پایان رؤیای یک مدیر انقلابی

شمقدري تمام شد! الفاتحه!

بگذاريد اعتراف كنم كه نمي‌توان بي‌اطلاعي مسئولين را باور كرد.

رجا: اين روزها رسانه‌ها را كه بخواني، اخبار جالبي از سينما دستگيرت
مي‌شود. نوشته‌اند كه «خانه‌ي پدري» كيانوش عياري، بدون اجازه‌ي
تهيه‌كننده‌ي فيلم –يعني نيروي انتظامي- به جشنواره‌ي ونيز رفته است و
البته اين تمام ماجرا نيست. در ادامه آورده‌اند كه اين فيلم حتي مجوز وزارت
ارشاد را هم نداشته و در مرحله‌ي اعمال اصلاحات بوده است. البته هستند
رسانه‌هايي كه شمه‌هايي از داستان اين فيلم كه همانا روايت هفتاد سال مرد
سالاري در ايران و قصه‌ي شركت دسته‌جمعي اعضاي يك خانواده در قتل دختر همان
خانواده به دلايل ناموسي است، را ضميمه‌ي گزارش‌شان كرده‌اند تا مثلاً دل
خواننده‌ي مطلب بيشتر كباب شود! اما زهي خيال باطل! نمي‌دانند كه تا بوده
مسخره شدن ايران بوده در جشنواره‌هاي خارجي و اينكه اصولاً ايراني جماعت
نسبت به اين اتفاقات ضد ضربه شده است! جالب آنكه هيچ رسانه‌اي خبر از واكنش
مسئولان سينمايي نداده است و هيچ كس هم به اكران اين فيلم و حراج آبروي
وطن اسلامي در ونيز، اعتراضي ندارد؛ خب! گويا فعلاً تفقد از «سعيد سهيلي» و
فيلم «گشت ارشاد»ش به مهم‌ترين دغدغه‌ي مسئولان سينمايي تبديل شده است.
 
اين
روزها رسانه‌ها را كه بخواني، اخبار جالبي از سينما دستگيرت مي‌شود.
نوشته‌اند كه فيلم «يك خانواده‌ي محترم» كه در جشنواره‌ي كن باعث انبساط
خاطر اجنبي جماعت شده و در سالن پخش فيلم، بساط كف و سوت و هو كردن «مام
وطن» را فراهم آورده و عده‌ي زيادي بعد از ديدن فيلم، به ريش ايراني جماعت
خنديده‌اند، قرار است دوباره راهي جشنواره‌ي فيلم لندن شود. به هر حال اين
روزها، دوز «ايراني‌گري» در لندن تحت تأثير دلاورمردي‌هاي ورزشكاران ايراني
و فريادهاي «ايران ايران» تماشاگران وطني زيادي بالا رفته و بايد فكري به
حال اين موضوع كرد و چه ايده‌اي بهتر از پخش فيلمي كه «ايراني» جماعت را در
حضيض ذلت نشان داده است؟ چه فيلمي بهتر از «يك خانواده‌ي محترم» كه
خانواده‌ي شهداي ايراني را به سخره گرفته است؟ به خصوص اينكه همچنان هيچ
رسانه‌اي خبر از واكنش مسئولان مخابره نكرده است و ظاهراً هيچ كس به اكران
اين فيلم و حراج آبروي وطن اسلامي در لندن، اعتراضي ندارد؛ خب! گويا فعلاً
تفقد از «سعيد سهيلي» و فيلم «گشت ارشاد»ش به مهم‌ترين دغدغه‌ي مسئولان
سينمايي تبديل شده است.
 
