كرد؟
از اين به بعد بايد با تزريق اميد و بازكردن فضاي سياسي و اجتماعي در جامعه و با حمايت از مشاركت مردم و فعاليت‌هاي مدني‌شان و حمايت از NGO هاي مختلفي كه در حوزه‌هاي فرهنگي و اجتماعي مي‌خواهند به دولت كمك كنند تا كشور را از شرايط بحران خارج كنند، در راه توليد سرمايه اجتماعي گام بردارند. بنابراين تا زماني كه نظام نتواند با همراهي دولت، زمينه گسترش اعتماد اجتماعي خصوصا در ميان جوانان را ايجاد كند و زمينه مشاركت مردم در همه حوزه‌ها را به همراه زمينه مبادله اطلاعات آزاد تقويت كند، مسلما در زمينه سرمايه اجتماعي كارنامه مناسبي نخواهيم داشت. شرايطي كه همچنان شمشير تهديد روي رسانه‌هاي ما است و هر آن ممكن است به دلايل مختلف جلوي فعاليت‌شان گرفته شود يعني به نوعي خودسانسوري در مطبوعات ما وجود دارد. چگونه مي‌توان با توليد سرمايه اجتماعي سازگار دانست.
در حوزه‌ها و نهادهاي مختلف به‌طور مصداقي براي ايجاد اعتماد در كشور چه مواردي را بايد اجرا كرد؟
مثلا در حوزه وزارت علوم همه مي‌دانند چه جنجال‌هايي ايجاد شده تا وزير علوم نتواند اعتمادسازي كند. اين نگراني وجود دارد كه مبادا دولت عقب‌نشيني كند و نهايتا بار ديگر دانشگاهيان به اين نتيجه برسند كه هيچ اتفاق تازه‌يي نيفتاده است. وزير آموزش و پرورش هم بايد در مقابل عده‌يي هوچي‌گر آن‌گونه كه در شأن فرهنگيان است بايستد و عقب ‌نشيني نكند.
نمي‌توان تمامي انتظارات را از دولت داشت، در اين ميان مردم چه نقشي بايد ايفا كنند؟
دولت براي نجات اقتصادي كشور نياز به همراهي مردم دارد. بايد اعتماد اجتماعي را به‌گونه‌يي تقويت كنيم كه بتوانيم زمينه توليد سرمايه اجتماعي را فراهم كنيم. اينكه عده‌يي اندك در جامعه چوب لاي چرخ دولت بگذارند و تلاش ‌كنند مانع موفقيت دولت در مذاكرات شوند و از سوي ديگر افرادي كه به دولت راي داده‌اند، نتوانند در مقابل اين گروه اندك حرف‌شان را بزنند و از دولت حمايت كنند باعث مي‌شود كه دولت پشتوانه اجتماعي‌اش را از دست بدهد. متاسفانه امروزه با وجود اينكه دولت تلاش مي‌كند اين اميد و اعتماد را به جامعه، قشر جوان و دانشجو برگرداند و از آنها براي حل معضلات كشور استفاده كند و اين پشتوانه قوي را تا آخر داشته باشد اما گروه اندكي كه در انتخابات شكست خورده‌اند مي‌خواهند خود را بزرگ جلوه دهند و به همين دليل و به انحاي مختلف به دولت فشار مي‌آورند تا نگذارند اين سرمايه اجتماعي ايجاد شود.

عضویت در تلگرام عصر خبر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
طراحی سایت و بهینه‌سازی: نیکان‌تک