خاطرات آیت الله بهاءالدینی از جوانی امام خمینی(+ عكس)

در مراسم حج دیدم یك سودانی، پیرمردی ایرانی را كه خسته و ناتوان شده بود به دوش گرفته تا به مقصد برساند، به او گفتم: به چه انگیزه ‏ای یك ایرانی را به دوش گرفته ‏ای؟ گفت: به عشق خمینی(س)!.

پایگاه اطلاع رسانی حرم مطهر حضرت امام خمینی(س): حجت الاسلام والمسلمین قرائتی تعریف می‌کند که به مرحوم آیت ‏اللَّه العظمی بهاء الدینی (ره)گفتم: ما هر چه شنیده‏‌ایم، از دوران میانسالی امام شنیده‌‏ایم، شما كه در جوانی با امام دوست بوده ‏اید آیا خاطره ‏ای از جوانیِ امام به یاد دارید؟ایشان اینطور گفتند:خاطره‌ی سیلی زدن امام خمینی(س) بر صورت مأمور فحاش در مدرسه‌ی فیضیهخاطرات بسیاری به یاد دارم از جمله این كه در زمان رضاشاه، در مدرسه‌ی فیضیه نشسته بودیم كه یكی از ماموران شاه وارد مدرسه شد و شروع به فحّاشی و قُلدری کرد، من شاهد بودم حضرت امام كه بیست و چند سال بیشتر نداشت، جلو آمد و چنان سیلی بر صورت او نواخت كه برق از گوشش پرید.خاطرات آیت الله بهاءالدینی از جوانی امام خمینی(+ عكس)عشق به امام خمینی(س)‏ یک شهروند سودانی در حجدر مراسم حج دیدم یك سودانی، پیرمردی ایرانی را كه خسته و ناتوان شده بود به دوش گرفته تا به مقصد برساند، به او گفتم: به چه انگیزه ‏ای یك ایرانی را به دوش گرفته ‏ای؟ گفت: به عشق خمینی(س)!.همان سیدی که برای شما بلند نشد!پس از قیام پانزده خرداد، شاه به اسداللَّه عَلَم، وزیر دربار گفت: این خمینی كیست كه آشوب به راه انداخته است؟عَلَم گفت: یادتان هست وقتی شما به منزل آیت ‏اللَّه العظمی بروجردی (ره) در قم وارد شدید همه علما بلند شدند، امّا یك سیدی بلند نشد؟ شاه گفت: بله، عَلَم گفت: این همان است!.

عضویت در تلگرام عصر خبر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
طراحی سایت و بهینه‌سازی: نیکان‌تک