 
اگر
اخبار اين روزهاي سينما را كنار اظهارات سابق مسئولين سازمان سينمايي
بگذاريد، به نكات جالب‌تري هم خواهيد رسيد. مثلاً آنجا كه «جواد شمقدري» در
اوايل دوران مديريتش در جلسه با خبرنگاران سينه‌ستبر مي‌كرد و مي‌گفت: «ما
قطعا جلوي فيلم‌هايي كه سياه‌نمايي باشد، مي‌ايستيم و اگر فيلمي بدون
اجازه ما در اين جشنواره‌ها شركت كرد، فيلمساز را يك سال ممنوع‌الكار
مي‌كنيم و او را از امكانات دولتي محروم خواهيم كرد.» و همچنين اظهارات
حماسي ايشان در ديدار معروف كارگردانان با مقام معظم رهبري در سال 85:
«مديران و صاحبان سياست‌گزاري جشنواره‌هاي جهاني فيلم‌ساز ايراني را
وادشتند به تحقير ملت خود بپردازند و البته بهاي اين تحقير را با جوايز
رنگارنگ و متعدد و ده‌ها هزار دلاري پرداختند و كار به جايي رسيده كه سفير
يك كشور غربي به فيلمساز ايراني راه چاه موفقيت و ربودن جوايز را با تكبر
هر چه تمام نشان مي‌دهد! و عجيب است كه اين واقعيت برون‌فتاده از پرده را
هنوز بعضي اصرار دارند تا جزو افتخارات ملي تلقي كنند. بعد هم اعتراض
مي‌كنند كه چرا در بازگشت از فستيوال‌هاي خارجي مانند ورزشكاران و
دانشمندان جوان كشورمان مورد استقبال مردم قرار نمي‌گيرند؟! بايد گفت شما
كه با فيلم‌هايتان ايران را يك بيغوله‌ي دهشتناك نشان داده‌ايد، چطور
انتظار داريد تا ملت بزرگوار ايران با حلقه‌ي گل به استقبال شما بيايد؟ مگر
شما درك درستي از افتخار و عزت و غرور ملي نداريد؟» (برگرفته از مجله‌ي
سوره شماره‌ي 25 تحريريه‌ي چهارم)
 
اما ظاهراً شمقدري ديگر به اين
گفته‏هايش اعتقادي ندارد؛ چرا كه اين روزها هيچ رسانه‌اي خبري از واكنش
«شمقدري» مخابره نكرده است و ظاهراً هيچ كس به اكران اين دو فيلم و حراج
آبروي وطن اسلامي در جشنواره‌هاي خارجي، اعتراضي ندارد؛ خب! گويا فعلاً
تفقد از «سعيد سهيلي» و فيلم «گشت ارشاد»ش به مهم‌ترين دغدغه‌ي مسئولان
سينمايي تبديل شده است.
 
ماجرا البته ادامه دارد و اگر از اين عبارت
ثابت آغازين هر بند خسته شده‌ايد، عذرخواهي مي‌كنم اما حقيقت آن است كه
اين روزها رسانه‌ها را كه بخواني، اخبار جالبي از سينما دارند كه
نمي‌توانيد به راحتي از كنار آن عبور كنيد. مثلاً نوشته‌اند كه در نسخه‌ي
نمايش خانگي «گشت ارشاد» و در بخش «موارد ويژه» منوي آن، گزينه‌اي با عنوان
«صحنه‌هاي حذف شده» وجود داشته كه مخاطب با انتخاب آن مي‌توانسته
صحنه‌‌هايي را كه به صلاحديد مسئولان حذف شده است، تماشا كند و لذت ببرد!
حتي در همين بخش، مستندي از اتفاقاتي كه هنگام اكران «گشت ارشاد» رخ داد،
نيز قرار داشته تا مخاطب كاملاً در جريان افراطي‌گري نيروهاي انقلابي و
ارزشي قرار گيرد و متوجه شود كه «سعيد سهيلي»ها در چه وضعيتي دشواري فيلم
مي‌سازند و با چه موانعي، پول پارو مي‌كنند!
 
 اما ماجرا وقتي
جذاب‌تر مي‌شود كه اين نسخه‌ي «گشت ارشاد» با تيراژ بالا و با پوستري
جنجالي وارد شبكه‌ي نمايش خانگي شده و تحت تأثير حرف و حديث‌هاي پيرامون
آن، فروش بالايي مي‌كند و درست وقتي كه اين نسخه، تمام و كمال به فروش
مي‌رود، مسئولين غيور وطني ناگهان فرياد برمي‌آورند كه: «وا اسلاما! چرا
صحنه‌هاي سانسور شده‌ي «گشت ارشاد» در دي‌وي‌دي منتشر شده وجود دارد؟ بخشش
لازم نيست، نسخه‌ها را جمع كنيد!» و در عين ناباوري از وجود اين صحنه‌هاي
حذف شده و مستندي از حواشي اكران آن در نسخه‌ي نمايش خانگي، ابراز
بي‌اطلاعي مي‌كنند! و كسي از خود نمي‌پرسد كه مديري كه تنها وظيفه‌اش
دقيقاً همين نظارت بر محتواي موارد منتشر شده در شبكه‌ي نمايش خانگي است،
چگونه به اين راحتي از آنچه كه در سطح شهر پخش شده، ابراز بي‌خبري مي‌كند!
آن هم در حالي كه روي اين نسخه‌ها با فونت درشتي نوشته شده: «به همراه
صحنه‌هاي حذف شده و حواشي اكران!»
 
بگذاريد اعتراف كنم كه نمي‌توان
بي‌اطلاعي مسئولين را باور كرد. مخصوصاً وقتي از انتشار نسخه‌ي ظاهراً
قاچاق و البته سانسور شده‌ي «خصوصي» و فروش آن در راسته‌ي دست‌فروش‌ها هم
مطلع باشيد و بدانيد كه تهيه كننده و كارگردان اين فيلم، تقريباً هيچ
اعتراضي به قاچاق فيلم خود نكرده‌اند و به لطف اين قاچاق‌چي‌ها، بسياري اين
فيلم مثلاً توقيف‌شده را تماشا كردند! و هم‌چنين اين ظن تقويت مي‌شود وقتي
كه بدانيد بعد از پايين كشيده شدن «گشت ارشاد» از اكران سينماها، مسئولين
سازمان سينمايي، براي دلجويي از كارگردان فيلم، او را با پول بيت‌المال به
جشنواره‌ي كن –بخوانيد شهر زيبا و ساحلي كن- فرستادند تا «سعيد سهيلي» تحت
ريكاوري قرار گيرد! و اينكه چرا فقط برخي صحنه‌هاي حذف شده‌ي «گشت ارشاد»
در نسخه‌ي نمايش خانگي، به نمايش درآمده است و جاي برخي موارد حذف شده‌ي
فيلم مثل ديالوگ جنجال‌آفرين آن كه عزاداري و هيئت را متشكل از دوقاف يعني
«قيمه و قمه» معرفي مي‌كرد، در اين نسخه خالي است؟ آيا دست‌هايي عموماً
دولتي در كار نبوده تا مردم اين دو فيلم را به صورت گزينشي ببينند و و بعد
از خود بپرسند كه چرا فيلم‌هاي «گشت ارشاد» و «خصوصي» توقيف شدند؟ و بعد
نتيجه بگيرند كه اعتراض به اكران همزمان اين دو فيلم در نوروز، كار تندروها
بوده است؟
 
اگر اخبار اين روزهاي سينما را كنار موضع‌گيري‌هاي سابق
مسئولين سازمان سينمايي بگذاريد، ماجرا عجيب‌تر هم خواهد شد. آنجايي كه
«شمقدري» در دولت نهم به عنوان مشاور رئيس جمهور، هميشه به «هزينه‌ساز
بودن» اقدامات وزارت ارشاد و معاونت سينمايي «جعفري جلوه» اعتراض داشت و
توقيف‌ها و برخورد با هنرمندان را در اين دوره، به نفع وجهه‌ي نظام
نمي‌دانست. اما ظاهراً اين روزها، شمقدري ديگر از هزينه‌سازي براي نظام
باكي ندارد؛ چرا كه وقتي عده‌اي از دلسوزان از او و مديران سازمان مطبوعش
خواهش مي‌كنند تا دو فيلم «خصوصي» و «گشت ارشاد» را –كه هر دو به نقد
برخورد سلبي با بدحجابي اشاره دارند- هم‌زمان در نوروز اكران نكند، خود را
به نشنيدن مي‌زند تا با اشتباه فاحش مسئولين سازمان سينمايي، اين دو فيلم
بعد از اكران، با اعتراض متدينين و ائمه‌ي جمعه از روي پرده پايين كشيده
شوند و ناله‌ي مظلوم‌نمايي كارگردانان اين فيلم‌ها و حاميان خارجي‌شان از
نبود آزادي بيان، گوش رسانه‌ها را پر كند!
 
«شمقدري» در اين ايام
به حدي نسبت به هزينه‌ساز بودن اقداماتش بي‌تفاوت شده است كه وقتي حوزه‌ي
هنري در يك اقدام قانوني، از اكران برخي فيلم‌هاي منافي ارزش‌ها در
سينماهاي تحت مالكيت خود خودداري مي‌كند، سينماها را تا مرز تعطيلي پيش
مي‌برد و از هيچ‌گونه اقدام لجوجانه‌اي در تلافي اين اقدام مخالفانش، دريغ
نمي‌كند. حواشي اين روزهاي سينماي ايران هم نشان مي‌دهد كه تيم «شمقدري» و
دوستانش، به قدري در كنترل اقدامات و جلوگيري از هزينه‌سازي براي نظام به
تحبر رسيده‌اند كه از ورود يك فيلم به شبكه‌ي نمايش خانگي، قادرند يك جنجال
خبري به راه بياندازند. چنان كه بعد از گذشت يك هفته از ورود فيلمي به
شبكه‌ي نمايش خانگي، اعلام ‌مي‌كنند كه قرار است نسخه‌هاي آن جمع‌آوري شود؛
در حالي كه در همين مدت بسياري فيلم را ديده‌اند و البته بر خلاف وعده‌هاي
داده شده، در بسياري از مراكز نسخه‌هاي فيلم اصلاً جمع نمي‌شود و شايعه‌ي
توقيف فيلم، فقط باعث پرفروش‌تر شدن آن مي‌گردد! بدين ترتيب در شرايطي كه
فيلم مزبور هنوز هم در همه جا موجود است و همه‌ي مردم هم آن را ديده‌اند،
عده‌اي به بهانه‌ي نبود آزادي بيان و سانسور فيلم، به نظامي كه قرار بود به
خاطر دو فيلم كم‌ارزش هزينه ندهد، فحاشي مي‌كنند!

بگذاريد خلاصه
كنيم؛ اين روزها رسانه‌ها را كه بخواني، فقط يك چيز دستگيرت مي‌شود و آن
اين است كه يك مدير سابقاً انقلابي –حداقل آن‌طور كه ما از شعارهايش او را
شناخته بوديم- وارد سينما شد و مانند عموم معاونان سينمايي قبلي، در اين
سينما هضم گرديد! مديري كه قطعاً انقلابي بودنش سهم عمده‌اي در به مسئوليت
رسيدنش داشت، اين روزها نه به فكر جلب رضايت حاميان انقلابي‌اش، كه تمام
وقت در اختيار آمال و خواسته‌هاي امثال «سعيد سهيلي» است كه شايد يك موقع
اين همشهري و هم‌مسجدي سابق «جواد خان»، از او دلگير نشود. و به اين ليست
اضافه كنيد «فرحبخش» را، «سيدضيا هاشمي» را، «مصطفي شايسته» را و … هر چه
هست، «شمقدري» انقلابي براي ما تمام شده است و فعلاً ما مانده‌ايم و يك
دغدغه‌ي تكراري. آيا نفر بعدي هم با شعار «يك سينماي انقلابي» خواهد آمد و
ما را دور خواهد زد؟

عضویت در تلگرام عصر خبر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
طراحی سایت و بهینه‌سازی: نیکان‌تک